اولین ربات خانوادگی سال 2015 از راه می‌رسد
اولین ربات خانوادگی سال 2015 از راه می‌رسد

رباتی که می‌تواند مانند یک پیشخدمت در منازل انجام وظیفه کند از سال 2015 در دسترس علاقمندان قرار خواهد گرفت.

خبرگزاری فارس: اولین ربات خانوادگی سال 2015 از راه می‌رسد

به گزارش فارس به نقل از تکسونیا، این ربات که جیبو نام دارد اولین ربات خانوادگی در جهان لقب گرفته و توسط یکی از اساتید دانشگاه ام آی تی به نام Cynthia Breazeal طراحی شده است. تخصص این استاد طراحی ربات‌های پیشرفته است.

وی این ربات را رباتی دارای احساسات معرفی نموده که می تواند کیفیت زندگی خانواده ها را ارتقا بخشد و حتی به یکی از اعضای خانواده های آنها مبدل شود.

یکی از توانایی های منحصر به فرد این ربات شناسایی اعضای خانواده ها از یکدیگر و انجام وظایف خاص بر مبنای نیازها و عادات هر یک از اعضای خانواده است. تاکنون سابقه نداشته رباتی ساخته شود که بتواند اعضای هر خانواده را از هم تشخیص دهد.

الگوریتم های ویژه طراحی شده برای هر یک از این ربات ها آموزش آنها را هم ساده تر می کند. بدن این ربات مجهز به حسگرهای متعددی است که به آن کمک می کند به هر فرد به شیوه ای متفاوت و بر مبنای نحوه تماس و لمس ربات پاسخ دهد.

اعضای یک خانواده می توانند در منزل خود بیش از یک ربات جیبو داشته باشند، چون این ربات ها طوری ساخته شده اند که می توانند با یکدیگر صحبت کنند. انتظار می رود این ربات تا دسامبر سال 2015 روانه بازار شد. قیمت پیش خرید ربات یاد شده 500 دلار است.



:: برچسب‌ها: کیانوش کاظمی,
نويسنده : ...


روش مطالعه‌‏ی درس رياضي

 

روش مطالعه‌‏ی درس رياضي

رياضيات شامل علائم، فرمول‌ها، روش‌هاي ويژه و کتاب‌هاي درسي‌اي است که سخت به نظر مي‌آيند و خيلي کلمات و اصطلاحات منحصربه‌فرد هستند. در نتيجه مهم است که از مهارت‌هاي مطالعه‌اي استفاده کنيد که اختصاصاً مناسب رياضيات باشد.

1- شما نمي‌توانيد رياضيات را فقط با خواندن و گوش دادن ياد بگيريد. قسمت زيادي از يادگيري رياضيات به تمرين کردن فعالانه بستگي دارد. اين بدان معني است که شما حتماً بايد همه‌ي تکاليف و وظايف محوله‌ي درسي خود در رياضيات را انجام دهيد. ياد گرفتن چگونگي استفاده از فرمول‌ها و روش‌ها، حياتي است.

2- رياضيات يک موضوع زنجيره‌اي است. چيزي که در يک روز معين درس داده مي‌شود بر اساس آموخته‌هاي روز قبل از آن است. همين که عقب افتاديد، دوباره رسيدن به درس سخت مي‌شود. آماده شدن براي امتحان، آن هم در دقايق آخر، به شما کمک نخواهد کرد. بايد در همه‌ي کلاس‌ها شرکت کنيد و پابه‌پاي معلم‌‌تان پيش برويد.

3- رياضيات مبحث سختي است که به طور فزاينده‌اي پيچيده مي‌شود. شايد لازم باشد که زمان مطالعه‌ی بيش‌تري براي رياضيات نسبت به ديگر مباحث اختصاص دهيد.

4- سعي نکنيد که روش خود را در رياضيات حفظ کنيد. فرمول‌ها و روش‌هاي بسيار زيادي در رياضيات وجود دارد. سعي کنيد که بر روش‌هاي کليدي مسلط شويد. اين کار ميزان اطلاعاتي را که بايد به خاطر بسپاريد کاهش خواهد داد.

5- وقتي روشي را براي حل يک مسئله ياد گرفتيد، دقيقاً همان روش براي ديگر مسائل هم در اغلب موارد مي‌تواند استفاده شود. وقتي با مسئله‌ي جديدي روبه‌رو مي‌شويد، سعي کنيد آموخته‌هاي قبلي خود را بر مسئله‌ی جديد اعمال کنيد.

6- فرهنگ لغات رياضي را ياد بگيريد. اغلب کلمه‌اي که در رياضي مورد استفاده قرار مي‌گيرد، وقتي در مبحثي غير از رياضي مورد استفاده قرار مي‌گيرد، معناي متفاوتي مي‌دهد. کلمات و اصطلاحات جديد رياضي و معناي رياضي آن‌ها را در قسمت‌هاي خاصي از دفتر خود وارد کنيد.

7- رياضيات مبحثي است که بسياري از دانش‌آموزان را مضطرب مي‌کند. داشتن اعتمادبه‌‌نفس مي‌تواند اضطراب شما را کاهش دهد. روش‌هايی که برای مطالعه‌ی رياضي به شما پیشنهاد می‌کنیم مي‌تواند به شما در موفقيت در رياضيات کمک کند. تا زماني که تشخيص مي‌دهيد به راهکار‌هايي بيش از اين‌ها نياز داريد، کمک بگيريد و تلاش بسياري بکنيد.

حجم بسیار زیاد و تنوع در درس ریاضی، عواملی هستند كه باید داوطلبان با برنامه‏ای ویژه و پیوسته، خود را در این درس بسیار مهم برای كنكور سراسری آماده كنند تا به بهترین نتیجه برسند. مطالعه‏ی درس ریاضی را باید بر مبنای سه اصل یادگیری، تمرین و مرور قرار دهیم كه در ادامه به هر یك از این موارد می‌پردازیم:

یادگیری:

اولین مرحله از مطالعه، یادگیری است كه می‏توان گفت بهترین اصل است؛ زیرا تا درست و مفهومی یاد نگیریم، نمی‏توانیم سؤالات ریاضی را به درستی پاسخ دهیم؛ پس باید از تمام ابزارهای موجود برای یادگیری استفاده كنیم. ابزارهای یادگیری این درس عبارت‌اند از: كلاس، جزوه و كتاب درسی. شما داوطلب عزیز باید به دقت در كلاس، درس را از دبیر بیاموزید، سپس در همان روز، مبحث تدریس‌شده را از جزوه، مطالعه کرده و مثال‏ها را مجدداً حل كنید.

بعد از خواندن جزوه، نوبت به مطالعه‏ی كتاب درسی می‏رسد كه باید خط به خط آن را بخوانید و تمام مثال‏ها و تمرین‏های حل‌شده و حل‌نشده را حل كنید. تعدادی از تست‏های كنكور سراسری، عیناً از مثال‏ها و تمرین‏ها و نكات متن درس مطرح می‏شود. توجه داشته باشید برای حل سؤالات ریاضی، تنها یاد گرفتن نكات، قضیه‏ها و فرمول‏ها كافی نیست بلكه باید علاوه بر یادگیری و فهمیدن، آن‏ها را به خاطر بسپارید؛ زیرا در جلسه‏ی آزمون، نه كتاب داریم و نه جزوه.

پس اول به دقت و مفهومی یاد بگیرید و سپس فرمول‏ها و نكات و رابطه‏ها و... را حفظ كنید. در ادامه‏ی مرحله‌ی یادگیری لازم است تعدادی تست به طور آموزشی از مبحثی كه مطالعه كردید، حل كنید. در حل تست به طور آموزشی، زمان تست زدن مهم نیست، بلكه یادگیری تمام نكات تست و به‌كارگیری مطالب مطالعه‌شده در حل تست، مهم است. هنگام حل تست آموزشی می‏توانید از جزوه یا كتاب درسی یا حتی پاسخ تشریحی تست كمك بگیرید. تعداد تست‏های آموزشی باید به اندازه‏ای باشد كه تمام مطالب درسی در آن مبحث را پوشش دهد.

پس از حل تست‏های آموزشی، نوبت خلاصه‏نویسی است. مباحثی را كه مطالعه و چند تست آموزشی از آن حل كردید خلاصه‏نویسی كنید. سعی كنید در خلاصه‏نویسی، تمام مطالب و نكات مهم را یادداشت کنید. با پایان خلاصه‏نویسی، مبحث مطالعه‌شده‏ی مرحله‏ی اول مطالعه كه یادگیری است، به پایان می‏رسد.

تمرین:

اكنون كه درس را خوب یاد گرفته و خلاصه‏نویسی كردید، باید برای تثبیت و تسلط مطالب و نكات درسی و نیز بالا رفتن سرعت تست‏زنی، تعدادی تست را تمرین كنید. تست‏هایی را كه حل نكردید یا غلط حل كردید، حتماً علامت‏گذاری كنید؛ زیرا در این تست‏ها ضعف دارید و باید آن‏ها را برطرف كنید.

چون حجم مطالب درسی و تنوع آن‏ها زیاد است، نباید تعداد تست‏های تمرینی به قدری زیاد باشد كه از مباحث دیگر عقب بیفتید؛ باید تست را به دقت و متناسب با حجم مبحث مطالعه‌شده انتخاب كنید. اگر مبحثی را به طور كامل نخواندید، به حل تست‏های تمرینی نپردازید، مثلاً تا تمام نكات دنباله را یاد نگرفتید، از مبحث دنباله، تست تمرینی حل نكنید. توصیه می‏كنم، متناسب با هر تستی كه از یك مبحث در كنكور سراسری مطرح می‏شود، حداقل 50 تست به طور تمرینی حل كنید؛ مثلاً اگر از مبحث مجانب‏ها در كنكور سراسری، یك سؤال مطرح می‏شود، حداقل باید 50 تست مجانب، به طور تمرینی حل كنید.

در انتخاب تست‏های تمرینی، اولویت با تست‏های كنكورهای سال‏های گذشته است؛ چون هم استاندارد هستند و هم تمام مطالب درسی را پوشش می‏دهند.

مرور:

 

چون حجم مطالب در درس ریاضی زیاد است؛ ممكن است بعضی از مطالبی را كه قبلاً مطالعه كردید، فراموش کنید. در این صورت باید در فواصل معین، مطالب را مرور و دوره كنید. در این مرحله از مطالعه می‏توانید هم از جزوه و هم از خلاصه‏نویسی‏ها استفاده كنید. پس از خواندن آن‏ها و یادآوری نكات، بهتر است به سراغ تست‏های علامت‏گذاری‌شده بروید و آن‏هایی را كه قبلاً اشكال داشتید، مجدداً حل كنید و اگر زمان داشتید، تعدادی تست جدید از آن مبحث حل كنید. هر اندازه بتوانید تعداد دفعات مرور را بیش‏تر كنید، آماده‏تر شده و حضور ذهن بالاتری برای حل سؤالات تستی پیدا می‏كنید. 



:: برچسب‌ها: کیانوش کاظمی,
نويسنده : ...


معرفی چهار نوع باکتری

استرپتوکوکوس

گروه استرپتوکوکوس شامل باکتری های متنوعی با آثار خاص خود است. اعضای این گروه مسبب بیماری هایی نظیر گلودرد، مننژیت، مخملک و تب روماتیسمی هستند و البته در کنار آن کلید طلایی تولید پنیر سوییسی نیز می باشند.

salmonella

سالمونلا

احتمال این که این باکتری های میله ای را بشناسید زیاد است: این ها سالمونلا هستند، باکتری هایی که سالانه ۱٫۴میلیون انسان را بیمار می کنند.

این باکتری های در روده های انسان ها و حیوانات زندگی می کنند و از طریق غذا (مواد آلوده به فضولات حیوانی یا گوشتی که خوب پخته نشده باشد) منتقل می شوند. در نتیجه ی آلودگی به این باکتری ها فرد با اسهال، تب و گرفتگی عضلات مواجه می شود. اگر چه بسیاری از افراد ظرف چند روز بهبود می یابند، سالمونلا می تواند کشنده هم باشد.

e coli

ای-کولای

در حقیقت همواره انواع مختلفی از ای-کولای در روده های شما زندگی می کنند و اسیدهای چرب تولید می کنند که به هضم غذا و تولید ویتامین ها کمک می کند. ای-کولای حتی به عنوان نقطه ی آغاز تولید سوخت زیستی مورد استفاده قرار گرفته است.

ولی ای-کولای ها همیشه هم مفید نیستند. برخی ای-کولای های باعث اسهال خونی، ناراحتی های کلیوی و عفونت مجاری ادراری می شوند. نظیر سالمونلا این نوع ای-کولای ها نیز از طریق فضولات حیوانی که روی غذاها و گوشتی که خوب پخته نشده باشد به بدن انسان منتقل می شوند.

bordatella pertussis

bacillus

باسیلوس

اولین عضو خانواده ی باسیلوس، باسیلوس سابتیلیس بوده و در سال ۱۸۷۲ کشف شده است. از آن زمان تا کنون تعداد آن‌ها چندین برابر شده و اکنون چندین خانواده را شامل می شوند. برخی از آن ها خواص آنتی بیوتیک و یا ضد قارچ دارند، برخی دیگر به وفور در خاک یافت می شوند. گروهی از آن‌ها در حشرات ایجاد بیماری می‌کنند و به همین خاطر در حشره کش ها مورد استفاده قرار می گیرند. ولی مشهورترین آن ها احتمالا باسیلوس آنتراسس است که در حیوانات و انسان باعث بیماری کشنده سیاه زخم می شود.

uzon bacteria



:: برچسب‌ها: کیانوش کاظمی,
نويسنده : ...


نکاتی برای پیشگیری از سوزش معده

 

نکاتی برای پیشگیری از سوزش معده

Stomach

 

 

اگر شما یا یکی از بستگانتان به سوزش معده دچار شده است و یا می خواهید پیشگیری کنید در این بخش می خواهیم به نکاتی مهم برای پیشگیری از سوزش معده اشاره کنیم. در طول روز وعده های غذایی کوچک بخورید و آن را بخش بخش کنید. بدون در نظر گرفتن نوع غذا، پرخوری به تنهایی باعث سوزش معده می شود، همچنین خوب نجویدن غذا. تند تند غذا خوردن هم مانع هضم خوب غذا می شود.

 

 

روش های سالمی برای پخت و پز انتخاب کنید. کباب کردن، پختن، و سرخ کردن از جمله سالم ترین روش ها هستند. سرخ کردن بیش از حد یا ناقص باعث ایجاد ناراحتی در معده می شود.

اگر دائم از سوزش معده رنج می برید، از مصرف غذهای ترش و ادویه دار پرهیز کنید. اگر حتما باید این نوع غذاها را بخورید، حتما آنها را با مقدار مناسبی از مواد غذایی مثل گوشت و سبزیجات همراه کنید.

سندرم روده تحریک پذیر بیماری است که شخص از درد شدید شکم و گرفتگی رنج می برد. در موارد شدید، ممکن است به یبوست و اسهال هم مبتلا شود.



:: برچسب‌ها: کیانوش کاظمی,
نويسنده : ...


باکتری چه چیزی است، انواع و لیستی از باکتری ها

 

باکتری چه چیزی است، انواع و لیستی از باکتری ها

bacteria

میکرو ارگانیسم های تک سلولی (میکروب ها). قدیمی ترین و ابتدایی  نوع باکتری هستندکه  قدمت آن به  بیش از 3 میلیارد سال می رسد.  باکتری ، شامل یک دیواره سلولی سخت و محکم است که دارای سیتوپلاسم، قطعه از RNA، و یک رشته از DNA در داخل یک هسته  است. اگرچه باکتری ها  وجود مستقل دارند ، بیشتر نیاز به یک رابطه همزیستی با ارگانیسم میزبان دارند . این باکتری برای میزبان  مواد مغذی و پناهگاه امن از توابع مورد نیاز را فراهم میکند.

گروه مهمی از بیماریهای، بیماریهای هستند که عوامل ایجادکننده آنها باکتری است مهمترین این بیماریها عبارتند از:

1ـ بیماریهایی که در اثر گروه باسیلوس ها ایجاد می شود مانند شاربن.

2ـ بیماریهایی که در اثر کلستریدیوم ها ایجاد می شوند مانند بیماری آنتروتوکسمی، کزاز و تورم عفونی کبد.

3ـ بیماریهایی که در اثر بروسلاها ایجاد می شوند مانند بروسلوز.

داروهای ضدالتهاب عبارتند از:

1ـ دگزامتازول

2ـ فنیل متازول

3ـ بتا متازون

4ـ فلوزکسین مگلوسین

5ـ کتوفن «کتوپروفن»

6ـ فنیل بوتازون «وتانین»

7ـ predel _ 2x

هورمونها عبارتند از:

1ـ اکسی توسین (تسهیل زایمان، ترشح شیر)

2ـ استروژن (باز کردن دهانهی رحم هنگام فحلی و زایمان)

3ـ پروژسترون (دوام آبستنی)

هورمونهایی که در ایجاد فحلی و از بین بردن کیست تخمدانی مؤثر هستند عبارتند از:

1ـ پروستاگلندین PGF2

2ـ لوتالیز lutalyse

3ـ سنکرومیت

4ـ گنادورلین

بیماری شاربن یا سیاه زخم :

بیماری فوق حادی است که در بیشتر موارد با مرگ ناگهانی همراه می باشد این بیماری معمولاً در تمام دنیا شایع است مگر اینکه پیشگیری خوبی صورت گیرد. پراکندگی این بیماری در یک منطقه براساس میزان پیشگیری، خاصیت زمین و آب و هوا متغیر است. بیماری در انسان به صورت عفونت موضعی پوستی بوده و به همین دلیل به آن سیاه زخم نیز گفته می شود. اگرچه ممکن است در انسان هم به صورت کشنده باشد. این بیماری بیشتر در گوسفند و گاو و کمتر در بز و اسب می باشد.

گروهی از بیماریها توسط کلستریدیوم ها ایجاد می شود که از جمله آنها کزاز، تورم عفونی کبد یا (سیاه مرض) آنتروتکسمی، بوتولیسم، شاربن علامتی می باشد که سه بیماری اول توضیح داده خواهد شد.

کزاز:

یک بیماری بسیار کشنده در تمام دامهاست که بصورت زیاد شدن حساسیت، انقباض عضلات و تشنج مشخص  می شود.

عامل بیماری: عامل بیماری کلستریدیوم تتانی می باشد که می تواند با تولید اسپور مدتها و سالها در خاک بماند این بیماری حتی گرمای 100 درجه سانتیگراد را بمدت 30 تا 60 دقیقه تحمل می کند.

طرز انتقال بیماری: از راههای متعددی بیماری منتقل می شود از جمله زخمهایی که به دلایل مختلف مانند اخته کردن، هنگام زایمان از طریق مجاری تناسلی، پشم چینی و یا قطع دم بره ایجاد می گردد.

نشانه های درمانگاهی: دوره کمون این بیماری معمولاً 3 روز تا 1 هفته، حتی ممکن است تا چند ماه طول بکشد. ابتدا سختی در عضلات، سپس لرزش عضلات، انقباض عضلات فک و دشواری در حرکات، بیرون زدن پلک سوم، برافراشته شدن دم و بتدریج حیوان به شکل یک اسب چوبی پیدا می کند. درجه حرارت دام تختی به 42 درجه می رسد.

پیشگیری: بایستی واکسیناسیون سالی یک بار انجام گیرد. معمولاً دو ماه به زایش واکسیناسیون صورت گرفته و بهتر است 20 روز بعد نیز تکرار شود. میزان تزریق واکسن 1 سی سی به صورت زیر جلدی می باشد.

تزریق واکسن در/// : 1ـ تزریق در پوست بال، واکسن آبله، نیوکاسل.

2ـ فرو بردن نوک در محلول واکسن.

3ـ چکاندن واکسن در چشم، نیوکاسل N.D .

4ـ از طریق آب آشامیدنی.

5ـ اسپری کردن، برونشیت IB .

طرز ایجاد بیماری: در شرایط عادی گونه کلستریدیوم پرفرانجنس دردستگاه گوارش وجود دارد و حتی می توانند تولید زهرابه بنماید ولی ایجاد بیماری نمی کند. زمانی که جیره غذایی تغییر کند و بخصوص زمانی که غلات بیش از اندازه مصرف شود این عوامل باعث رکود دستگاه گوارش و انباشتگی آن می شود تمام این دلایل باعث افزایش باکتری می گردد و با تولید زهرابه باعث ازدیاد بیماری می گردد.

نشانه های بیماری: در این بیماری معمولاً دامها بدون نشانی می میرند چنانچه قبل از مردن به علائم توجه کنیم وجود کف در دهان، تشنج، بعضی موارد نفخ شکم، تلوتلو خوردن دام و زمانی که بیماری بیشتر طول بکشد اسهال سبز چسبناک از جمله علائم است.

علائم کالبد گشایی: از مهمترین علائم کالبد گشایی وجود خونریزی و نقاط خون مردگی در پرده داخلی قلب، پرخونی در شیردان و مخاط رودها، وجود مایع تقریباً کاهی رنگ در پرده خارجی قلب. چنانچه یک مقدار طول بکشد لاشه به سرعت گندیده می شود پشم به سهولت کنده می شود و از علائم مهم چند ساعت پس از مرگ، وجود کلیه های نرم و له شده می باشد.

درمان و پیشگیری از بیماری: کار خاصی در مورد درمان نمی توانیم انجام دهیم مگر اینکه شدت بیماری زیاد نبوده و در همان مراحل اولیه از آنتی بیوتیک خوراکی استفاده کنیم و می توان با روشهای زیر از بیماری پیشگیری کنیم:

1ـ بتدریج عادت دادن دامها به غذایی جدید و کاهش مواد غذایی قبلی.

2ـ واکسیناسیون مرتب و به موقع در فصل تغییر رژیم غذایی میزان تزریق 3 ـ 2 سی سی 14 روز بعد تکرار، واکسن در شیشه های 250 سی سی و روش تزریق زیر جلدی و پشت کتف انجام می شود.

بیماری آگالاکسی:

از جمله بیماریهایی است که در اثر مایکوپلاسماها ایجاد می شود. عامل بیماری آگالاکسی واگیر در بز و گوسفند به نام مایکوپلاسما آگالاکتیه می باشد.

بیماریهایی که توسط سالمونلاها ایجاد می شود:

مهمترین بیماری این گروه بیماری سالمونلوز می باشد عامل بیماری شایعترین سالمونلا دابلین و سالمونلا تایفی موریم می باشد که می تواند بیماری را در گاو و گوسفند و بز ایجاد کند.

راه انتقال: منشأ اصلی عفونت بطور کلی آلوده شدن چراگاهها، غذاها و با آب آشامیدنی می باشد و راه انتقال آنها به بدن نیز از طریق گوارشی خواهد بود.

علائم بیماری: بعد از اینکه عامل بیماری از طریق دستگاه گوارش وارد بدن شد علائم برحسب شدت بیماری متغیر خواهد بود به طور مثال شدیدترین علائم را می توانیم در گوساله ها داشته باشیم که یک حالت سپتی سمی شدید می باشد.

در این موارد مهم عبارتند از:

تب شدید، بی حالی و گیجی، نشانهای عصبی مانند عدم تعادل، انقباض کره چشم دیده می شود.

ولی در دامهای بالغ بیشتر مربوط به دستگاه گوارش است لذا تورم دیده به صورت خفیف یا شدید از مهمترین علائم است که در این موارد بیشتر اسهال شدید و آبکی و گاهی اسهال خونی، قطع کامل جریان شیر، تب، غلتیدن دام و بوی گندیده مدفوع از مهمترین علائم می باشد. یکی از بیماریهایی است که می تواند سقط جنین ایجاد کند.

درمان بیماری: بیماری زمانی که حالت شدید داشته باشد و تورم زیادی در روده ها ایجاد شده باشد کار خاصی برای درمان نمی توانیم انجام دهیم ولی زمانی که اوایل بیماری باشد می توانیم از بعضی آنتی بیوتیکهای وسیع الطیف بخصوص سولفادیمیدین که هم به شکل تزریقی و هم خوراکی دارد استفاده کنیم در تزریقی 1 سی سی به ازای هر 5 کیلوگرم وزن زنده بدن به مدت 3 تا 5 روز.

پیشگیری از بیماری: چون راه انتقال بیماری از طریق آب و مواد غذایی آلوده بود. لذا آب آشامیدنی دامها و همچنین مواد غذایی بایستی مرتب کنترل شود.

پاستورلوز ریوی یا تب حمل و نقل:

عامل بیماری دو گونه از پاستورلاها عامل ایجاد کننده بیماری هستند که مهمترین آنها پاستورلاهمولتیکا و پاستورلامولتی سیدا است. این بیماری بیشتر در مورد گاوهای جوان در حال رشد (سن 6 ماه تا 2 سال) بروز می کند. اگرچه ممکن است در هر سنی باشد به این دلیل تب حمل و نقل گفته می شود که بیشتر هنگامی ایجاد می شود که بخصوص در فصل پاییز و زمستان دامها را از یک مکان به مکان منتقل می کنند.

نشانه های بیماری: تب ناگهانی و شدید، خمودگی، بی اشتهایی، تنگی نفس همراه با سرفه، ترشحات مختصر آبکی و چرکی از بینی و ممکن است ترشحات چشم نیز وجود داشته باشد.

درمان: بیشتر مواقع بدون معالجه ظرف 3 تا 7 روز بهبودی در دام حاصل می شود ولی جهت درمان می توانیم از یک سری آنتی بیوتیکها بخصوص پنی سیلین استرپتومایسین استفاده کنیم.

پیشگیری: کاهش خستگی دامها در حین حمل و انتقال کمک مهمی در پیشگیری از بیماریها خواهد داشت.

 

بروسلوز یا بانگ:

این بیمای در اثر باکتری بروسلا ایجاد شده و به سه قسمت می باشد.

بروسلوزی که در اثر بروسلا آبروتوس ایجاد می شود در گاو ایجاد بیماری کرده و در انسان نیز می تواند بیماری ایجاد کند .

بروسلوزی که توسط بروسلا اوویس ایجاد شده در گوسفند ایجاد بیماری کرده و باعث کاهش قدرت باروری در قوچها به علت تورم اپیدیدیم شده و در میشها می تواند سقط جنین ایجاد کند.

بروسلوزی که توسط بروسلا ملی تنسیس ایجاد شده و می تواند در گوسفند و بز ایجاد بیماری کند و در انسان نیز ایجاد بیماری می کند. که بروسلوزی که در گاو ایجاد بیماری می کند مهمترین آنهاست و از لحاظ اقتصادی خسارت زیادی وارد کرده و از نقطه نظر بهداشت انسانی نیز به علت بوجود آمدن تب مالت اهمیت زیادی دارد.

طرز انتقال بیماری: این باکتری بیشتر تمایل به موضعی شدن در رحم، پستان، بیضه، غدد جنسی ضمیمه، غده های لنفاوی و کیسه های مفصلی دارد و همه اینها به عنوان منابع عفونت هستند از طریق مواد غدایی آلوده نیز به راحتی منتقل می شود.

علائم بیماری: نشانی اصلی درمانگاهی آن سقط جنین می باشد که اصولاً در سه ماهة آخر آبستنی اتفاق می افتد و از عوارض بعدی آن جفت ماندگی و تورم رحم است در دام نر تورم بیضه واپیدیدم می باشد.

تشخیص بیماری: مهمترین راه تشخیص خون /// زیر دم است.

پیشگیری: واکسیناسیون دام با واکسن  S  19 می باشد.

مهمترین بیماریهایی که به وسیله باکتریهای گروه مایکوباکتریوم ایجاد می شود بیماریهای سل و یون می باشد.

نمونه ی آزمایشگاهی مناسب برای بیماری یون:

1ـ ارسال یک قسمت از روده ی شسته شده.

2ـ تهیه ی /// مخاط کنده شده از وکتوم.

3ـ نمونه ی مناسب برای بیماری لیستریوز ارسال مغز در محلول فرمالین است.

بیماری سل:

دارای سه گونه گاوی (مایکوباکتریوم بوویس) و مرغی (مایکوباکتریوم اوویوم) و انسانی (مایکوباکتریوم تربوکولوزیس) است. در بین آنها گونه گاوی اهمیت بیشتری دارد.

نمونه ی آزمایشگاهی :

1ـ شیر در ظروف استریل.

2ـ نمونه ای از چرک جراحات.

3ـ نمونه ای از جراحات مشکوئی در محلول فرمالین.

عامل بیماری یون هم: مایکوباکتریوم پاراتوبوکلوزیس می باشد.

علائم یون: لاغری، اسهال پرتابی.

تشخیص بیماری: با استفاده از پروتئینی به نام توبرکولینی به عنوان آنتی ژن استفاده می شود و در بازار به نام PPD عرضه می شود.

سل گاوی:

بیماری در گاوهای شیری اهمیت بیشتری دارد و انسان نیز به آن مبتلا می شود لذا از لحاظ انسانی بسیار مهم می باشد بیشتر بخصوص گاوهایی که در جایگاه بسته هستند شیوع دارد. از لحاظ حساسیت گاو، بز و خوک حساس تر و گوسفند و اسب طبیعتاً مقاومتر هستند.

طرز انتقال بیماری: عمده ترین منشأ عفونت دام آلوده است میکروب می تواند در هوای بازدم، مدفوع، شیر، ادرار، ترشحات رحم، وجود داشته باشد و بدین طریق وارد محیط شده دامهای دیگر و حتی انسان را آلوده سازد.

علائم بیماری: مهمترین علائم لاغری تدریجی، زیاد و کم شدن اشتها، نوسان گرمای بدن، تورم غده های لنفاوی، سرفه مزمن که بیشتر هنگام صبح و هوای سرد دیده می شود. سرفه معمولاً صدادار نیست و هر چند گاهی یکی، دو بار عارض می شود.

تشخیص: راه تشخیص تست سل از طریق تزریق توبرکولین به صورت بین جلدی در ناحیه گردن می باشد.

درمان: در مورد درمان کار خاصی نمی توانیم انجام دهیم. پیشرفتهای اخیر یکسری آنتی بیوتیک خوراکی را تجویز کرده اند مسأله مهم پیشگیری است که بعد از تشخیص توسط تست دامها حذف گاو صورت می گیرد.

اسهال حاد و تفکیک نشده گوساله ها نوزاد:

بیماری معمولاً در گوساله های کمتر از ده روز شیوع دارد که خسارت اقتصادی فراوانی به دنبال خواهد داشت. دلیل انتخاب این اسم به خاطر همکاری باکتری و ویروسها می باشد از جمله مهمترین باکتری E – COLI و از جمله ویروسهای مهم روتاویروس و کورناویروس می باشد.

علائم بیماری: مهمترین علائم اسهال شدید و آبکی، کم شدن سریع آب بدن و مرگ در عرض چند ساعت یا روز.

درمان و پیشگیری: در ارتباط با درمان بیماری مگر اینکه در مرحله اولیه و قبل از دهیدراته شدن بدن گوساله اقدام گردد وگرنه موفقیت آمیز نخواهد بود در مورد این بیماری پیشگیری اهمیت خاصی دارد. اخیراً واکسنی بر علیه بیماری تهیه شده، ولی مسأله مهم دیگر در این بیماری بهداشت هنگام زایمان و یا بهداشت جایگاه گوساله می باشد که بایستی ضد عفونی کامل شده و سپس از شعله استفاده گردد.

بیماری مشمشه:

عامل بیماری پزودوموناس مالنی می باشد این بیماری در تک سمی ها دیده می شود و از این نظر، قابل انتقال به انسان می باشد و از لحاظ بهداشت انسانی اهمیت دارد. علائم بیماری بیشتر مربوط به دستگاه تنفس است و مهمترین علائم تب، سرفه، افسردگی، تنگی نفس همراه با خس خس (رال تنفسی) علامت مهم دیگر ترشحات مخاطی یا چرکی از یک یا هر دو بینی بیماری معمولاً در اسب به صورت مزمن، در قاطر و الاغ تقریباً همیشه حاد است. همچنین ممکن است مشمشه به صورت ضایعات جلدی نیز مشاهده شود که در این صورت زخمهایی در نواحی بینی مشاهده خواهد شد.



:: برچسب‌ها: کیانوش کاظمی,
نويسنده : ...


کدام کشور سینما ندارد
«عربستان» به اینجا تغییرمسیر دارد. برای دیگر استفاده‌ها، عربستان (ابهام‌زدایی) را ببینید.

مختصات: ۲۴°۳۹′ شمالی ۴۶°۴۶′ شرقی

پادشاهی عربستان سعودی
المملکة العربیة السعودیة
عربستان
بلاد الحرمین
   
شعار ملیلا اله الا الله، محمّد رسول‌الله
سرود ملیزندگانی پادشاه دراز باد
پایتخت
(و بزرگترین شهر)
ریاض
۴°۳۹′ شمالی ۴۶°۴۶′ شرقی
زبان رسمی عربی
نوع حکومت سلطنت مطلقه
نام حاکمان 
پادشاه
ولیعهد

سلمان بن عبدالعزیز
مقرن بن عبدالعزیز
محمد بن نایف آل سعود 
موارد منجر به تشکیل
از بریتانیا
۵ اوت ۱۹۶۰
مساحت
 -  مساحت ۲٬۱۴۹٬۶۹۰کیلومتر مربع (۱۴ام)
 -  آب‌ها (٪) جزئی
جمعیت
 -  سرشماری ۲۷٬۱۳۶٬۹۹۷ نفر 
(۴۶ام)
 -  تراکم جمعیت ۱۱‎/km۲‏ (۲۰۵ام)
تولید ناخالص داخلی (تخمین ۲۰۱۱)  
 -  مجموع ۶۷۶٬۲۲۳ میلیارد دلار (اسمی) 
 -  سرانه ۲۵٬۳۴۵ دلار 
شاخص توسعه انسانی (۲۰۱۳) ۰٬۸۳۶ (۳۴ام)
واحد پول ریال سعودی (SAR)
منطقه زمانی AST
 -  تابستانی (DST) DST (ساعت جهانی)
دامنه اینترنتی sa.
پیش‌شماره تلفنی +۹۶۶

عربستان با نام رسمی پادشاهی عربستان سعودی[۱] (به عربی: المملکة العربیة السعودیة) بزرگترین کشور در باختر آسیاست. این کشور که بخش عمدهٔ شبه جزیرهٔ عربستان را در بر گرفته‌است، از شمال با عراق، اردن و کویت، از سوی خاور با امارات متحدهٔ عربی، قطر و خلیج فارس، از جنوب خاوری با عمان، از سوی جنوب با یمن و از سوی باختر با دریای سرخ هم‌مرز است. جایگاه‌های مهم دینی مسلمانان هم‌چون کعبه، مسجد پیامبر و آرامگاه پیامبر اسلام در این کشور جای دارد.

عربستان سعودی با ۲٫۱۴۹ میلیون کیلومتر مساحت بزرگترین کشور غرب آسیا و دومین کشور وسیع عرب‌نشین پس از الجزایر است. این کشور بیش از ۲۷ میلیون جمعیت دارد که فقط ۱۶ میلیون آن‌ها شهروند این کشور و بقیه از اتباع خارجی هستند.

پادشاهی عربستان سعودی در سال ۱۹۳۲ توسط ملک عبدالعزیز بن سعود پایه‌گذاری شد. هرچند که جنگ‌ها و کشمکش‌هایی که به تشکیل عربستان منجر شد در سال ۱۹۰۲ با تصرف ریاض، خانهٔ ابا و اجدادی آل سعود، توسط ملک عبدالعزیز آغاز گردید. عربستان سعودی یک سلطنت مطلقه است. عربستان خود را کشوری اسلامی معرفی می‌کند و به شدت تحت تأثیر وهابیت است. عربستان سعودی کشور محل تولد اسلام است.

عربستان سعودی از بزرگترین تولیدکنندگان و صادرکنندگان نفت دنیا است. این کشور بیشترین ذخایر نفت جهان را داراست که این ذخایر به شکل عمده‌ای در استان شرقی متمرکز شده‌اند. نفت ۹۵٪ از صادرات و ۷۰٪ درآمد دولت را تشکیل می‌دهد. هر چند اخیراً صادرات غیرنفتی افزایش یافته‌اند. ثروت نفت باعث تبدیل این کشور سلطنتی بیابانی به یکی از ثروتمندترین کشورهای دنیا شده است. درآمدهای گسترده نفتی سبب مدرنیزه شدن سریع کشور و ایجاد دولت رفاه شده است. عربستان همچنین دارای ششمین ذخایر گاز طبیعی بزرگ جهان است.

عربستان سعودی تنها کشور در جهان است که رانندگی زنان را ممنوع کرده است.

محتویات

تاریخچه

دوران باستان

در هزار سال یکم پیش از میلاد – فرمانروایی حجاز در درازای کرانهٔ دریای سرخ برقرار شده بود. در سدهٔ یکم پیش از میلاد، ددان (الاولی) دست کشیدند.[نیازمند منبع] مدائن ایجاد نمودند. در بخش خاوری، کشور دیلمون جای داشت که به ظاهر یک مرکز سیاسی – فرهنگی واقع در کرانهٔ خلیج فارس بود.[نیازمند منبع] برخی این محل را همان دانسته‌اند. اگرچه بخش‌هایی از سرزمین اصلی نیز بخشی آن بوده‌است و با زمین‌های درونی که اکنون پادشاهی سعودی نامیده می‌شود، روابط بازرگانی داشته‌است.[نیازمند منبع]

اسکندر مقدونی پیش از مرگ ناگهانی خود در سال ۳۲۳ (پیش از میلاد)، قصد داشت شبه جزیره عرب را تصرف نماید و بعد از مدتی فرمانروایان بطالسه مصر تا حدودی بر ینبع چیره شدند.[نیازمند منبع] ولی حبشی‌ها و ایرانیان قرار گرفت.[نیازمند منبع] در سدهٔ پنجم پس از میلاد، مکه از نظر اهمیت جایگزین شهر پترا در دورهٔ

پیش از اسلام

عرب‌ها، پیش از اسلام زندگی بدوی و نخستین داشتند و قبیله‌های عرب که برای امرار معاش به چوپانی وابسته بودند، در جستجوی آب و چراگاه از جایی به جایی کوچ می‌کردند. کمبود آب و چراگاه باعث بروز رقابت و در پایان جنگ و درگیری بین قبیله‌ها می‌گردید. بر اساس گفتهٔ قرآن، این سرزمین از زمان ساخته شدن خانهٔ خدا به دست ابراهیم، مورد توجه [نیازمند منبع] در دوران بت‌پرستی نیز بت‌های بزرگی در آن نگهداری می‌شده‌است. با ظهور محمد، شبه جزیرهٔ عرب مرکز پایه‌گذاری تمدن بزرگ اسلامی شد. در زمان زندگی محمد، نخستین نظام سیاسی و اجتماعی پیشرفته برقرار شد. دین اسلام در زمان زندگانی او تقریباً در همهٔ شبه جزیرهٔ عرب رواج یافت. پس از مرگ محمد، خلافت توسط ابوبکر، عمر، عثمان و علی ادامه یافت. در این زمان، حکومتی همراه با قانون‌ها و مقررات بوجود آمده بود که رونق آن در سراسر جهان شهرت یافت.[نیازمند منبع]

پادشاهی سعودی

حکومت پادشاهی سعودی در سال ۱۷۵۰ (میلادی) به وسیله پایه‌ریزی شد. پس از وی با پشتیبانی ، شهر ریاض را به تصرف درآورد. در زمان عبدالعزیز، تهامه، حجاز، عمان، احساء، قطیف، بحرین، ، خرج، وشم، قصیم، بیشه، وهابیان درآمد. سعود بن عبدالعزیز وهابیان را در شبه جزیره تا خلیج فارس ادامه داد. در زمان ، عربستان از مصر شکست خورد و ، فرمانده سپاه مصر، مکّه را فتح کرد امّا نتوانست در مدینه پیشروی کند و به قاهره بازگشت. پس از ، برادرش، ابراهیم پاشا، نجد را گرفت و خود را به آل سعود را به محاصره درآورد و مقاومت وهابیان را بار دیگر در هم شکست. دوران فرمانروایی ، اوج نفوذ فرهنگ اروپا در عربستان بود تا این که ، شکست خورده، به دستور ابراهیم پاشا، محکوم به اعدام شد.[نیازمند منبع]

نخستین تلاش در زمینهٔ برپایی دوبارهٔ فرمانروایی آل سعود توسط بود. پس از وی ، ریاض را اشغال کرد. ایجاد فرمانروایی دوم آل سعود را اعلام نمود. به فرمانروایی نجد منصوب شد اما عرب‌ها بر وی شوریده، او را از ریاض بیرون کردند. در دوران فرمانروایی ، مصر ارتش خود را از عربستان فراخواند. با همدستی قبیلهٔ عجمان و احساء حمله کرد. ، قطیف را دوباره به سرزمین‌های سعودی افزود. به درگیری با فرمانروایی آل رشید پرداخت و سرانجام از آن‌ها شکست خورد و فرمان‌روایی دوم سعودی نیز از بین رفت.

فرمانروایی سوم سعودی را بنیان نهاد. پس از مرگ عبدالعزیز، سه پسر دیگرش با نام‌های ملک فیصل و ملک خالد و ملک عبدالله در چند دوره به پادشاهی رسیدند. با مرگ خالد، برادرش فهد، به طور رسمی پادشاه عربستان شد و لقب خادم الحرمین الشریفین را برای خود برگزید. وی برای گسترش آیین وهابیت کوشش بسیار نمود و روابط و مناسبات سیاسی با باختر ایجاد کرد.[نیازمند منبع] با مرگ فهد، برادرش عبدالله بن عبدالعزیز به پادشاهی عربستان رسید، عبدالله در ۲۳ ژانویهٔ ۲۰۱۵ میلادی درگذشت و برادر و ولیعهد وی سلمان بن عبدالعزیز به پادشاهی رسید.

جغرافیا

 
وادی نجران
 
نقشه متعلق به شرکت ملی نفت عربستان ۱۹۵۲

کشور عربستان سعودی در خاورمیانه و هم‌مرز با خلیج فارس و دریای سرخ است. در جنوب این کشور، یمن جای دارد. این کشور هم‌چنین با عراق، اردن، کویت، عمان، قطر، امارات متحدهٔ عربی مرز یکسان دارد و از طریق پل به بحرین وصل است. این سرزمین، گرم و خشک است. تفاوت دمای شب و روز زیاد است. بیشتر زمین‌های آن را تشکیل می‌دهد.

عربستان کشوری آسیایی است و در منطقه استراتژیک خاورمیانه قرار دارد و بزرگترین کشور این منطقه می‌باشد. مساحت این کشور بخش بزرگی از شبه جزیره عربستان یعنی حدود ۸۵ درصد این شبه جزیره را تشکیل می‌دهد. از غرب و شرق به دریای سرخ و خلیج‌فارس مرتبط است و همین دسترسی به آب‌های آزاد این امکان را برای این کشور به وجود آورده تا از دو سوی آن برای حمل‌ونقل‌های دریایی و واردات و صادرات استفاده شود. مرز دریایی این کشور را حدود ۲۶۴۰ کیلومتر برآورد کرده‌اند که بیشترین مرز آبی کشورهای منطقه است.[۲]

عربستان‌سعودی ۲ میلیون و ۲۴۰ هزار کیلومترمربع برابر با ۸۶۴ هزارو ۸۶۹ مایل مربع وسعت دارد. این وسعت تقریباً یک و نیم برابر ایران، سه برابر فرانسه و چهار برابر عراق است لیکن حدود ۷۵ درصد از این وسعت را بیابانهای خشک و بی آب و علف پوشانده‌اند. سه صحرای بزرگ «نفود»، «جده در کنار دریای سرخ ادامه دارد ۱۲۶۰ کیلومتر می‌باشد.[۳] ربع الخالی که یک‌چهارم گستره شبه جزیرهٔ عرب را تشکیل می‌دهد، خالی از مردم است. بلندترین نقطهٔ عربستان سعودی با سه هزار و پانصد و پنجاه متر بلندی است.

جغرافیدانان، عربستان را به طور کلی به چهار منطقه و سه ناحیه تقسیم می‌کنند. ارتفاعات غربی که از خلیج عقبه آغاز و به حجاز و عسیر در جنوب پایان می‌یابد. منطقه نجد که در مرکز شبه‌جزیره عربستان است، منطقه احساء که در سواحل جنوبی خلیج‌فارس قرار دارد و در نهایت منطقه کویری و بیابانی که منطقه قابل توجهی از مساحت این کشور را پوشانده است. اما سه ناحیه عربستان را «تهامه» و «نجد» و «حجاز» نامیده‌اند که تهامه از سواحل دریای سرخ تا سرزمین نجران است. ناحیه نجد شامل منطقه وسیعی در مرکزیت عربستان است و کانون شکل‌گیری فرقه وهابیت و دولت سعودی است و سرانجام ناحیه حجاز که از شمال غربی آغاز و تا جنوب غربی کشور امتداد دارد و شهرهای مقدس مکه و مدینه و نیز بندر استراتژیک جده را در بر گرفته است.[۴]

آب و هوا

عربستان سعودی دارای آب و هوای گرم و خشک صحرایی است. دمای هوا در روزهای تابستان بطور متوسط ۴۵ درجه و در شب با اختلاف دمای زیاد نسبت به روز است. در بعضی مناطق کوهستانی حاشیه دریای سرخ و آب و هوا در ۸ ماه از سال نسبتاً مناسب است اما سرما بندرت به زیر صفر درجه می‌رسد.[۵]

منابع طبیعی

این کشور از نظر منابع طبیعی چون طلا و مس، نفت، گاز و آهن غنی است. هر چند از نظر جنگل و مناطق جنگلی، و زراعت با فقر روبه‌روست. مخاطرات طبیعی چون طوفان‌های شن بسیار روی می‌دهد. بیشتر گیاهان در واحه‌ها می‌رویند. شتر در عربستان نقش مهمی بازی می‌کند. جانوران اهلی از جمله شتر، گوسفند و بز بیش از دیگر جانوران دیده می‌شوند. روباه، خرگوش، موش صحرایی، جوجه‌تیغی، عقاب، کرکس و جغد در عربستان دیده می‌شوند اما نسل شترمرغ و در آن جا از بین رفته‌است. فلامینگو، پلیکان، حواصیل و پرندگان آبزی در عربستان باشنده هستند. از جمله مار کبری و افعی شاخدار در بعضی بخش‌ها فراوانند.

در کشور عربستان هیچ رودخانه‌ای وجود ندارد و مردم برای استفاده از ذخایر باید به حفر چاه اقدام کنند. طایف که در ۱۲۰ کیلومتری مکه قرار گرفته است، تبوک که در غرب عربستان است، قصیم که در مرکز و در بین راه مدینه به ریاض واقع است، ابهاء که در منطقه خوش آب و هوا و در مرز یمن است و احساء در منطقه شرقیه مهمترین مراکز تولیدات محصولات کشاورزی در عربستان هستند.[۶]

عربستان‌سعودی با بالغ بر ۲۶ میلیارد بشکه نفت، بیش از ۱۴ ذخایر این ماده حیاتی را در خود جای داده است. این رقم معادل ۳۳ درصد کل ذخایر کشورهای دیگر عضو اوپک می‌باشد. نخستین امتیاز اکتشاف نفت عربستان در سال ۱۹۳۳ میلادی به شرکت استاندارد اویل کالیفرنیا واگذار شد. در سال ۱۹۴۸ شرکت نفتی آرامکو متشکل از شرکتهای تگزاکو، استاندارد اویل نیوجرسی و موبیل تشکیل شد. لیکن در سال ۱۹۷۵ نفت عربستان ملی شد ولی آرامکو همچنان در عربستان به عنوان یک مشاور قوی ماندگار شد و حتی در امور دیگر اقتصادی عربستان و حتی برنامه‌های اجتماعی این دولت دخالت می‌کرد[۷]

معادن عربستان اکثراً در کوه‌های حجاز و منطقه عسیر و ناحیه نجد واقع شده است. دو شهر صنعتی جبیل در ساحل خلیج فارس به این هدف احداث شده‌اند که وضعیت منابع و معادن عربستان را ساماندهی کنند.[۸]

تقسیمات کشوری

کشور عربستان سعودی متشکل از ۱۳ استان می‌باشد:

شهرها

اقتصاد

 
رشد جمعیت عربستان سعودی میان سال‌های ۲۰۰۳-۱۹۶۱.

اقتصاد عربستان سعودی، موفق و مبتنی بر نفت است.[نیازمند منبع] تفاوت اصلی اقتصاد عربستان سعودی با کشورهایی همچون ایران، در "ذخایر امنی" است که در اختیار دارد و به راحتی می‌تواند آنها را به پول نقد تبدیل کند.[۹] دولت بر فعالیت‌های عمدهٔ اقتصادی کنترل دقیق دارد. حدود ۳۵ درصد محصولات عمدهٔ داخلی به بخش خصوصی تعلق دارد. حدود ۹ میلیون کارگر مهاجر در عربستان سعودی مشغول به کارند.[۱۰]

کاهش شدید قیمت نفت در سال ۱۹۹۸ (میلادی) ضربهٔ شدیدی بر اقتصاد عربستان سعودی زده بود که سبب شد محصولات عمدهٔ داخلی به میزان ۱۱ درصد کاهش یابد و کمبود بودجه به ۳/۱۲ میلیارد دلار برسد.[نیازمند منبع] در سال ۱۹۹۹ (میلادی) به دلیل قیمت کم نفت، دولت برنامه‌هایی را برای کاهش هزینه آگهی کرد و بخش بیش‌تری را از اقتصاد به بخش خصوصی سپرد. کمبود آب و ، تلاش‌های دولت را برای کشاورزی محدود کرده‌است. عربستان سعودی با تورم ۵/۱ درصدی کم‌ترین میزان تورم در خاورمیانه را داراست. عربستان سعودی در تولید نفت خام، پالایش نفت، پتروشیمی، سیمان، فولاد، کود شیمیایی و پلاستیک، صنعت موفقی داشته‌است.

بیش‌ترین عربستان عبارت‌اند از گندم، جو، گوجه فرنگی، هندوانه، خرما، لیمو، تخم مرغ و شیر.

عربستان سعودی از بزرگ‌ترین قطب‌های گردشگری دینی است. به دلیل واقع شدن کعبه در این کشور، بسیاری از مسلمانان جهان، به عربستان سفر می‌کنند. عمده‌ترین عربستان، اندونزی، مصر، ایران و پاکستان است.

واحد پول این کشور ریال سعودی است. هر دلار آمریکا برابر با ۳٫۷۵ ریال عربستان است؛ که تقریباً با دلار ۳۰۰۰۰ریال هر ریال سعودی حدوداً معادل ۸۰۰۰ ریال ایران می‌باشد.

سطح فزاینده بی‌کاری شهروندان عربستان (حدود ۳۲ درصد) می‌تواند چالش جدی را برای سازگار شدن اقلیت‌ها با جامعه به وجود آورد. به ویژه گسترش سیاسی بسیار فرتوت و کند این کشور، در حالی که در کشورهایی چون قطر و بحرین، روند رو به رشدی داشته، از سطح انتظارات مردم عربستان عقب است.[۱۱]

سیاست

از سال ۱۹۳۲ (میلادی) که پادشاهی سعودی بنیان نهاده شد، این کشور پادشاهی مطلقه داشته‌است. در این کشور حزب سیاسی، پارلمان و انتخابات وجود ندارد. دین از قدرتمندترین نهادهای جامعه‌است و نظام دادرسی وابسته به دولت و نیروی انتظامی (امر به معروف و نهی از منکر هستند. خانوادهٔ پادشاهی خواستار سلطهٔ کامل سیاسی بر عربستان سعودی بوده‌اند. هم‌اکنون نیز قدرت در پادشاهی سعودی در دست

عربستان سعودی به لحاظ نوع کنترل سیستم اجرایی، یک سرزمین مستقل به شمار می‌آید. این کشور از ۱۳ ایالت یا استان درست شده که در رأس هرکدام از آن‌ها، یکی از شاه‌زادگان سعودی فرمان می‌راند که از اختیارات کامل برخوردار است. در عربستان سعودی در رأس حکومت مرکزی، پادشاه قرار دارد که ریاست قوهٔ مجریه، به عنوان اصلی‌ترین قوهٔ کشور، در دست اوست. میزان کنترل حکومت مرکزی بر همهٔ سرزمین عربستان سعودی به دلیل حضور شاه‌زادگان سعودی در امیری استان‌ها، یکسان است. در این کشور از فعالیت سیاسی مخالفان به شدت جلوگیری می‌شود. مطبوعات در این کشور به طور کامل زیر نظر دولت است و آنان در حقیقت، بازگوکنندهٔ خط فکری و سیاست حاکم بر کشور هستند و خط مشی دولت را تبلیغ می‌کنند. در رأس نظام سیاسی، خاندان شاهی قرار دارد که جایگاه آن از سال [۱۹۳۲ (میلادی)] با به قدرت رسیدن «ملک فیصل» در نظام جهانی برجسته شد.

عربستان سعودی برای بازسازی لبنان در سال ۱۹۹۰ (میلادی)، ۱۰۰ میلیون دلار کمک اقتصادی نموده‌است. هم‌چنین از سال ۱۹۹۳ (میلادی)، ۲۰۸ میلیون دلار را برای کمک به مسلمانان فلسطین اختصاص داده‌است.

فرمانروایی

نوع فرمانروایی در این کشور به صورت پادشاهی در دست خاندان آل سعود است. پادشاه باید برای بیش‌تر تصمیم‌هایی که می‌گیرد، تأیید علما و رهبران دینی کشور را داشته باشد. پادشاه مسؤول پاسداری و نگاهبانی از مسجدالحرام در مکه و مسجد النبی در مدینه (نام‌ور به ) است.

در پادشاهی سعودی بزرگان و آموزگاران پایه نخست دین اسلام، همواره نقش مهمی در کشور بازی کرده‌اند و قدرت سیاسی بی‌پایانی دارند. بزرگان عربستان سعودی دربرگیرندهٔ دانشمندان دینی، قضات، وکلا، مدرسان، و پیش‌نمازان هستند. در عربستان سعودی، شورای علمای اعظم قدرت عزل و نصب پادشاه را دارند. این گروه به صورت هفتگی با شاه دیدار می‌کنند. در بسیاری از موارد حکومتی، شاه با علما مشورت می‌کند. بیشتر بزرگان عربستان سعودی به خاندان بزرگ محمد بن عبدالوهاب بنیانگذار فرقهٔ وهابیت می‌باشند. این بزرگان، با خانوادهٔ شاهی پیوند نزدیکی دارند.

خاندان آل‌سعود

دودمان آل‌سعود که قدرت را از سال ۱۹۳۲ میلادی، در دست دارد، نام کشور را منصوب به نام قبیله خود کرده‌است.[۱۲]

دولت اول سعودی که همزمان با گسترش اندیشه محمدبن عبدالوهاب در شبه جزیره عربستان بود از سال ۱۱۳۹ تا ۱۲۲۹ هجری قمری و دولت دوم از سال ۱۲۳۵ تا ۱۳۰۹ هجری قمری به طول انجامید و دولت سوم نیز از سال ۱۳۱۹ شروع شده و تاکنون ادامه دارد. عبدالعزیزبن عبدالرحمن پدر شاهان و شاهزادگان کنونی عربستان در سال ۱۲۹۷ هجری قمری متولد شد. زمانه تولد و رشد عبدالعزیز مصادف با بروز جنگ‌های داخلی و کشت و کشتار در این کشور بود. وی پس از رسیدن به دوران جوانی به فکر ساماندهی و اتحاد کشور افتاد و توانست با جنگاوری در سال ۱۳۱۹ شهر ریاض را که در تصرف آل رشید بود باز ستاند. در سال ۱۳۳۰ نیز اسکان اعراب صحراگرد و تأسیس گروه‌های رزمی عشیره‌ای را آغاز کرد وی سرانجام پس از تسخیر همه مناطق عربستان در سال ۱۳۵۱ هجری نام کشور حجاز را به المملکة العربیة السعودیة تغییر داد و خود را پادشاه نامید. وی پس از نیم قرن جنگ و کشمکش بر سر قدرت و مدیریت کشور در سال ۱۳۷۳ هجری قمری درگذشت و فرزندش سعود جانشین او شد. پس از سعود فیصل و بعد خالد و فهد و اکنون ملک عبداللّٰه در عربستان حاکم است و ولیعهد وی نیز امیرسلطان بن‌عبدالعزیز می‌باشد. در عربستان شاهان بر اساس قانون اساسی حاکم مطلق هستند و همه امورکشوری ولشکری‌زیرنظر مستقیم آنان است. خانواده سلطنتی و شاهزادگان نیز که اکنون تعداد آنان را تا ۲۰ هزار هم نوشته‌اند در دستگاه حکومت از جایگاه رفیعی برخوردار هستند.[۱۳]

در عربستان سعودی ۷ هزار عضو از دودمان سلطنتی آل‌سعود، به تمامی کشور و بیش از ۲۵ میلیون ساکن آن حکم‌رانی می‌کنند. این گروه علاوه بر در دست‌داشتن تمامی امور حساس کشور، ثروت‌های نجومی حاصل از فروش نفت و گاز و تمامی امور کشور را بدون حضور هر گونه نهاد انتخابی و یا نظارت مردمی در اختیار خود گرفته‌اند.[۱۲]

فرهنگ

جامعه عربستان بر پایه روابط قبیله‌ای استوار است. وجود تعصب و علقه نیرومند قبیله‌ای به علاوه مذهب، شکل دهنده کلی فرهنگ جامعه می‌باشد. با این که دین اسلام در این سرزمین ظهور نمود و مدت زمانی این سرزمین مرکزیت جهان اسلام را به عهده داشت، اما از آنجا که در سرزمین فوق قبیله‌های زیادی زندگی می‌کنند و هر کدام آداب و رسوم خاص خود را به عنوان یک میراث نگهداری می‌کنند.[۱۴]

امروزه سه جناح عمده در داخل آل سعود وجود دارد که هریک درصدد قبضه کردن قدرت است. گروه اول خاندان فهد است که از دهه، به صورت گروه غالب در خانواده سعودی بوده است و از نایف بن عبدالعزیز، سلطان بن عبدالعزیز، سلمان بن عبدالعزیز و. . . تشکیل شده و همگی از یک مادر بوده و به قبیله سدید وابسته‌اند. گروه دوم که ملک عبدالله از آن خانئتم در حال حاضر پادشاه عربستان است، از مادر دیگری هستند که به قبیله شمر وابسته‌اند. سعود بن فیصل، وزیر امور خارجه نیز از این گروه است. گروه سوم، فرزندان فیصل هستند که فاقد تشکیلات گروهی هستند و افرادی چون خالد بن فیصل و ترکی فیصل به آن تعلق دارند.[۱۵]

نظام حقوقی عربستان سعودی برگرفته از فقه حنبلی یکی از مذاهب اسلامی است. بر اساس احکام دین اسلام، مردان در صورت تمایل مجاز به ازدواج با حداکثر چهار زن هستند. مجازات زنای محصنه در کشور سعودی، سنگسار است.[نیازمند منبع] مجازات قتل عمد، قاچاق مواد مخدر، عمل لواط و سرقت مسلحانه، در کشور عربستان سعودی اعدام است. بر اساس رویه معمول در عربستان سعودی، محکومان به اعدام را معمولاً گردن می‌زنند. اما در برخی موارد نیز محکومین به اعدام، تیرباران می‌شوند.[۱۶] در برخی موارد مرتبط با جرایم سنگین، جسد محکومین پس از گردن‌زده‌شدن برای عبرت به صلیب کشیده می‌شود.[۱۷]

مطابق سنت رایج در عربستان سعودی، در مراسم عروسی و میهمانی‌ها، محل میهمانان زن و مرد از هم جُداست.[۱۸]

وضع زنان

تاکنون قانونی برای «تعیین حداقل سن ازدواج» در عربستان سعودی وضع نشده است. برخی از روحانیون تندروی سعودی با قانونی‌شدن «تعیین حداقل سن ازدواج» مخالفت می‌کنند، اما با این وجود تاکید دارند که بر اساس قوانین اسلامی، عروس باید در هنگام ازدواج به بلوغ جنسی رسیده باشد.[۱۹]

رانندگی زنان در عربستان سعودی ممنوع است و با وجود برخی تلاش‌های انجام شده برای برداشتن این ممنوعیت، به دلیل مخالفت مقام‌های دینی این کشور، این تلاش‌ها به نتیجه نرسیده است.

در ۲۴ اوت ۲۰۰۶ (میلادی) طرح یکی از نمایندگان مجلس مشورتی عربستان سعودی در مورد دادن حق رانندگی به زنان این کشور رد شد. رییس مجلس این کشور در این مورد گفت: موضوع رانندگی زنان بر اساس فتوای مقامات مذهبی کشور ممنوع است و مجلس حق دخالت در این مورد را ندارد. ، نماینده‌ای که موضوع لزوم دادن حق رانندگی به زنان را مطرح کرده بود، می‌گوید: چنانچه زنان حق رانندگی داشته باشند، مجبور به به‌کارگیری مردان بی‌گانه به عنوان راننده نیستند و این مسئله افزون بر حل مشکلات اجتماعی، به اقتصاد خانواده نیز کمک می‌کند.

در سال ۱۹۹۰ (میلادی)، چهار زن آلمانی‌الاصل مقیم سعودی، با نادیده گرفتن این ممنوعیت، اقدام به رانندگی در سطح شهر ریاض کردند که بلافاصله توسط پلیس دستگیر شدند. روزنامه‌های محلی نوشتهٔ توهین آمیزی علیه آنان پخش کردند و خواستار اخراج آن‌ها از شهر شدند.

بزرگان عربستان سعودی نیز بر حرام بودن رانندگی زنان به دلیل ایجاد فساد و آسیب رساندن به عفت، پا فشاری کردند.[۲۰]

از سوی دیگر، سازمان رانندگی عربستان آگاهی داد که علت ممنوعیت رانندگی زنان این است که زنان اگر روبند را نگه دارند، به سختی می‌توانند رانندگی کنند و این احتمال تصادفات را افزایش خواهد داد.

دولت عربستان سعودی اعلام کرده که زنان نمی‌توانند در نخستین رأی‌گیری سراسری این کشور که گزینش شورای شهر است، رأی دهند. علما این تصمیم دولت را تأیید و رأی دادن زنان را موجب فساد و خلاف عفت دانستند.[نیازمند منبع] به عنوان رییس دولت اعلام کرد که زنان فاقد شایستگی لازم برای گزینش دربارهٔ نامزدهای رأی‌گیری هستند. هر چند برخی دیگر اعلام این ممنوعیت را مشکل هویت زنان می‌دانستند و این که بیشتر زنان کارت شناسایی ندارند.

تحصیلات و آموزش زنان

با این که دولت سعودی دختران را از آموزش منع نکرده‌است و حتی آموزش رایگان نیز برای ایشان در نظر گرفته‌است، حضور دختران در آموزشگاه‌ها و مدارس بسیار محدود است. بر اساس آمار رسمی دولت سعودی، ۵۵ درصد دانش آموزان دبستان، ۷۹ درصد دانش آموزان راهنمایی و ۸۱ درصد دانش آموزان دبیرستان پسر هستند. دیدگاه‌های سنتی در عربستان سعودی باعث شده‌است که بسیاری از دختران در سنین پایین مدرسه را ترک می‌گویند. در عربستان سعودی، مدارس و دانشگاه‌های متفاوت برای دختران و پسران وجود دارد و هیچ مدرسهٔ مختلطی در آن جا یافت نمی‌شود. با این حال بسیاری بر این باورند که مدرسه‌ها و دانشگاه‌های مربوط به زنان از کیفیت آموزشی پایین‌تری برخوردارند. تحصیل زنان در همهٔ رشته‌های فنی و مهندسی، و نیز رشتهٔ حقوق ممنوع می‌باشد.[۲۱]

فعالیت اقتصادی زنان

در قوانین سعودی، زنان تنها مجاز به فعالیت در زمینه آموزش و بهداشت و یا چندین مورد استثنائی دیگر هستند و در حین کار به هیچ صورت اجازه تعامل با مردان را ندارند.[۲۲] آموزش برای زنان بسته به کلاس‌های دختران می‌شود و آن‌ها حق آموزش برای پسران را ندارند. با این حال باز هم شرکت زنان در کارها بسیار بسته است و برای این کارها نیز اجازهٔ رسمی شوهر یا ولی شرط محسوب می‌شود.[۲۳] علما گماردن زن به هر کاری که باعث همکاری و ارتباط با مردان نامحرم می‌شود، را حرام اعلام کرده‌اند.

حضور زنان در اجتماع

ورود زنان بدون همراهمی محرم به بسیاری از مکان‌های عمومی سعودی از جمله بانک‌ها، رستوران‌ها و فروشگاه‌ها ممنوع است[نیازمند منبع] رستوران‌های سعودی معمولاً دو بخش جدا برای مجردها و خانواده‌ها دارند[نیازمند منبع]. بخش خانوادگی رستوران‌ها به غرفه‌های کوچک تقسیم شده‌است که زنان می‌توانند در آن نقاب را برداشته و غذا بخورند بدون این که مرد نامحرمی وارد شود.[۲۴] شرکت زنان در مجامع عمومی حتی در مسجد بسیار کم است. از زنان سعودی انتظار می‌رود هنگام بیرون آمدن از خانه، حتماً با مرد محرم همراه باشند.

حق سفر

علمای حنبلی سفر زنان را بدون همراهی مردی از محارمش ممنوع می‌دانند. در سعودی این قانون به دقت اجرا می‌شود و به زنانی که محرمی به همراه ندارند، اجازهٔ بیرون شدن داده نمی‌شود. این قانون هم در سفرهای درون کشور و هم در سفرهای برون کشوری انجام می‌شود.[۲۵]

حجاب

برداشت علمای سعودی از حجاب اسلامی، پوشاندن تمام بدن از جمله چهره و دست‌هاست. پلیس دینی عربستان همواره بر این پافشاری داشته و زنانی را که چهرهٔ خود را در دیدگان مردم می‌گشودند، به زندان و تازیانه محکوم می‌کرده‌است.

پوشاندن دست‌ها و چهره برای تمام دخترانی که به بلوغ رسیده‌اند، اجباری است. آموزشگاه‌های سعودی همهٔ دخترانی را که بیش از ده سال سن دارند، مجبور به پوشیدن روبنده می‌کنند. از زنان و دختران انتظار می‌رود هنگام بیرون آمدن از خانه، چهره و دست‌های خود را به طور کامل بپوشانند. عربستان سعودی که

در سال ۲۰۰۳ (میلادی)، پافشاری پلیس دینی عربستان سعودی دربارهٔ رعایت روبند، به مرگ پانزده دختر نوجوان در آتش‌سوزی یک مدرسهٔ راهنمایی دخترانه در مکّه انجامید. نیروهای وابسته به دولت ریاض، در این سانحه، مانع از آن شدند که دخترانی که صورت خود را نپوشانده بودند، از کام آتش بگریزند. روزنامه‌نگارهای عربستان سعودی در بیرون کشور از این کار نیروهای گفت که اجبار زن برای پوشاندن چهره‌اش در دین نیست. با این حال این انتقادات، تأثیر ویژه‌ای نداشته‌است و حاکمیت دینی عربستان مخالفت خود را با هر گونه آزادی بیش‌تر زنان اعلام نموده‌است. پلیس دینی تا به حال برخی از زنان سعودی درس‌خواندهٔ بیرون کشور را برای جرایمی چون نداشتن پوشش کامل به تازیانه محکوم کرده‌است.

در پایان سال ۲۰۰۴ (میلادی)، زنان که تاکنون شناسنامه مستقل نداشتند، و تنها نامشان در شناسنامهٔ پدر آورده می‌شد، دارای شناسنامه‌ی مستقل گردیدند، اما با پافشاری بر حرام بودن گشودن چهرهٔ زنان، مخالفت خود را با عکس‌دار کردن شناسنامه‌ها اعلام کرد .

فرهنگ روبند

 
یک زن روبنده‌پوش در عربستان سعودی.

پوشش زنان سعودی در مجامع عمومی، چادر سیاه گشادی است که از سر تا پا را در بر می‌گیرد و عبایه گفته می‌شود. پوششی که چهرهٔ زنان سعودی را فرامی گیرد، نقاب (روبنده) نام دارد.

نقاب‌ها در عربستان سعودی به سه شکل هستند. که معمولاً به وسیلهٔ یک یا چند پردهٔ نیمه‌شفاف یا مشبّک، چشم‌های زن را هم می‌پوشاند، یا که یک یا دو شکاف برای چشم‌ها در آن در نظر گرفته شده‌است، گونهٔ سوم است که علاوه بر چشم‌ها، پیشانی و ابروی زن را نیز نمایان می‌کند. (علما این نوع روبند را حرام دانسته‌اند) علمای عربستان سعودی از جمله ، ، و که از آیین حنبلی و دعوت محمد بن عبدالوهاب، مشهور به سلفیه، پیروی می‌کنند، اجماعاً باور به واجب بودن پوشانیدن چهره (به جز چشم‌ها) هستند.

ورزش زنان

محافظه‌کاران مذهبی در عربستان معتقدند که ورزش زنان در ملاءعام را حرام کرده‌است.[۲۶] سازمان دیده‌بان حقوق بشر در گزارشی به تاریخ فوریه ۲۰۱۲ میلادی، مدعی شد که مقامات سعودی رفتاری تبعیض‌آمیزی نسبت به ورزش زنان در آن کشور دارند. گفتنی است تا قبل از برگزاری المپیک ۲۰۱۲ لندن، عربستان هیچ ورزشکار زنی را به المپیک اعزام نکرده بود و در این رقابت‌ها بود که برای اولین بار دختری از عربستان در رشتهٔ جودو (با پوشش اسلامی) در رقابت‌های المپیک حاضر شد.[۲۷]

دین

اسلام تنها دین رسمی در عربستان سعودی است. ساخت عبادت‌گاهی به غیر از مسجد در عربستان سعودی ممنوع است.[۲۸]

آیین رسمی کشور عربستان سعودی اسلام سلفی می‌باشد. آیین‌های دیگر اهل تسنن و مذهب شیعه نیز در عربستان سعودی رواج دارند. احکام و فتواهای دینی در عربستان سعودی، فرهنگ و سیاست را تحت تأثیر قرار می‌دهد. هم‌اکنون شیخ ، بالارتبه‌ترین روحانی وهابی در عربستان سعودی است.[۲۹]

دین رسمی کشور عربستان، اسلام است و پیروان ادیان دیگر در این کشور جایگاهی ندارند. بر اساس آمارهای منتشره دولتی حدود ۸۵درصد از شهروندان سعودی سنی و از مذهب احمد بن حنبل پیروی می‌کنند و ۱۵ درصد بقیه نیز شیعیان هستند که بیشترین آنان در منطقه شرقیه عربستان سکونت دارند. اگر چه در ظاهر به فتاوی احمدبن حنبل عمل می‌شود لیکن آیینی که محمدبن عبدالوهاب آنرا پایه‌گذاری کرده است بیشتر در جامعه حاکمیت دارد.[۳۰]

شصت درصد جمعیت ۲۷ میلیونی عربستان سعودی را عرب‌های بومی با آیین حنبلی (از آیین‌های اهل سنت) که دین ارد و بیش از چهار میلیون نفر شیعه (دوازده امامی، زیدی و اسماعیلی) هستند که این مردم بیشتر از جمعیت شیعی کشورهای کویت، قطر، یمن، عمان و امارت متحدهٔ عربی است.[نیازمند منبع] با وجود در اقلیت بودن شیعیان در عربستان، سکونت آنان در ناحیه استراتژیک و میادین نفتی قطیف و احساء جایگاه برتری به آنان داده‌است.[۳۱]

دیگر دانستنی‌ها

  • فروش سگ و گربه در این کشور ممنوع است.[۳۲]
  • ورود غیرمسلمان بنا به حرمت مکان‌های اسلامی، به بخش‌های حجاز (شهرهای مکه و مدینه) ممنوع است. هتل مکه (هتل هیلتون) که غیرمسلمان است، مجبور شد از راه دوربین و بر روی یکی از تپه‌های دور شهر پروژه ساخت هتل را دیده‌بانی و پیگیری کند.[۳۳]
  • سالن سینما در عربستان وجود ندارد.[۳۴]
  • عکس‌برداری در بیشتر جاهای عمومی ممنوع است.[۳۵]
  • جادوگران گردن زده می‌شوند.[۳۶]
  • بعضی از دانشمندان دینی عربستان خواهان قانونی شدن برده‌داری هستند.[۳۷]
  • در جاهای عمومی و غذاخوری‌ها جداسازی جنسیتی به شدت اجرا می‌شود.[۲۴]
  • بر اثر فشار بیش از حد بر روی زنان، آمار خودکشی زنان بالاست.[۳۸]
  • در عربستان، اجرا می‌شود که در بر گیرندهٔ حدود و است برای نمونه، چهار انگشت فرد دزد بریده می‌شود. همچنین در بعضی موردها و برای قصاص اندام دیگر بدن نیز بریده می‌شود.[۳۹] در این کشور افراد بزه‌کار در ملأ عام گردن زده می‌شوند.
  • تاکنون میلیون‌ها کتاب دینی اقلیت‌های دینی توقیف و آتش زده شده‌است.
  • حکومت سعودی معاهده حقوق بشر سازمان ملل را خلاف اسلام می‌داند و تاکنون حاضر به امضای آن نشده است. از این رو، خود را ملزم به رعایت مفاد آن نمی‌داند و کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل نیز مبنایی برای برخورد با موارد نقض حقوق بشر در این کشور ندارد.[۴۰][پیوند مرده]
  • مردان مجاز هستند ۴ همسر قانونی داشته باشند، و داشتن بیشتر از ۴ همسر بر خلاف قانون اسلامی به حساب می‌آید.[۴۱]

بیماری سندروم تنفسی خاورمیانه

نوشتاراصلی:سندروم تنفسی خاورمیانه
بیماری سندرم تنفسی خاورمیانه، اولین بار در سال۲۰۱۲ در عربستان سعودی گزارش شد. این بیماری در اثر ویروسی از خانواده کوروناویروس به اسم MERS-CoV ایجاد می‌شود. حدود یک سوم از مبتلایان به MERS جان می‌بازند. تاکنون همه موارد بیماری از ۶ کشور درون یا نزدیک عربستان سعودی گزارش شده‌اند. این ویروس از طریق تماس نزدیک از افراد آلوده به دیگران منتقل شده است. این ۶ کشور عبارتند از: عربستان سعودی، امارات متحده عربی، قطر، عمان، یمن و کویت. تا کنون مواردی نیز در ۶ کشور دیگر به دلیل سفر به کشورهای بالا گزارش شده‌اند که عبارتند از: انگلیس، فرانسه، تونس، ایتالیا، مالزی و آمریکا. در ایران دو مورد ابتلا به این ویروس گزارش شده است که از سفر حج برگشته‌اند که تا کنون یک نفر از آنها که زنی ۵۳ ساله و اهل کرمان می‌باشد جان باخته است.



:: برچسب‌ها: کیانوش کاظمی,
نويسنده : ...


کدام‌یک قوی‌تر است، ببر بنگال یا شیر سلطان؟

کدام‌یک قوی‌تر است، ببر بنگال یا شیر سلطان؟ / عکس

دانش > طبیعت - در این نمای زیبا که البته در یکی از باغ‌وحش‌های بنگلادش ثبت شده، دو نمونه از بزرگ‌ترین گربه‌سانان روی زمین را می‌بینید، یک قلاده ببر سفید بنگال و یک قلاده شیر نر که سربه‌سر هم می‌گذارند.

ببرها و شیرها هردو به یک خانواده تعلق دارند، اما جدای از شکل ظاهری، رفتار اجتماعی آنها بسیار متفاوت است. ببرها انفرادی زندگی می‌کنند و به شکار می‌روند، درحالی‌که شیرها گروهی زندگی می‌کنند و به شکار می‌روند.
برخلاف تصور عموم مردم، ببرها جثه و قدرت بیشتری نسبت به شیرها دارند. در آن میان، ببرهای سفید بنگال به خاطر یک جهش ژنتیکی، رنگ سفید و جثه بزرگ‌تری نیز نسبت به ببرهای معمولی پیدا کرده‌اند. متاسفانه فقط چند صد قلاده از ببرهای سفید باقی مانده که اغلب آن‌ها در مناطق حفاظت‌شده حیات‌وحش زندگی می‌کنند.
برای مشاهده عکس در ابعاد بزرگ‌تر،اینجا را کلیک کنید.



:: برچسب‌ها: کیانوش کاظمی,
نويسنده : ...


کدام جانوران دارای قویترین حس بینایی هستند؟

دام جانوران دارای قویترین حس بینایی هستند؟

در میان پرندگان حس بینایی عقاب سه تا چهار برابرقوی‌تر از بینایی انسان است. 

جغد نیز یکی از پرندگانی است که حس بینایی بسیار قوی دارد.

در میان جانورانی که در زیر آب زندگی می‌کنند حس بینایی کوسه از همه قوی‌تر است.

حس بینایی گربه در میان پستانداران بسیار قوی است. او در شب بسیار خوب می‌بیند.

کدام جانوران دارای قویترین حس چشایی هستند؟

حس چشایی گربه ماهی بسیار قوی است. حس چشایی آنها از انسان بسیار قوی‌تر است.

مگس‌ها نیز دارای حس چشایی قوی هستند. حس چشایی آنها در پاهایشان قرار گرفته است.

پروانه‌ها نیز مانند مگس‌ها دارای حس چشایی قوی در پاهایشان هستند.

کدام جانوران دارای قویترین حس بویایی هستند؟

در میان پستاندارانی که در خشکی زندگی می‌کنند حس بویایی خرس از همه قوی‌تر است.

کوسه ماهی در میان جانوران دریا دارای قوی‌ترین حس بویایی است.

فیل‌ها نیز از جانورانی هستند که حس بویایی فوق‌العاده‌ای دارند. 

کدام جانوران دارای قویترین حس شنوایی هستند؟

جغد دارای حس شنوایی بسیار قوی است. او در تاریکی با استفاده از حس شنوایی طعمه خود را تشخیص می‌دهد.

خفاش دارای حس شنوایی قوی است و با استفاده از آن راه خود را در تاریکی پیدا می‌کند.

دلفین هم حس شنوایی بسیار قوی دارد.

کدام جانوران دارای قویترین حس لامسه هستند؟

گربه ماهی داری حس لامسه بسیار قوی است. او از طریق حس لامسه قادر است یک روز قبل از وقوع زلزله آن را تشخیص دهد.

نوعی سوسک از طریق حس لامسه بسیار قوی خود می‌تواند آتش‌ را از فاصله بسیار دور تشخیص دهد.

تمساح می‌تواند حرکت جانوران زیر آب را با استفاده از حس لامسه خود تشخیص دهد. 



:: برچسب‌ها: کیانوش کاظمی,
نويسنده : ...


قدرت بویایی چه حیوانی قوی‌تر است؟
قدرت بویایی چه حیوانی قوی‌تر است؟

تحقیقات جدید نشان داد که فیل‌ها قویترین قدرت بویایی را دارند.

خبرگزاری فارس: قدرت بویایی چه حیوانی قوی‌تر است؟

به گزارش گروه دانستنی‌های خبرگزاری فارس، تحقیقات دانشگاه توکیو نشان داد که فیل‌ها قوی‌ترین قدرت بویایی را دارند.

بر اساس تحقیقات دانشمندان ژاپنی، ژن‌های گیرنده بویایی که در خرطوم فیل هستند از نظر تعداد از بقیه حیوانات بیشتر است و این باعث می‌شود که حس بویایی این حیوان پنج برابر بیشتر از انسان باشد.

به گزارش یورونیوز، فیل‌ها، تنها درازترین بینی دنیا را ندارند بلکه، صاحب حساس‌ترین شامه دنیا هم هستند.

تحقیقات جدید دانشگاه توکیو نشان داد که فیل‌های آفریقایی بیشترین و متنوع‌ترین ژن‌های گیرندگی بویایی را در مقایسه با حیوانات دیگر دارند.

فیل‌های آفریقایی به خاطر این امتیاز قادرند طیف وسیع‌تری از بوها را تشخیص دهند.

«یوشی هیتو نیمورا»، در این گزارش علمی گفت: پس از تحقیق بر روی 13 جانور مهره دار از قبیل ماهی، موش و آدم به این نتیجه رسیده است که فیل با داشتن نزدیک به 2برابر گیرنده‌های حسی پس از گاو، در صدر جدول قرار دارد. نیمورا سپس سه ژن را که بین مهره داران از جمله انسان مشترک می‌باشد جدا کرده است.

نیمورا افزود: با مقایسه اختلاف میان ژنهای بویایی انواع حیوانات، کشف کردیم که چه ژن هایی میان آنها مشترک است و کدامیک مخصوص به حیوان خاص است.

ژنهای مشترک در روند تکامل حفظ شده‌اند و عملکرد مهمی دارند ولی زیاد شدن ژنها در بعضی از حیوانات، به ویژگی محیطی آنها مربوط است.

تحقیقات بیشتر نشان داده است که 2 ژن از بین سه ژن مشترک عملکردی بیش از بویایی دارند.

بنا بر یک گزارش منتشر شده جداگانه توسط یک محقق دیگر، این 2 ژن در حداقل 16 عضو بدن انسان وجود دارند.

به گفته نیمورا، آخرین ژن هنوز برای پژوهشگران یک معمای حل نشده باقی مانده است.

حس بویایی در پیداکردن غذا، جفت‌گیری و تشخیص دشمن بسیار مهم است اما این حس در میمون و انسان که از قدرت بینایی خود در این زمینه استفاده می‌کنند، گسترش نیافته است.



:: برچسب‌ها: کیانوش کاظمی,
نويسنده : ...


کدام حیوان هوش بیشتری دارد
آیا میدانید که کدام حیوانات هوش بیشتری دارند ؟


آیا میدانید که کدام حیوانات هوش بیشتری دارند ؟هوش حیوانات موضوعی است که از دیر باز ذهن انسان را به خود مشغول داشته است . هم اکنون ده ها موسسه ی علمی و تحقیقاتی در این زمینه پژوهش می کنند .
تحقیقات و آزمون های زیادی در زمینه ی قدرت حافظه و توانایی مغزی حیوانات صورت گرفته است . گفته می شود که شامپانزه ، دلفین ، نهنگ و خوک از باهوش ترین حیوانات هستند .
سال گذشته سگی به نام « ریکو » رکورد باهوشی را شکست . او می توانست با شنیدن نام اشیا ء گوناگون تا ۲۵۰ شیئی را شناسایی کند .
شامپانزه برای برداشتن موزی که بالای سر اوست ، چند جعبه را روی هم قرار می دهد .
بعضی از حیوانات مانند اسب قادر به شمارش چند عدد هستند . اما دانشمندان عقیده دارند که توانایی هایی مانند شمردن اعداد و خواندن در انحصار ذهن انسانی است .زیرا این دو قابلیت به زبان وابسته هستند.
نکته ی مهمی که سیرک بازان به خوبی به آن واقف هستند ، این است که «هوش » حیوانی به غریزه وابسته است و تنها در ازای « پاداش » به کار می افتد .
همه ی حیوانات اندکی هوش دارند .
● طوطی خیلی با هوش نیست :
پرندگان برای رسیدن به طعمه درجات گوناگونی از هوش و زرنگی را نشان می دهند . طوطی مغز نسبتا درشتی دارد . او قادر به تکرار اصوات و کلمات است ، که به قابلیت سخن گویی این پرنده تعبیر می گردد . اما طوطی در چند آزمون رد شده است . طوطی نزد انسان ها از محبوبیت زیادی برخوردار است . اما در واقع این علاقه ربطی به هوش این حیوان ندارد .در برابر مردم کلاغ را دوست ندارند ، چون سیاه است و قیافه ی زشتی دارد . آزمون نشان می دهد که کلاغ ، دارکوب و عقاب با هوش ترین پرندگان هستند
طوطی حرف می زند اما زیاد با هوش نیست .
آیا شما در رفتار حیوانات دقیق شده اید ؟ آیا آن ها را با هوش می دانید ؟ از تجارب و دیده های خود بگویید .



:: برچسب‌ها: سامرند شریفی,
نويسنده : ...


شیر

شیر (نام علمی: Panthera leo) پستانداری گوشتخوار از سردهٔ پلنگ‌مانندهای خانوادهٔ گربه‌سانان است. با بدنی بزرگ که وزنش در میان نرها گاه به ٢۵٠ کیلوگرم می‌رسد؛ این جانور نیرومند دومین عضو بزرگ‌جثهٔ سردهٔ خود پس از ببر است. شیر به خاطر بدن بزرگ و هیبت و چالاکیش در هنگام شکار لقب «سلطان جنگل» را به خود گرفته؛ اگرچه بیشتر در مناطق ساوانایی آفریقا زندگی می‌کند و تنها تعداد کمی از آن در جنگل گیر در هندوستان یافت می‌شوند. آن‌ها طعمه‌های گوناگونی را به‌عنوان خوراک اختیار می‌کنند که شامل بیشتر جفت‌سمان بومی آفریقا و به‌ندرت جانداران بزرگی چون فیل و زرافه می‌شوند.

با آنکه در گذشته شیرها در آفریقا، خاورمیانه، و جنوب آسیا (از جمله ایران) به فراوانی یافت می‌شدند، امروزه تعداد محدودی از آن‌ها در آفریقا و آسیا باقی مانده‌اند که جمعیتشان به سوی کمتر شدن پیش می‌رود. در حال حاضر اتحادیه بین‌المللی حفاظت از محیط زیست وضعیت بقای گونهٔ شیر را در حالت آسیب‌پذیر طبقه‌بندی کرده‌است.[۱]

شیرها ساختار اجتماعی مشخصی دارند که بر پایهٔ تشکیل گروهی به سرپرستی یک تا سه نر و تعدادی ماده به همراه توله‌هایشان است. آن‌ها به صورت گروهی به شکار می‌روند و شکارکردن بیشتر بر دوش شیرهای ماده است. با آنکه شیرهای نر شکار نمی‌کنند اما وظیفهٔ محافظت از گروه و قلمرو آن را بر دوش دارند؛ ناحیه‌ای که می‌تواند تا ۲۶۰ کیلومتر مربع را پوشش دهد.

به این جانور با ابهت از دیرباز تا کنون در فرهنگ و ادبیات ملل گوناگون جهان توجه شده است. نگاره‌های غار در لاسکو فرانسه نخستین نقاشی‌های یافت شده از شیر در جهانند که مربوط به ۱۷٬۰۰۰ سال پیش هستند. به عنوان نمادی از پادشاهی و قدرت در طبیعت، تصویر شیر از دیرباز در فرهنگ ایرانی نمایندهٔ شاهنشاهی بوده و اشاره به آن در طول تاریخ از سنگ‌نگاره‌های تخت جمشید تا پرچم ایران و خاندان شاهنشاهی پهلوی دیده می‌شود.

فرگشت و رده‌بندی

شیر گونه‌ای از سردهٔ پلنگ‌مانندها است و خویشاوندان نزدیکش دیگر گونه‌های این سرده چون ببر، پلنگ، و یوزپلنگ هستند. به احتمال زیاد سردهٔ پلنگیان در آسیا فرگشت یافت ولی ریشه‌های دقیق آن نامشخص هستند.[۲] شواهد سنگواره‌ای نشان می‌دهند که این سرده می‌بایست میان ۲ تا ۳٫۸ میلیون سال پیش بر روی زمین پا گذاشته باشد.[۳] شیر خود میان ۱ میلیون تا ۸۰۰٬۰۰۰ سال پیش در آفریقا فرگشت یافت و در زیستگاه‌های نیمکره شمالی پراکنده شد.[۴]

کهن‌ترین سنگواره‌های یافت شدهٔ شیر در اروپا مربوط به ۷۰۰٬۰۰۰ سال پیش هستند که مربوط به زیرگونه Panthera leo fossilis در ایسرنیا، ایتالیا می‌شوند. شیرهای غارنشین (Panthera leo spelaea) بازماندگان این گونه شیر هستند که ۳۰۰٬۰۰۰ سال پیش ظاهر شدند.[۵] شیرهای شمال اوراسیا در پایان واپسین دورهٔ یخبندان زمین نزدیک به ۱۰٬۰۰۰ سال پیش منقرض شدند.[۶] شیرهای اروپا در دورهٔ پلیستوسن بالایی[پانویس ۱] نه تنها در اوراسیا حضور داشتند که به آمریکای شمالی راه پیدا کردند و در جنوب تا پرو پراکنده شدند.[۷]

بررسی‌های تازه انجام گرفته و منتشر شده در سال ۲۰۱۴ میلادی نشان داده‌اند که نیاکان شیرهای امروزی حدود ۱۲۴ هزار سال پیش زندگی می‌کردند. گونه امروزی شیر (Panthera leo) نخست در شرق و جنوب آفریقا ظاهر شد. در اواخر دوران پلیستوسن شیرهای ساکن جنوب و یا شرق قاره آفریقا با گذر زمان از بقیه جدا شده و روند تغییر خود به نسبت شیرهای ساکن شمال و غرب آفریقا را آغاز کردند. وجود دو رودخانهٔ بزرگ نیل و نیجر باعث شد که این دو گروه از شیرها از هم دور بمانند. Panthera leo در حدود ۲۱ هزار سال پیش به خارج از قاره آفریقا پا گذاشت و در نهایت به شبه‌قاره هند رسیدند. حدود ۵ هزار سال پیش نیز گروه دیگری از شیرها از آفریقا مهاجرت کرده و به ایران رسیدند. این نسل از شیرها امروزه منقرض شده‌اند.[۸]

زیرگونه‌ها

به صورت سنتی می‌توان گفت که ۱۲ زیرگونهٔ معاصر شیر شناسایی شده‌اند که با هم در ظاهر یال، اندازهٔ بدن، و گسترهٔ پراکندگی تفاوت دارند. با این حال همهٔ این زیرگونه‌ها، زیرگونهٔ واقعی نیستند چرا که گاه تغییرات در ظاهر آنچنان کم‌اهمیت و ناچیز بوده‌اند که صرفاً نشان‌دهندهٔ تنوع فراوان در ظاهر شیرهای مختلف هستند. از این رو امروزه تنها ۸ زیرگونه پذیرفته شده‌اند[۶] که از میان آن‌ها نیز شیر دماغه (Panthera leo melanochaita) به احتمالی یک زیرگونهٔ واقعی نیست.[۹]

معاصر

شیر آسیایی یکی از دو زیرگونهٔ در حال حیات شیر است که امروزه به طور طبیعی تنها در جنگل گیر در گجرات، هندوستان زندگی می‌کند.

هشت زیرگونهٔ شناسایی‌شدهٔ معاصر (مربوط به دوران هولوسین) به ترتیب زیر هستند:

  • شیر ایرانی (P. l. persica) که به نام‌های شیر آسیایی، جنوب آسیا، و هندی نیز شناخته می‌شود،[پانویس ۲] روزگاری در گسترهٔ وسیعی که از ترکیه آغاز می‌شد، جنوب غرب آسیا را در بر می‌گرفت، و به سرزمین‌های شبه‌قاره هند (پاکستان، هند، و بنگلادش امروزی) کشیده می‌شد، زندگی می‌کرد. گله‌های گستردهٔ این جانور و عادتشان به فعالیت در روز، شکار آن‌ها را آسان کرد و جمعیت‌های محلی آن در بیشتر مناطقی که پیشتر یافت می‌شدند، از میان رفتند. امروزه تنها نزدیک به ۴۰۰ عدد از آن‌ها در جنگل گیر در هندوستان زندگی می‌کنند.[۱۰] بررسی‌های ژنتیکی نشان می‌دهند که اجداد این شیرها میان ۷۴ تا ۲۰۳ هزار سال پیش از اجداد شیرهای آفریقایی امروزین جدا شدند.[۶]
  • شیر بربری (P. l. leo) که در نواحی کوه‌های اطلس در مراکش و مصر یافت می‌شد و امروزه نسلش در حیات وحش منقرض شده‌است. واپسین شیر بربری در حیات وحش در سال ۱۹۲۲ در مراکش کشته شد.[۱۱] این شیر یکی از بزرگ‌جثه‌ترین زیرگونه‌های شیر بود و بر پایهٔ گزارش‌ها طول بدنش ۳ تا ۳٫۳ متر و وزنش بالغ بر ۲۰۰ کیلوگرم در نرها بود. به نظر می‌آید که این زیرگونه بیشتر به شیرهای آسیایی نزدیک بود تا شیرهای آفریقا. تعدادی شیر در اسارت وجود دارند که به زیرگونهٔ بربری نسبت داده می‌شوند،[۱۲] به ویژه آنکه ۹۰ شیر از مجموعهٔ شخصی پادشاه مراکش در باغ وحش رباط باقی مانده‌اند.[۱۳]
  • شیر غرب آفریقا (P. l. senegalensis) در مناطق غرب آفریقا، از سنگال تا جمهوری آفریقای مرکزی یافت می‌شود.
  • شیر شمال‌شرقی کنگو (P. l. azandica) در مناطق شمال و شمال‌شرقی کشور کنگو یافت می‌شود.
  • شیر شرق آفریقا (P. l. nubica) که به نام شیر ماسای شناخته می‌شود در شرق آفریقا، از اتیوپی و کنیا تا تانزانیا و موزامبیک یافت می‌شود.
  • شیر جنوب‌غربی آفریقا یا شیر کاتانگا (P. l. bleyenberghi) در جنوب‌غربی قارهٔ آفریقا و کشورهای نامیبیا، بوتسوانا، آنگولا، کنگو، زامبیا، و زیمبابوه زندگی می‌کند.[۱۴]
  • شیر جنوب‌شرقی آفریقا (P. l. krugeri) که به نام شیر ترانسفال خوانده می‌شود، در استان ترانسفال در جمهوری آفریقای جنوبی که پارک ملی کروگر را نیز در بر می‌گیرد، یافت می‌شود.[۱۴]
  • شیر دماغه (P. l. melanochaita) در حوالی سال ۱۸۶۰ میلادی منقرض شد. نتایج آزمایش‌های دی‌ان‌ای میتوکندریایی این جانور را یک زیرگونهٔ مستقل از شیر به حساب نمی‌آورند. به نظر می‌آید که شیرهای دماغه تنها جمعیت‌های محلی گونهٔ P. l. krugeri ساکن در نواحی انتهایی جنوبی آفریقا بوده‌اند.[۹] این جانور نخستین زیرگونهٔ شیر بود که در دوران معاصر منقرض شد.[۱۵]

پلیستوسن

چندین گونه شیر در دورهٔ پلیستوسن زندگی می‌کردند که ویژگی‌های مشترکی از جمله فقدان یال در نرها داشتند.[۱۶] چند زیرگونه منقرض شده از شیر در دوره‌های پیشاتاریخی به شرح زیر هستند:

  • شیر غارنشین اروپایی دورهٔ میانی پلیستوسن (P. l. fossilis) یا شیر موسباخ نزدیک ۵۰۰٬۰۰۰ سال پیش در اروپا زندگی می‌کرد. سنگوارهٔ این جانور در آلمان و ایتالیا پیدا شده‌است. جثهٔ این شیر بزرگ‌تر از شیرهای آفریقایی بوده و به اندازهٔ جثهٔ شیرهای غارنشین آمریکایی می‌رسیده‌است.[۶]
شیرهای غارنشین در اتاق گربه‌سانان، غارهای لاسکو، فرانسه
  • شیر غارنشین (Panthera leo spelaea) که به آن شیر غارنشین اروپایی، شیر غارنشین اوراسیایی، و شیر غارنشین اروپایی پلیستوسن نیز گفته می‌شود، در میان ۳۰۰ تا ۱۰ هزار سال پیش در اوراسیا زندگی می‌کرد.[۶] این شیر بازماندهٔ شیر موسباخ است؛ با آنکه جثهٔ شیرهای موسباخ ۲۵ درصد بزرگتر از شیرهای کنونی بود، با گذر زمان اندازهٔ این جثه کوچکتر شد تا آنکه در شیر غارنشین به ۸ تا ۱۰ درصد بیشتر از جثه شیرهای کنونی رسید.[۱۷] این زیرگونه بیشتر از روی نقاشی‌های غار مربوط به دوران پارینه‌سنگی در اروپا، کنده‌کاری بر عاج، و تصاویر روی کوزه‌ها شناخته شده‌است.[۱۸] این تصاویر نشان می‌دهند که این جانور گوش‌های برآمده، دم منگوله‌وار، و به احتمالی خطوط محوی همانند خطوط بدن ببر بر روی تن داشته. با آنکه باور بر این است که این شیر بی‌یال بوده، تصاویر نشان می‌دهند که حداقل بعضی از نرهای این گونه یال مختصری دور گردن خود داشته‌اند.[۱۶]
  • شیر آمریکایی یا شیر غارنشین آمریکایی (P. l. atrox) در ۱۰٬۰۰۰ سال پیش در دورهٔ پلیستوسن از کانادا در آمریکای شمالی تا پرو در آمریکای جنوبی به فراوانی یافت می‌شد. این زیرگونه ارتباط نزدیکی با P. l. spelaea داشته و به احتمال زیاد از جدا شدن گروهی از P. l. spelaea‌ها در ۳۴۰٬۰۰۰ سال پیش پدید آمدند.[۱۹] به عنوان یکی از بزرگترین گونه‌های شیر که بر زمین زندگی می‌کردند، طول این شیرها میان ۱٫۶ تا ۲٫۵ متر بود و وزن‌شان به ۵۲۰–۳۴۰ کیلوگرم می‌رسیده؛ وزنی دو برابر وزن شیرهای کنونی و قابل قیاس با بزرگترین خرس‌هایی که تاکنون زیسته‌اند.[۲۰]

مورد ابهام

دورگه‌ها

دو شیببر ماده (چپ) و نر در پارکی در کره جنوبی. به خال‌های روی پوست و ظاهر شیرمانند آن دقت کنید.

شیرها به توانایی تولید مثل با ببرها (اغلب با ببر سیبری و بنگال) شناخته شده‌اند. حاصل این درآمیختن‌ها دو گونهٔ دورگه، شیببر و ببشیر هستند که نخستی از آمیزش شیر نر با ببر ماده و دومی از آمیزش شیر ماده با ببر نر پدید می‌آیند. شیرها با پلنگ نیز می‌آمیزند و حاصل آن پلنشیر است. دورگهٔ شیر و جگوار را جگشیر می‌نامند.[۲۳] امروزه به دلیل تاکید بر اهمیت نگهداری از گونه‌ها و زیرگونه، دورگه‌سازی از شیرها توصیه نمی‌شود، با این حال هنوز در چین مراکز و باغ‌وحش‌های خصوصی اقدام به این کار می‌کنند.

ژن رشد در شیببرها از ببر ماده منتقل نمی‌شود و این شیر نر است که ژن رشد خود را به فرزند منتقل می‌کند. نتیجه آن می‌شود که شیببرها سریع‌تر از هر یک از والدین‌شان بزرگ می‌شوند. آن‌ها ویژگی‌های ظاهری و رفتاری هر دو پدر و مادر خود را به ارث می‌برند؛ برای نمونه خال‌ها و رگه‌هایی بر روی پوستی به رنگ بدن شیر. شیببرهای نر توانایی باروری ندارند ولی ماده‌ها بارورپذیر هستند. احتمال آنکه نرها یال داشته باشند ۵۰ درصد است ولی حتی اگر یال در بیاورند اندازهٔ متوسطی خواهد داشت. طول بدن شیببرها میان ۳ تا ۳٫۷ متر و وزنشان میان ۳۶۰ تا ۴۵۰ کیلوگرم یا بیشتر است. ببشیرِ کمتر مرسوم، حاصل آمیزش ببر نر و شیر ماده است. به دلیل اثرات متقابل وراثتی، اندازهٔ ببشیرها کوچکتر از مادر و پدرشان است.[۲۴]

نام دورگهMars symbol.svgVenus symbol.svg
شیببر شیر ماده‌ببر
ببشیر ببر ماده‌شیر
شیر جگوار ماده
جگوار ماده‌شیر
شیر پلنگ ماده
پلنشیر پلنگ ماده‌شیر

توصیف ظاهری

شیر بلندقامت‌ترین گربه‌سان است و ارتفاع شانه‌اش ۱۴ سانتی‌متر از ببر بلندتر است. پس از ببر، شیر دومین گربه‌سان بزرگ‌جثه موجود از لحاظ اندازه و وزن است.[۲۵] جمجمه شیر همانندی بسیاری به ببر دارد ولی بخش جلویی آن اغلب بسیار صاف‌تر است و دهانه‌های تنفسی بزرگتری دارد. در بیشتر موارد، اختلاف میان آرواره پایینی دو جانور می‌تواند تعلق یک جمجمه به هر یک را به سادگی آشکار سازد.[۲۶]

یک خانواده شیر در ماسایی مارا واقع در کنیا

رنگ بدن شیرها از سبز ملایم تا متمایل به زرد، قرمز، یا قهوه‌ای تیره متغیر است. توله‌ها به همراه خال‌هایی بر پوستشان به دنیا می‌آیند که آن‌ها را همانند پلنگ می‌کند. این خال‌ها با گذر زمان محو می‌شوند ولی پس از بلوغ نیز نقطه‌های کمرنگ بر پاها و بخش‌های پایینی بدن، به ویژه در ماده‌شیرها، دیده می‌شوند.[۲۷]

شیرها تنها اعضای خانواده گربه‌سانان هستند که دودیسی جنسی آشکار دارند، یعنی آنکه نرها و ماده‌ها به روشنی با هم تفاوت ظاهری دارند.[۲۸] آن‌ها همچنین دارای نقش‌های مشخص در گروه هستند. برای نمونه، ماده‌شیرها که اغلب شکار را انجام می‌دهند، یال ضخیم نرها را ندارند. رنگ یال نرها از زرد تا سیاه متغیر است و اغلب به همراه پیرتر شدن شیر، تاریک‌تر می‌شود.

وزن شیرهای بالغ میان ۲۵۰–۱۵۰ کیلوگرم برای نرها و ۱۸۲–۱۲۰ کیلوگرم برای ماده‌ها است.[۲۹] اندازه بدن شیرها به نسبت محیطی که در آن زندگی می‌کنند تغییر می‌کند و برای نمونه، شیرهای جنوب آفریقا در کل نزدیک به ۵ درصد سنگین‌تر از شیرهای ساکن شرق آفریقا هستند.[۳۰] میانگین وزنی شیر نر ۵۰ درصد بیشتر از میانگین وزنی ماده‌است.[۳۱]

طول بدن شیرهای نر میان ۲۵۰–۱۷۰ سانتی‌متر و شیرهای ماده ۱۷۵–۱۴۰ سانتی‌متر است؛ ارتفاع شانه به ۱۲۳ سانتی‌متر در نرها و کمینه ۹۱ سانتی‌متر در ماده‌ها می‌رسد. اندازه طول دم ۱۰۵–۹۰ سانتی‌متر در نرها و ۱۰۰–۷۰ سانتی‌متر در ماده‌ها است.[۳۲] بزرگ‌جثه‌ترین شیر دیده شده شیری نر با یال‌های سیاه بود که نزدیک به ۳،۶ متر طول داشت و در سال ۱۹۷۳ در جنوب آنگولا کشته شد. سنگین‌وزن‌ترین شیر به دام افتاده نیز شیری آدم‌خوار با وزن ۳۱۳ کیلوگرم بود که در شرق استان ترانسفال در آفریقای جنوبی کشته شد.[۳۳] شیرهای در اسارت نگهداری شده اغلب جثه بزرگتری نسبت به شیرهای ساکن در حیات وحش دارند. سنگین‌وزن‌ترین شیر در اسارت وزنی برابر ۳۷۵ کیلوگرم داشت و در دهه ۱۹۷۰ میلادی در باغ‌وحشی در انگلستان نگهداری می‌شد.[۳۴]

مشخص‌ترین ویژگی مشترک میان هر دو شیر نر و ماده این است که دم در انتهای خود شکلی گلوله‌وار و پشمی پیدا می‌کند. در بعضی شیرها این گلوله پشمی، انتهای مهره‌های دمی را که اندازهٔ تقریبی ۵ میلی‌متر دارد، می‌پوشاند. شیر تنها گربه‌سانی است که در انتهای دم خود چنین بخش مشخصی را دارد اما کارایی آن تاکنون مشخص نشده‌است. این گلوله که در هنگام تولد وجود ندارد، در نزدیکی میانهٔ ماه پنجم زندگی رشد می‌کند و در ۷ ماهگی تشخیص‌پذیر است.[۳۵]

شیرها قدرت بدنی به‌نسبت فراوانی ندارند و دویدن زیاد آن‌ها را خسته می‌کند. در هنگام دویدن، بیشترین سرعتی که می‌توانند به آن دست پیدا کنند ۴۸ تا ۵۹ کیلومتر بر ساعت است.[۳۱]

یال

تصویری از صورت یک شیر نر به همراه یال‌هایش

یال شیرهای نر در میان گربه‌سانان منحصر به فرد است و یکی از بارزترین ویژگی‌های ظاهری آن‌ها به شمار می‌رود. وجود این یال کمک می‌کند که شیر خود را بزرگتر از آنچه هست نشان دهد و به او در نبرد با رقیبانی چون کفتار خالدار، ابهت ببخشد.[۳۶] وجود، عدم وجود، رنگ، و اندازه یال با شرایط وراثتی، بلوغ جنسی، آب و هوا، و تولید تستوسترون در ارتباط است و هرچه این یال سیاهتر باشد، شیر تندرست‌تر است.[۳۷] ماده‌ها تمایل بیشتری به انتخاب نرهایی با یال‌های ضخیم‌تر و تاریک‌تر برای جفت‌گیری دارند.[۳۸] بررسی‌ها در تانزانیا نشان می‌دهند که یال ضخیم‌تر و تاریک‌تر می‌تواند نشان‌دهنده افزایش احتمال پیروزی یک نر در نبرد با نرهای دیگر باشد. همچنین نرهای با یال ضخیم‌تر دوره باروری بیشتری دارند و احتمال زنده ماندن بچه‌هایشان بیشتر است اگرچه در فصل‌های گرم سال متحمل سختی می‌شوند.[۳۹] عوامل محیطی همچون دما در میزان ضخامت و رنگ یال تاثیر دارند.[۳۹] نرهای زیرگونه آسیایی یال‌های کم‌پشت‌تری نسبت به هم‌نوعان آفریقایی خود دارند.[۴۰]

در پارک ملی پنجاری در بورکینا فاسو، تقریبا همه نرها بی‌یال هستند و یا آنکه یال‌های بسیار کم‌پشت دارند. شیرهای بی‌یال همچنین در سنگال و پارک ملی ساوو در کنیا دیده می‌شوند. شیرهای پارک ساوو به «بی‌یالی» شناخته شده هستند.[۴۱] میزان رشد یال شیر با تولید هورمون تستوسترون در بدن آن در ارتباط است و به دلیل آنکه تولید این هورمون با خایه‌ها مرتبط است، شیرهایی که اخته می‌شوند هیچ و یا میزان بسیار کمی یال دارند.[۴۲]

دلایل گوناگونی برای اینکه چرا بعضی شیرها یال ندارند مطرح شده‌اند: اینکه احتمال دارد شیرهای بی‌یال زیرگونه‌هایی جدا از شیر باشند و از لحاظ ژنتیکی با دیگر شیرها فرق داشته باشند،[۴۳] و یا آنکه به دلیل «پر هزینه» بودن نگهداری یال برای شیرها، که به قیمت گرم‌شدن بدن و سختی حمل آن و نیاز به آب بیشتر برای حفظ تعادل دمایی بدن تمام می‌شود، این بخش به تدریج حذف شده‌است،[۴۴] اینکه کم‌پشت شدن یال می‌تواند نشان از زخمی‌شدن، شرایط محیطی نامطلوب، یا سن بالا باشد،[۴۵] و یا آنکه کمبود یال نه به دلیل کمبود تستوسترون که به دلیل ازدیاد بیش از حد آن در شیرها پدید آمده‌است.[۴۶]

شیرهای سفید

به وجود آمدن شیرهای سفید نتیجه یک ژن چیره است. در تصویر: یک شیر سفید در باغ وحش براتیسلاوا، اسلوواکی

شیر سفید یک زیرگونه جدا از شیر نیست بلکه یک چندریخت با شرایط ژنتیکی ویژه، لیوسیسم، است که باعث کم‌رنگ شدن پوست بدن شده و آن را همانند ببر سفید ساخته است. چنین حالت ژنتیکی همانند ملانیسم در پلنگ‌های سیاه است که در آن رنگ پوست جانور به سیاهی می‌گراید. با این حال این شیرها زال نیستند و تجمع رنگ‌دانه‌ها در چشم‌ها و پوستشان طبیعی است. شیرهای ترانسفال سفید تاکنون در گوشه و کنار پارک ملی کروگر و مناطق شرقی آفریقای جنوبی دیده شده‌اند ولی بیشتر در اسارت است که شیرهای سفید زاییده می‌شوند چرا که پرورش‌دهندگان از قصد شیرهایی را به آمیزش با هم ترغیب می‌کنند که توانایی تولید توله با رنگ سفید داشته باشند. از آنجا که پوست سفید غیرمعمول آن‌ها به دلیل چیرگی یک ژن است، بعضی پرورش‌دهندگان در آفریقای جنوبی آن‌ها را تولید می‌کنند تا در مسابقات شکار تروفه مورد استفاده قرار گیرند.[۴۷]

با آنکه شیرهای سفید از لحاظ استتار دچار مشکل هستند، تبعیضی برای آن‌ها در میان دیگر شیرها وجود ندارد و همچون دیگر اعضای یک گله به زندگی ادامه می‌دهند.[پانویس ۳]

دوره زندگی و زایش

دو شیر در حال جفت‌گیری در باغ وحش دنور

شیرها زمان و دورهٔ جفت‌گیری مشخصی ندارند. بیشتر ماده‌شیرها تا هنگامی که به سن ۴ سالگی برسند یک بار فرزند به دنیا آورده‌اند.[۴۸] شیرهای نر تنها در یک زمان یا دوره مشخص از سال جفت‌گیری نمی‌کنند و ماده‌ها توانایی جفت‌گیری چندین باره در سال را دارند.[۴۹] همانند دیگر گربه‌سانان، اندام تناسلی نرها مهره‌هایی دارد که به سوی عقب متمایلند. هنگام خروج اندام از مهبل، مهره‌ها با دیواره آن برخورد می‌کنند و این می‌تواند باعث آزادسازی تخمک شود.[۵۰] یک ماده می‌تواند در طی دوره فحلی (دوره پذیرش جنسی) خود با بیش از یک نر آمیزش کند.[۵۱] در طی این دوره زوجین به صورت میانگین میان بیست تا چهل بار در روز آمیزش می‌کنند و اغلب از خوردن چشم‌پوشی می‌کنند. برای آبستن شدن ماده زوجین به صورت میانگین ۳۰۰ بار نزدیکی می‌کنند و این کار در طی دوره‌ای ۳ تا ۴ روزه و با میانگین زمانی ۲۰ دقیقه یکبار انجام می‌شود.[۵۲]

میانگین دوره آبستنی ۱۱۰ روز است،[۴۹] و به زایش ۱ تا ۴ توله‌شیر منجر می‌شود. بچه‌ها در مکانی به نام «لانهٔ شیر» که اغلب یک بیشه، بستری از نی و علف، غار، و یا دیگر مناطق امن و دور از دسترس مهاجمان است، به دنیا آورده می‌شوند. مادر در هنگامی که کودکان هنوز بی‌دفاع هستند اغلب خود به شکار می‌پردازد و کمتر از لانه دور می‌شود.[۵۳] توله‌ها در هنگام به دنیا آمدن نابینا هستند و چشم‌هایشان تا نزدیک یک هفته پس از تولد باز نمی‌شوند. آن‌ها در این هنگام میان ۱٫۲ تا ۲٫۱ کیلوگرم وزن دارند. آن‌ها تلاش برای راه رفتن را از روز یکم یا دوم آغاز می‌کنند و تا هفته سوم می‌توانند به خوبی راه بروند.[۵۴] ماده‌شیر فرزندانش را در ماه نخست برای چند بار از لانه‌ای به لانه دیگر جابجا می‌کند تا جلوی جلب توجه مهاجمان احتمالی را بگیرد. او این کار را با به دندان گرفتن بچه‌ها از گردنشان به گونه‌ای که آسیبی نبینند انجام می‌دهد.

از آنجا که همزمانی بارداری و زایش در میان ماده‌های یک گله اهمیت بالایی دارد، ماده‌هایی که توله ندارند گاه قصد جان توله‌های تازه به دنیا آمده را می‌کنند تا به «تنظیم» دوره بارداری ماده مادر بپردازند. در بیشتر مواقع مادر تا پیش از آنکه توله‌هایش به هفته ششم تا هشتم نرسیده‌اند، به گله باز نمی‌گردد چرا که از کشته شدن توله‌هایش توسط این گونه ماده‌ها، بیم دارد.[۵۵] با این حال گاهی این بازگشت کمتر طول می‌کشد، به ویژه اگر ماده‌های دیگری در گله نیز در همان زمان زایش کرده باشند. برای نمونه، ماده‌شیرهای یک گله اغلب دوره زایشی خود را به گونه‌ای تنظیم می‌کنند که بتوانند در بزرگ کردن فرزندان به یکدیگر کمک کنند و از این رو شانس بیشتری برای بقای توله‌ها پدید آید. توله‌های به دنیا آمده نیز بدون تفاوت‌گذاری، از پستان همهٔ ماده‌ها شیر می‌نوشند. چنین راهبردی نه تنها باعث افزایش امنیت توله‌ها می‌شود که کمک می‌کند تا آن‌ها همگی شانس یکسانی برای زنده ماندن پیدا کنند و یک اندازه شوند.[۵۶] از این رو دوره‌های فحلی ماده‌ها نه تنها برای نرها اهمیت دارند که اهمیت بسیار بیشتری برای دیگر ماده‌ها دارند.[۵۷] توله‌هایی که نتوانند در زمان مشخص به اندازه مناسبی برسند احتمال بالاتری برای گرسنه ماندن به دلیل مغلوب شدن از سوی توله‌های بزرگتر خواهند داشت. گرسنه ماندن عامل مرگ ۲۸ درصد توله‌های شش ماهه تا یک ساله‌است.[۵۸]

جدای از خطر گرسنه ماندن، حمله جانوران وحشی چون شغال، کفتار، پلنگ، عقاب، و مار نیز آن‌ها را تهدید می‌کند. حتا گاومیش‌ها نیز هنگامی که بوی بدن بچه‌شیرها به مشامشان می‌رسد، به سوی آن‌ها حرکت می‌کنند تا در زیر پا لهشان کنند. از سوی دیگر هنگامی که یک یا بیشتر از یکی از نرهای گله آن را ترک می‌کند، نر یا نرهای فاتحی که ریاست گله را به دست آورده‌اند اغلب توله‌های باقی‌مانده از نرهای پیشین را می‌کشند و این می‌تواند به دلیل آن باشد که ماده‌ها تا هنگامی که بچه دارند و از آن مراقبت می‌کنند، علاقه‌ای به باردار شدن ندارند.[۵۹] در کل، نزدیک به ۸۰ درصد از همه توله‌ها پیش از رسیدن به سن دو سالگی می‌میرند و می‌توان دیگر شیرها را عامل اصلی این پدیده به حساب آورد.[۶۰]

بچه‌شیرها بسیار بازیگوش هستند و اغلب با دیگر توله‌ها یا ماده‌های بالغ بازی می‌کنند.

هنگامی که توله‌ها به گله معرفی می‌شوند اغلب در برابر برخورد با دیگر شیرهای بالغ احساس کمبود اعتماد می‌کنند. با این حال پس از کوتاه‌زمانی جای خود را در گروه پیدا می‌کنند و بیشتر با دیگر توله‌ها و گاه با بالغ‌ها بازی می‌کنند. ماده‌هایی که خود توله دارند تحمل بیشتری از خود در برابر توله‌ها نشان می‌دهند تا دیگر ماده‌هایی که توله ندارند. تحمل نرها البته متفاوت است و بعضی از آن‌ها با صبوری اجازه می‌دهند تا توله‌ها با دم یا یالشان بازی کنند، اما بعضی دیگر ممکن است غرش کرده و توله‌ها را از خود دور کنند. وقتی که گله برای شکار می‌رود یک یا دو شیر بالغ می‌مانند و از توله‌ها نگهداری می‌کنند ولی زمانی که جانوری شکار می‌شود یک شیر ماده آنها را به مکان شکار می‌برد. توله‌ها پس از ۸ تا ۱۰ ماهگی می‌توانند هنگام شکار همراه مادر خود بروند ولی تجربه اصلی شکار را تا پیش از ۱۸ ماهگی به دست نمی‌آورند.[۶۱]

از شیر گرفتن توله‌ها از ماه ششم تا هفتم آغاز می‌شود. آن‌ها نزدیک به شش ماه از شیر مادر تغذیه می‌کنند ولی از سه‌ماهگی آغاز به خوردن گوشت می‌کنند. توله‌های نر در سن ۳ سالگی به بلوغ می‌رسند و در ۴ تا ۵ سالگی می‌توانند نرهای گله‌های دیگر را به چالش بکشند و جایشان را بگیرند. شیرها در سن ۱۰ تا ۱۵ سالگی شروع به پیر شدن می‌کنند، این در صورتی است که تا آن هنگام در طول نگهداری از گله و یا درگیری برای تصاحب آن زخم جدی بر نداشته باشند.[۶۲] چنین چیزی امید کوچکی را برای شیرهای نر برای آنکه بچه‌هایی از آن خودشان داشته باشند و شاهد به بلوغ رسیدن آن‌ها شوند به‌وجود می‌آورد. اگر آن‌ها بتوانند به محض رسیدن به فرماندهی گله دست به تولید مثل بزنند، احتمال بیشتری برای آنکه بچه‌هایشان به بلوغ برسند خواهند داشت. ماده‌شیرها همواره از کودکانشان در برابر شیری که به تازگی به قدرت رسیده و قصد جان توله‌ها را می‌کند، دفاع می‌کنند اما این تلاش‌ها اغلب بیهوده‌است و شیر نر غالب همه توله‌های زیر دو سال را می‌کشد. از آنجا که ماده لاغرتر و ضعیف‌تر است، اتحاد گروهی از آن‌ها در گله برای جلوگیری از کشته شدن فرزاندانشان می‌تواند به موفقیت راهبرد دفاعیشان کمک کند.[۵۹]

بر خلاف باور همگانی، این تنها نرها نیستند که از گله بیرون انداخته می‌شوند. با آنکه بیشتر ماده‌ها در گله باقی می‌مانند، نسل بعدی توله‌های ماده گاه ناچار می‌شوند تا گله را برای تشکیل گروهی از آن خود ترک کنند. زندگی برای این ماده‌ها سخت است و بدون کمک اعضای گروه آن‌ها کمتر می‌توانند کودکانشان را به بزرگسالی برسانند.[۶۳]

رفتارهای همجنسگرایانه در هر دو جنس نر و مادهٔ شیرها دیده شده‌است.[۶۴][۶۵]

بیماری‌ها

گونه‌های مختلفی از کنه گوش‌ها، گردن، و کشاله ران بیشتر شیرها را آلوده می‌کنند.[۶۶] از آنجا که شیرها از گوشت جانورانی چون آهو تغذیه می‌کنند، چندین گونه کرم کدو در روده‌های این جانوران شناسایی شده است. شیرهای انگورونگورو در سال ۱۹۶۲ مورد حمله تعداد زیادی پشه اصطبل قرار گرفتند؛ این رویداد باعث شد که بدن شیرها را لکه‌های خونی فرا بگیرد و لاغر و نحیف شوند. شیرها تلاش بی‌نتیجه‌ای برای گریز از نیش این پشه‌ها می‌کردند و یا به بالای درختان می‌رفتند یا به سوراخ‌های زیرزمینی کفتارها می‌خزیدند. در نتیجه این اتفاق، بسیاری از آن‌ها کشته شدند یا از منطقه مهاجرت کردند به گونه‌ای که جمعیت شیرهای ساکن از ۷۰ عدد به ۱۵ رسید.[۶۷] شیوعی جدید از این پشه‌ها در سال ۲۰۰۱، تعداد ۶ عدد شیر قربانی گرفت.[۶۸] شیرها، به ویژه در اسارت، می‌توانند به بیماری‌هایی چون ویروس هاری سگ‌سانان (CDV)[پانویس ۴]، ویروس نقص ایمنی گربه‌سانان (FIV)[پانویس ۵]، و پریتونیتیس واگیردار گربه‌سانان (FIP)[پانویس ۶] مبتلا شوند.[۶۹] CDV در میان سگ‌های اهلی و دیگر گوشت‌خوارسانان شایع است؛ در سال ۱۹۹۴، همه‌گیری این بیماری در پارک ملی سرنگتی باعث آن شد که بسیاری از شیرها علایمی عصبی همانند حمله‌های ناگهانی پیدا کنند. در هنگام این همه‌گیری، تعداد زیادی از شیرها به دلیل سینه‌پهلو و آنسفالیت تلف شدند.[۷۰] FIV همانند اچ‌آی‌وی است ولی کمتر دیده شده‌است که شیرها را به صورت مستقیم آلوده کند. با این حال مسوولان باغ‌وحش‌ها آزمایش‌های هر از چند گاه یکباری برای تشخیص زودهنگام شیرها در صورت ابتلا به آن انجام می‌دهند. شیرهای آسیایی و نامیبیایی کمتر به این ویروس آلوده می‌شوند.[۶۹]

بروز بیماری مشمشه در میان شیرها، به ویژه شیرهای نگهداری‌شده در باغ وحش‌ها، سابقه داشته‌است.[۷۱] در سال ۱۳۸۹ خورشیدی و در پی بروز مواردی از این بیماری در باغ وحش تهران، مسوولان این باغ‌وحش برای جلوگیری از همه‌گیری آن اقدام به کشتن ۱۴ شیر ساکن در آن با شلیک گلوله کردند.[۷۲]

رفتار

یک شیر نر در حال کشیدن عضلات خود در پارک ملی اتوشا

شیرها بیشتر وقت خود را به استراحت می‌گذرانند و نزدیک به ۲۰ ساعت در روز فعالیتی ندارند.[۷۳] با آنکه این جانوران می‌توانند در هر زمانی فعال باشند، فعالیت آن‌ها اغلب با پایین رفتن خورشید افزایش می‌یابد و به معاشرت درون‌گروهی، پاک‌کردن خود، و تخلیه شکم می‌پردازند. فعالیت‌های متناوب در طول شب و پیش از طلوع خورشید، در هنگامی که احتمال شکار بیشتر است، پیگیری می‎‌شوند. آن‌ها در طول روز به طور متوسط ۲ ساعت راه می‌روند و ۵۰ دقیقه غذا می‌خورند.[۷۴] میزان فعالیت شیرها نه تنها به بارانی یا خشک بودن فصل‌ها ارتباط مستقیم دارد، که وضعیت ماه و روشنایی نیز بر فعالیتشان تاثیر می‌گذارد؛ آن‌ها در هنگام‌هایی چون شب‌های با ماه کامل فعالیت زیادی ندارند چرا که نور ماه احتمال شکار موفق را از آن‌ها می‌گیرد و از این رو ترجیح می‌دهند به شکار نروند.[۷۵]

ساختار اجتماعی

گله‌ای شیر در ماسایی مارا، کنیا

شیرها اجتماعی‌ترین گروه گربه‌سانان هستند؛ گروهی که بیشتر اعضایش ترجیح می‌دهند به صورت تکی زندگی کنند. این جانوران دو گروه اجتماعی عمده دارند: مقیم‌ها و مهاجران.

مقیم‌ها: مقیم‌ها در گروه‌هایی زندگی می‌کنند که گله[پانویس ۷] نامیده می‌شوند.[۷۶] گله‌ها معمولا از ۵ یا ۶ ماده، توله‌هایشان از هر دو جنس، و ۱ یا ۲ نر که با ماده‌های بالغ آمیزش می‌کنند، تشکیل می‌شوند.[پانویس ۸] تعداد نرها گاه به ۴ عدد نیز می‌رسد ولی پس از مدتی کم می‌شود. توله‌های نر پس از رسیدن به بلوغ از گله مادری خود بیرون می‌شوند.

مهاجران: این گروه گستره بیشتری برای زندگی انتخاب می‌کنند و به صورت تکی یا دوتایی در حرکتند.[۷۶] جفت‌شدن گروهی از سوی نرهای بالغی که از گروه مادری خود بیرون انداخته شده‌اند معمول‌تر است. شیرها می‌توانند وضعیت زندگی خود را از مهاجر به مقیم و بالعکس تغییر دهند. گاه نرها در طول زندگی نمی‌توانند وارد هیچ گله‌ای شوند. ماده‌های مهاجر اما برای مقیم شدن مشکل سخت‌تری دارند و آن پذیرفته نشدنشان از سوی ماده‌های گله مقیم است که جلوی پیوستن آن‌ها به گله را می‌گیرد. منطقه‌ای که توسط یک گله اشغال می‌شود اغلب قلمرو خوانده می‌شود.[۷۶] قلمرو این جانوران می‌تواند در گسترده‌ترین حالت تا ۲۶۰ کیلومتر مربع را پوشش دهد.[۷۷]

اینکه چرا رفتار اجتماعی به بالاترین شکل خود در میان شیرهای ماده شکل گرفته محل بحث بسیار است. اگرچه بالا رفتن احتمال شکار دلیلی واضح به نظر می‌آید، در بررسی‌ها کمتر نشانه‌ای از قطعیت آن دیده شده چرا که با آنکه شکار دسته‌جمعی موفقیت بالاتری دارد، باعث می‌شود که آن اعضایی از گروه که شکار نمی‌کنند میزان انرژی دریافتی به ازای هر کس را کم کنند. با این حال بعضی از آن اعضا نقش بزرگ‌کننده توله‌ها را دارند و این خود باعث بقای گله می‌شود.[۵۶] اعضای گله اغلب نقش مشخصی در شکار بازی می‌کنند. آن‌هایی که به شکار می‌پردازند باید از تندرستی کامل برخوردار باشند تا بقای گروه تضمین شود، از این رو نخستین کسانی هستند که از گوشت شکار بهره می‌گیرند. از دیگر دلایل شکل‌گیری رفتار اجتماعی در شیرها می‌توان به انتخاب خویشاوندی (اینکه بهتر است غذا را با یک شیر هم‌خانواده بخش کرد تا شیری غریبه)، نگهداری بهتر از توله‌ها، محافظت از قلمرو، و تامین فرد در هنگام زخمی شدن یا گرسنگی اشاره کرد.[۷۸][پانویس ۹]

ماده‌شیرها از آنجا که کوچکتر، چالاک‌تر، و سریعتر از شیرهای نر هستند، بیشترین شکار را در گله انجام می‌دهند. آن‌ها همچنین نیازی به حمل یال سنگینی که خود در هنگام شکار باعث ایجاد گرما و خستگی می‌شود، ندارند. شیرها در هنگام شکار به صورت گروهی برای از پای درآوردن طعمه اقدام می‌کنند. با این حال اگر پس از شکار شدن طعمه توسط ماده‌ها، نری در نزدیکی طعمه باشد، آن نر اغلب طعمه را به تسلط خود در می‌آورد. نرها رضایت بیشتری برای تقسیم غذای خود با توله‌ها دارند تا ماده‌ها ولی به ندرت طعمه‌ای را که خود شکار کرده‌اند با کسی قسمت می‌کنند. طعمه‌های کوچکتر در محل شکار خورده و از این رو در میان شکارچیان تقسیم می‌شوند؛ طعمه‌های بزرگتر اما توسط شیر به مکان‌های خلوت‌تر کشیده می‌شوند. این طعمه‌ها اغلب بیشتر تقسیم می‌شوند؛[۷۹] اگرچه اعضای گله به طور معمول برای به دست آوردن سهم بیشتر از غذا رفتار پرخاشگرانه نسبت به هم می‌گیرند.

هر دو جنس نر و ماده از گله در برابر حمله به آن پاسداری می‌کنند. بعضی شیرها به طور ویژه رهبری دفاع از گله را بر دوش می‌گیرند در حالی که دیگر شیرها در دفاع شرکت نمی‌کنند.[۸۰] در یک گله، هر شیر نقشی را بازی می‌کند و آن‌هایی که در دفاع نقشی ندارند ارایه خدمات دیگری به گروه را عهده‌دار می‌شوند.[۸۱] نگره دیگر این است که چیزی همانند جایزه برای آن شیرهایی وجود دارد که نقش دفاعی دارند و این از عوامل تعیین رتبه ماده‌ها در گروه‌است.[۸۲] در روزهای گرم این احتمال هست که گله به زیر سایه‌ای گرد آید و یک یا دو نر به پاسبانی بپردازند.[۸۳] نر یا نرهای گله باید از موقعیت خود در گروه در برابر نرهایی بیرون از آن که تلاش می‌کنند با ماده‌های گله ارتباط برقرار کنند، دفاع کنند. ماده‌ها نیز گروه خانوادگی قوی‌ای تشکیل می‌دهند و اجازه ورود ماده‌هایی بیرون از گله به درون گروه را نمی‌دهند.[۸۴] عضویت در گروه تنها با تولد یا مرگ ماده‌شیرها تغییر می‌کند،[۸۵] اگرچه بعضی ماده‌ها گله را ترک و مهاجرت می‌کنند.[۸۶] در سوی دیگر اما نرهایی که به سن ۲ تا ۳ سالگی می‌رسند باید گله را ترک کنند.[۸۶] این مساله برای نرهایی که به سن پیری نیز رسیده‌اند درست است و آن‌ها اغلب ناچار می‌شوند هنگام پیری را به تنهایی سپری کنند؛ چنین چیزی احتمال بیشتر زنده ماندنشان را به شدت کم می‌کند.[۸۷]

شیرهای نر در ۶ سالگی توانایی بدنی برای به چالش کشیدن شیرهای فرمانده در یک گله را خواهند داشت.[۸۸] اگر آن‌ها بتوانند در این سن یکی از شیرهای فرمانده در یک گله شوند، فرصتی تقریباً ۳ ساله برایشان باقی می‌ماند تا بتوانند هنوز در فرماندهی گله بمانند پیش از آنکه شیرهای نر جوان‌تری آن‌ها را کنار زنند. به دلیل این فرصت کم، آن‌ها باید اطمینان حاصل کنند که به محض به قدرت رسیدن بیشترین ماده‌های ممکن را بارور خواهند ساخت. از آنجا که ماده‌ها تا هنگامی که توله‌هایشان بزرگ نشده‌اند علاقه‌ای به باروری نشان نمی‌دهند، هنگامی یک شیر نر یا گروهی از شیرهای نر جوان با کنار زدن شیرهای فرمانده پیشین به فرماندهی می‌رسند، توله‌های زیر دو سال مادران درون گله را می‌کشند تا بتوانند با وادار کردن ماده‌ها به بازگشت به دوره فحلی، در نخستین دوره بعدی ماده‌شیرها با آن‌ها بیامیزند.[۸۹]

با آنکه شیرهای جوان‌تر همواره در تلاش هستند تا به فرماندهی یک گله برسند و شانس بچه‌دارشدن پیدا کنند، شیرها بر خلاف گرگ‌ها و خدنگ‌ها در ساختار اجتماعی خود سلسله مراتب ندارند. هیچ شیری بالاتر از دیگری نیست و نرهای بالغ گله رابطه خوبی با هم دارند چرا که اغلب همگی برادر، پسرعمو، یا همبازی کودکی هستند.[۹۰]

برقراری ارتباط

نوازش با سر و لیس زدن یکدیگر از روابط اجتماعی معمول در میان اعضای یک گله‌است.

شیرها در هنگام استراحت رفتارهای اجتماعی و ارتباطی گوناگونی دارند و حرکات بیانی در آن‌ها بسیار پیشرفته‌است. معمولی‌ترین حرکت ارتباطی در میان آن‌ها مالیدن سرها به هم و لیس زدن یکدیگر است.[۹۱] مالیدن سر شامل نوازش صورت و گردن شیر دیگر می‌شود و نوعی احترام‌گذاری و خوشامدگویی است چرا که اغلب هنگامی که یکی از اعضای گله پس از مدت‌ها به گروه بر می‌گردد و نیز پس از بازگشت یک شیر از نبرد، انجام می‌شود. نرها بیشتر نرهای دیگر را نوازش می‌کنند در حالی که ماده‌ها و توله‌ها به نوازش ماده‌ها می‌پردازند.[۹۲] لیس زدن نیز اغلب در پی نزدیک کردن سر به طرف مقابل روی می‌دهد و بیشتر دوسویه‌است و طرف دوم لذت خود از این حرکت را ابراز می‌دارد. سر و گردن معمول‌ترین جاهایی هستند که لیس زده می‌شوند. به صورت معمولی یک شیر نمی‌تواند خود این بخش‌ها در بدنش را لیس بزند و تمیز کند.[۹۳]

شیرها دارای حالات چهره و ژست‌های بدنی هستند که در ارتباط برقرار کردن آن‌ها نقش دارند.[۹۴] صداهای تولید شده توسط آنان نیز دارای طیف گسترده‌ای است که به نظر می‌رسد تفاوت‌ها در شدت و زیر و بمی آن‌ها نقش بنیادین در برقراری ارتباط توسط آنان داشته باشند. صدای شیرها شامل دندان قروچه، خر خر، فش‌فش، سرفه، میومیو، و غرش کردن است. یکی از ویژگی‌های شیرها عادتشان به غرش کردن پی در پی است. این غرش‌ها با تعداد کمی صدای عمیق و بلندمدت آغاز می‌شوند که در پایان به صداهای کوتاه‌مدت‌تر می‌رسند. شیرها اغلب در شب غرش می‌کنند و صدایشان از ۸ کیلومتری تشخیص‌پذیر است.[۹۵] این جانوران بلندترین غرش در میان همه گربه‌سانان را دارند.

از دیگر روش‌های ارتباطی شیرها با هم می‌توان به نشانه‌گذاری قلمرو یک شیر توسط ادرار کردنش بر تنه درختان، مدفوع کردن، یا مالیدن سر به بیشه‌ها برای تولید بوی ویژه اشاره کرد.[۹۶]

شکار و تغذیه

شکار در یک گله بر عهده شیرهای ماده‌است. در عکس: چند شیر ماده یک بوفالوی آفریقایی را از پا در آورده‌اند.

شیرها جانوران نیرومندی هستند که بیشتر در گروه‌های هماهنگ به شکار می‌پردازند.[۹۷] قلب شیرها درصد وزنیِ به نسبت متوسطی از کل بدن را تشکیل می‌دهد که برای ماده‌ها این میزان ۰،۵۷ درصد است و برای نرها ۰،۴۵ درصد وزن بدن؛ این در حالی است که قلب یک کفتار ۱ درصد وزن بدنش را تشکیل می‌دهد، از این رو شیرها تنها می‌توانند در دوره‌های زمانی کوتاهی به سرعت بدوند.[۹۸] چنین چیزی باعث لزوم نزدیک بودن به طعمه پیش از شکار آن می‌شود و به همین دلیل شیرها روش‌های ویژهٔ خود را برای استتار و پنهان شدن دارند تا از دید طعمه دور باشند.[۹۹] آن‌ها پنهانی شکار را تعقیب می‌کنند تا آنکه به فاصله تقریبی ۳۰ متری آن یا کمتر برسند. عمل شکار بیشتر توسط ماده‌ها انجام می‌شود و شیرهای نر در کنار فرزندانشان می‌مانند و منتظر می‌شوند که ماده‌ها از شکار باز گردند و اغلب همه اعضای گله از لاشه تغذیه می‌کنند.[۱۰۰] چندین ماده‌شیر با هم از چند نقطه گله طعمه‌ها را محاصره می‌کنند و به نزدیک‌ترین طعمه هجوم می‌آورند. حمله کوتاه‌مدت و قوی است و آن‌ها اغلب با یکبار حمله طعمه را می‌گیرند. طعمه بیشتر توسط خفه کردن کشته می‌شود. گاهی پیش از گرفتن گلو، نیاز است تا با حمله به ران جانورانی چون گاو وحشی، نخست آن‌ها را زمین‌گیر کرد.[۱۰۱] روش دیگر کشتن آن است که شیر ماده دهان و سوراخ‌های تنفسی قربانی را گاز می‌گیرد و میان آرواره‌های خود نگه می‌دارد تا خفه شود.[۱۰۲] طعمه‌های کوچکتر اما به سادگی و با یک ضربه پنجه شیر کشته می‌شوند.[۱۰۳]

شیر نر و توله بر سر لاشه بوفالوی آفریقایی

خوراک شیرها را بیشتر پستانداران بزرگ تشکیل می‌دهند. شیرهای ساکن آفریقا شکار جانورانی چون گاو وحشی، ایمپالا، زبرا، گراز زگیل‌دار، و گاومیش آفریقایی را ترجیح می‌دهند در حالی که شیرهای جنگل گیر به سراغ گراز و چندین نوع مختلف از گوزن‌ها می‌روند.[۱۰۴] جانوران گوناگون دیگری نیز بسته به در دسترس بودنشان شکار می‌شوند که اغلب شامل سم‌دارانی با وزن میان ۵۰ تا ۳۰۰ کیلوگرم می‌شوند.[۱۰۵] گاهی آن‌ها جانوران کوچکی چون آهو را نیز شکار می‌کنند. هنگامی که شیرها به شکار دسته‌جمعی می‌پردازند، می‌توانند بیشتر جانوران، حتا آن‌هایی که بالغ و تندرست هستند، را به دام بیندازند. اما آن‌ها کمتر به سراغ جانوران بزرگی چون زرافه می‌روند چرا که در این صورت احتمال زخمی شدنشان از سوی طعمه وجود دارد.

دو ماده‌شیر در کنار لاشه خورده‌شده یک فیل جوان؛ شیرها کمتر به سراغ جانوران بزرگ‌جثه‌ای چون فیل‌ها می‌روند.

آمار بسیاری نشان از آن دارند که شیرها به گونه معمول از جانورانی در محدوده وزنی ۱۹۰–۵۵ کیلوگرم تغذیه می‌کنند. در آفریقا مهم‌ترین منبع غذایی گاو وحشی است و پس از آن گورخر قرار دارد.[۱۰۴] بیشتر اسب‌های آبی، کرگدن‌ها، و فیل‌ها به خاطر جثه بزرگشان شکار نمی‌شوند. بعضی غزال‌ها و آهوهای چابک نیز به دلیل سرعت زیادشان طعمه مناسبی برای شیرها نیستند و بیشتر توسط یوزها شکار می‌شوند.[۱۰۶] با این حال زرافه‌ها و گاومیش‌های آفریقایی در مناطق مشخصی به‌کرات شکار می‌شوند چرا که برخی گله‌ها مهارت شکار کردنشان را به دست آورده‌اند.[۱۰۷] گاهی بچه‌های اسب‌های آبی نیز شکار می‌شوند ولی شیرها کمتر به سراغ کرگدن می‌روند. با آنکه گرازهای زگیل‌دار وزنی کمتر از ۱۹۰ کیلوگرم دارند بسته به در دسترس بودنشان شکار می‌شوند.[۱۰۸][۱۰۹] غذای اصلی شیرهای آسیایی جنگل گیر گوزن خالدار است ولی از لحاظ تاریخی، احشام و گاوهای مردم محلی بخشی از غذای این شیرها را تشکیل می‌داده‌اند.[۱۰۰]

شیرهایی که در نزدیکی محل سکونت انسان‌ها هستند گاه به دام‌ها نیز حمله می‌کنند. در هند چارپایان جنگل‌نشینان بخشی از خوراک شیرها را تشکیل می‌دهند.[۴۰] شیرها همچنین توانایی کشتن دیگر گوشتخوارانی چون پلنگ، یوز، کفتار، و سگ وحشی را دارند، اما بر خلاف دیگر گربه‌سانان پس از کشتن رقیب به خوردن آن مشغول می‌شوند. آن‌ها لاشه‌های پیشتر مرده و یا شکار شده توسط دیگر جانوران را نیز می‌خورند و همواره با زیر نظر گرفتن کرکس‌هایی که در آسمان حلقه زده‌اند، موقعیت لاشه یا جانور رو به مرگ را پیدا می‌کنند.[۱۱۰] یک شیر می‌تواند در یک وعده غذا خوردن تا میزان ۳۰ کیلوگرم گوشت از خود پذیرایی کند. اگر هم توانایی خوردن کامل طعمه در یک مرتبه را نداشته باشد برای چند ساعت استراحت می‌کند و سپس دوباره به سراغ باقیمانده می‌رود. یک ماده‌شیر نیاز به ۵ کیلوگرم گوشت در روز دارد و این میزان برای نرها نزدیک به ۷ کیلوگرم است.[۱۱۱] شیرهای جوان چگونگی آرام خزیدن برای نزدیک شدن به طعمه را در سه ماهگی می‌آموزند ولی تا یک سالگی در شکار نقشی ندارند. آن‌ها در نزدیکی دو سالگی فعالیت شکاری اصلی خود را آغاز می‌کنند.[۱۱۲]

رقابت با دشمنان طبیعی

یک کفتار خالدار در منطقه حفاظت‌شده انگورونگورو. کفتارها و شیرها در جدال همیشگی با هم برای غذا و سلطه هستند.

شیرها از قلمرو خود در برابر بیگانگانی مانند شیرهای نر غریبه و همچنین دشمن همیشگی خود یعنی کفتارها دفاع می‌کنند. آن‌ها بطور غریزی دشمنی پایان ناپذیری با کفتارها بر سر تصاحب قلمرو دارند. بطوری که حتی بصورت گلّه‌ای به نبرد با یکدیگر می‌پردازند که باعث تلفات زیاد از هر دو گروه به ویژه کفتارها می‌شود. یکی از خونبارترین این نبردها که در صحرای اتیوپی در جنوب آدیس آبابا رخ داد و دو هفته به درازا کشید، منجر به کشته شدن ۳۵ کفتار و ۶ شیر شد، و با برتری شیرها همراه بود.[۱۱۳] دشمنی شیرها با کفتارهای خال‌دار به خاطر رقابت بر سر غذا نیز هست. یک بررسی جامع نشان می‌دهد که رژیم‌های غذایی شیر و کفتار ۵۸٫۶ درصد با یکدیگر هم‌پوشانی دارند.[۱۱۴] شیرها نزدیک به ۷۰ درصد شکارهایی را که کفتارها انجام داده‌اند از آن‌ها می‌ربایند.[۱۱۵] شیرها اغلب به دنبال کفتارهای خالدار نمی‌روند مگر آنکه در حال شکار باشند و یا آنکه از سوی آن‌ها تهدید شوند. این در حالی است که کفتارهای خالدار به حضور شیرها بسیار حساس هستند؛ چه در شکار باشند و چه نباشند. شیرها شکار کفتارها را می‌ربایند و نسبت به صدای آن‌ها در هنگام شکار حساسیت دارند و به هنگام شنیدنش، به سوی مکان کفتارها می‌روند. در آزمایش‌های انجام شده توسط دکتر هانس کروک[پانویس ۱۰]، پخش صدای ضبط شده کفتارها به هنگام غذا خوردن باعث جلب توجه شیرها و آمدن به سوی منبع صدا می‌شد.[۱۱۶] هنگامی که کفتارهای خالدار با شیرهای مواجه می‌شوند، اغلب در فاصله‌ای میان ۳۰ تا ۱۰۰ متری از آن‌ها قرار می‌گیرند و منتظر می‌شوند که شیرها کارشان را به پایان برسانند.[۱۱۷] آن‌ها اما گاه با تشکیل دسته‌های پرتعداد، از قلمرو خود در برابر شیرهایی که به آن وارد می‌شوند دفاع می‌کنند.[۱۱۸] بررسی‌ها نشان می‌دهند که کفتارهایی که پیشتر تجربه رویارویی با شیرها را نداشته‌اند نسبت به دیدن یک شیر برای نخستین بار واکنش خاصی نشان نمی‌دهند، ولی به محض استشمام بویش وحشت‌زده می‌شوند.[۱۱۶]

به نظر می‌رسد که شیرها علاقه دارند تا برتری خود بر دیگر گربه‌سانانی چون یوزپلنگ و پلنگ را با روش‌هایی چون ربودن شکارشان و کشتن فرزندان و خودشان (در صورتی که به دستشان افتند)، حفظ کنند. احتمال آنکه یک یوز شکار خود را به شیرها یا دیگر مهاجمان از دست بدهد، ۵۰ درصد است.[۱۱۹] شیرها از مهم‌ترین قاتلان توله‌های یوزها هستند و یوزها به دلیل حمله مهاجمان نزدیک ۹۰ درصد توله‌های خود را در هفته‌های آغازین تولد از دست می‌دهند. بر خلاف پلنگ‌ها که توانایی بالا رفتن از درخت و بردن توله‌ها و شکارشان به بالای آن را دارند، یوزها و توله‌هایشان اغلب توسط شیرها بر روی زمین تعقیب و کشته می‌شوند و شکارشان گرفته می‌شود.[۱۲۰] به همین شکل، شیرها به سگ‌های وحشی آفریقایی نیز حمله می‌کنند و با کشتن فرزندانشان، از گوشت آن‌ها تغذیه می‌کنند. به همین دلیل، تعداد سگ‌های وحشی موجود در مناطقی که شیرها در آن حضور دارند کم است.[۱۲۱] با این حال گزارش‌هایی نیز از حمله گروهی سگ‌های وحشی به شیرها و کشتن و تغذیه از گوشتشان وجود دارند. در یک مورد، هشت سگ با حمله به یک شیر نر آن را کشتند و به خوردنش مشغول شدند.[۱۲۲]

تمساح نیل به همراه انسان، تنها جانورانی هستند که می‌توانند تهدیدی برای شیرها به شمار روند. بسته به اندازه تمساح و شیر، یکی می‌تواند بر دیگری پیروز شود و آن را به قتل برساند. شیرها می‌توانند تمساح‌هایی را که به درون خشکی می‌آیند از پا درآورند، و عکس آن نیز هنگامی رخ می‌دهد که شیری پا به درون آب می‌گذارد. تاکنون باقیمانده بدن و پنجه‌ شیرها در شکم تمساح‌ها پیدا شده‌است.[۱۲۳]

البته شیرها با یکدیگر نیز در رقابت هستند و بیشتر شیرهای بالغ یا توسط انسان‌ها کشته می‌شوند و یا شیرهای دیگر.[۱۲۴] آن‌ها اغلب ضربات سختی به هم وارد می‌کنند که باعث زخم‌های جدی می‌شوند و این بیشتر هنگامی است که اعضای دو گله مختلف با هم روبرو می‌شوند و یا اعضای یک گله با هم بر سر شکار درگیر می‌شوند.[۱۲۵] شیرهای زخمی، از کار افتاده، و یا توله‌شیرها ممکن است قربانی کفتارها و پلنگ‌ها شوند و یا آنکه در زیر پای گاومیش‌ها و فیل‌ها له شوند.[۱۲۶]

پراکندگی و جمعیت

گستره و پراکندگی

گستره‌های تاریخی و امروزین شیر

در آفریقا، شیرها اغلب در علفزارهای ساوانا با درخت‌های پراکنده اقاقیا که منبع خوبی برای گریختن به زیر سایه هستند، یافت می‌شوند.[۱۲۷] اما زیستگاه آن‌ها در هند مخلوطی از جنگل‌های خشک ساوانایی و جنگل‌های بوته‌ای بسیار خشک‌است.[۱۲۸]

گستره شیرها در اصل مناطق جنوبی اوراسیا، از یونان تا هند، و بیشتر آفریقا به جز مناطق جنگلی باران‌خیز در مرکز و صحرای بزرگ بوده‌است. هرودوت می‌نویسد که در حوالی ۴۸۰ پیش از میلاد مسیح، شیرها در یونان معمول بودند و حتا به کاروان شترهای خشایارشای هخامنشی در هنگامی که در یونان به سر می‌برد، حمله کردند. در سال ۳۰۰ پ. م. ، ارسطو آن‌ها را در یونان کمیاب توصیف کرد تا آنکه در سال ۱۰۰ پ. م. دیگر اثری از آن‌ها در یونان نبود.[۱۲۹] گروهی از شیرهای آسیایی تا سده دهم میلادی در قفقاز و آذربایجان، واپسین پناهگاهشان در اروپا، به زندگی ادامه دادند.[۱۳۰]

شیرهای ساکن فلسطین در سده‌های میانی به کلی نابود شدند و در بیشتر دیگر بخش‌های آسیا نیز با ورود سلاح‌های گرم در سده هجدهم میلادی از میان رفتند. در اواخر سده نوزدهم و آغاز سده بیستم میلادی آن‌ها در شمال آفریقا و جنوب غربی آسیا منقرض شده بودند. در پایان سده نوزدهم شیرها در ترکیه و بیشتر مناطق شمالی هند ناپدید شده بودند[۶۹][۱۳۱] و واپسین مشاهده یک شیر ایرانی در ایران نیز مربوط به سال ۱۹۴۲ در دزفول و میان شیراز و جهرم می‌شود؛[۱۳۰] این زیرگونه امروزه تنها در جنگل گیر در شمال‌غربی هند یافت می‌شود.[۱۳۲] در حدود ۴۰۰ شیر در محوطه‌ای حفاظت شده به مساحت تقریبی ۱٬۴۱۲ کیلومتر مربع در ایالت گجرات زندگی می‌کنند و تعدادشان به آرامی رو به افزایش است.[۱۰]

جمعیت کنونی و حفاظت

امروزه بیشتر شیرها در شرق و جنوب آفریقا زندگی می‌کنند و تعدادشان با سرعت زیادی در حال کم شدن است؛[۱۳۳] بررسی‌های جمعیتی کاهش تقریبی ۳۰ تا ۵۰ درصدی در طی دو دهه گذشته را نشان می‌دهند.[۱] برآوردهای جمعیتی شیرهای آفریقایی میان سال‌های ۲۰۰۴–۲۰۰۲، تعداد آن‌ها را میان ۱۶٬۵۰۰ تا ۳۰٬۰۰۰ تخمین می‌زنند.[۱۳۴] تخمین‌های اولیه در دهه ۱۹۹۰ تعداد آن‌ها را تا بیش از ۱۰۰٬۰۰۰ و حتا ۴۰۰٬۰۰۰ عدد پیش‌بینی می‌کردند. علت اصلی کاهش جمعیت این گونه بیماری و دخالت انسانی بوده‌است و از دست دادن زیستگاه و کشته شدن توسط انسان‌ها مهم‌ترین عوامل تهدید کننده این جانور هستند.[۱] جمعیت‌های باقی‌مانده نیز در گروه‌ها و مناطق جدای از هم زندگی می‌کنند که این امر باعث درون‌زایی می‌شود و به طبع آن، کم شدن تنوع ژنتیکی. برای نمونه درون‌زایی در شیرهای جنگل گیر باعث پایین آمدن تنوع ژنتیکی، بالا رفتن سطوح تستوسترون، و کم شدن کیفیت اسپرم و لقاح در این جانوران شده‌است.[۱۳۵] از این رو، اتحادیه بین‌المللی حفاظت از محیط زیست شیرهای آفریقایی را در رده گونه‌های آسیب‌پذیر گذاشته و شیرهای آسیایی را در رده در معرض خطر.[۱] [۱۳۶] از جمله موارد ضروری برای پاسداری از تنوع ژنتیکی در میان شیرها، پخش کردن شیرهای نر در میان جمعیت‌های محلی گوناگون است.[۱۳۳]

درباره تعداد شیرهای موجود در بزرگترین جمعیت آن‌ها در غرب آفریقا میان دانشمندان اختلاف است؛ تخمین‌های موجود میان ۱۰۰ تا ۴۰۰ شیر در بوم‌سازگان ارلی سینگو در بورکینا فاسو را نشان می‌دهند.[۱] از جمعیتی از شیرهای مقیم شمال غربی آفریقا در پارک ملی وازا، کامرون، تنها ۲۱–۱۴ عدد باقی مانده‌است.[۱۳۷]

مراقبت از هر دو شیر آفریقایی و آسیایی نیازمند پاسداری از مناطق محافظت شده و پارک‌های ملی است؛ از بهترین این مناطق می‌توان به پارک ملی اتوشا در نامیبیا، پارک ملی سرنگتی در تانزانیا، و پارک ملی کروگر در شرق آفریقای جنوبی اشاره کرد. در بیرون این مناطق برخورد میان شیرها و انسان‌ها اغلب به کشته شدن شیرها منجر می‌شود.[۱۳۸][۱۳۹] در هند، که در آن واپسین پناهگاه شیرهای آسیایی در جنگل گیر قرار دارد، مشکلات متعددی در زمینه برخورد شیرها با انسان و کشته شدن دام با مردم محلی و مسوولان محیط زیست وجود دارند.[۱۴۰] طرح‌هایی برای ایجاد زیستگاه دومی در ایالت مادایا پرادش برای واپسین شیرهای آسیایی باقی‌مانده به منظور کمک به باقی‌ماندن و رشد تنوع ژنتیکی در میان این گونه انجام شده‌اند ولی موفقیت‌آمیز نبوده‌اند.[۱۴۱]

از پیشنهادهای مطرح‌شده به منظور حفاظت از شیرها در مناطق حفاظت‌شده، کشیدن سیم خاردار به دور این زمین‌ها است. در یک بررسی در سال ۲۰۰۴، هزینه سیم خاردار کشیدن به دور پارک ملی مکگادیکگادی، ۳ میلیون دلار تخمین زده شد و این در حالی است که خسارت وارده به کشاورزان به دلیل هدف قرار گرفتن احشامشان توسط شیرها به ۵۰ میلیون دلار می‌رسید.[۱۴۲]

رابطه با انسان

حمله

شیرهای آدم‌خوار ساوو در موزه میدانی تاریخ طبیعی، شیکاگو

به طور معمول، شیرها به انسان حمله نمی‌کنند؛ با این حال گه‌گاه خبرهایی درباره حمله شیرها در آفریقا به انسان‌ها گزارش می‌شود و این همواره اقدامات تلافی‌جویانه از سوی مردم را در پی دارد. شیرهای آدم‌خوار ساوو در آفریقا در سال ۱۸۹۸ نزدیک به ۱۲۸ کارگر را که بر روی خط آهن مومباسا به نایروبی کار می‌کردند، کشتند.[۱۴۳] در میان سال‌های ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۵ میلادی، ۵۶۳ روستانشین تانزانیایی توسط شیرها مورد حمله قرار گرفتند که نشان از افزایش قابل ملاحظه این گونه حمله‌ها می‌داد.[۱۴۴]

دلایل گوناگون حمله شیرها به انسان‌ها توسط دانشمندان مورد بررسی قرار گرفته‌است.[۱۴۵] حمله این جانوران به انسان گاه می‌تواند در نتیجه آن باشد که انسان‌ها در آفریقا با گذاشتن پسماندهای خود در نزدیکی خانه‌هایشان باعث جلب توجه کفتارها و در پی آن شیرها می‌شوند.[۱۴۶] با کم‌شدن شکار و نایاب شدن طعمه‌های همیشگیشان، این جانوران ناچار به روی آوردن به احشام و به ناگزیر گله‌داران می‌شوند.[۱۴۷] به نظر می‌رسد که آن‌ها جز در هنگامی که طعمه‌هایشان کمیاب شوند، به آدمی حمله نمی‌کنند. در تانزانیا این حمله‌ها در پناهگاه حیات وحش سلوس و استان لیندی به وقوع پیوستند؛ جاهایی که در آن‌ها انسان‌ها حضور خود را گسترانده‌اند و یا جمعیت‌های محلی شیر به دلیل حفاظت مناسب بالا رفته‌است.[۱۴۴] گاهی نیز برخی شیرها تنها به خوردن انسان روی می‌آورند چرا که به دلایل جسمی توانایی کشتن دیگر طعمه‌ها را ندارند. در سال ۲۰۰۶، یک شیر در تانزانیا ۳۵ انسان را کشت و این به خاطر آن بود که به دلیل دندان‌درد توانایی خوردن گوشتی جز گوشت انسان را نداشت.[۱۴۸] شیرهای پیر و یا ضعیف همچنین با احتمال بیشتری انسان را به عنوان یکی از طعمه‌های خود بر می‌گزینند.[۱۴۹]

انسان‌ها نیز از دیرباز با حمله به شیرها، آن‌ها برای تفریح یا دلایل دیگر شکار می‌کردند؛ شکارچیان نه تنها در گذشته، که حتا امروزه نیز شیرها را به عنوان تروفه شکار می‌کنند.[۱۵۰] کشته شدن شیرها توسط انسان گاه به دلیل فعالیت‌های انسانی و گسترش مناطق مسکونی در جاهایی چون آفریقا بوده‌است. شهرک‌نشینان مستعمره‌نشین اهل اروپا در بسیاری از مناطق آفریقا و برای نمونه زیمبابوه، جمعیت‌های بسیاری از گربه‌های بزرگ را نابود کردند.[۱۵۱] در میانه سده نوزدهم، یک مهاراجه برای تفریح به تنهایی ۳۰۰ شیر ایرانی در هند را کشت.[۱۵۲]

گاه انسان‌ها از هیبت شیر برای حمله به دیگر انسان‌ها و کشتن آن‌ها استفاده می‌کردند: در دهه ۱۸۹۰ تعداد زیادی از مردم بومی کرانه‌های شرقی دریاچه تانگانیکا توسط «مردان شیری» کشته شدند. در ابتدا مردم محلی به کشیشان مسیحی التماس می‌کردند تا این مردمان را اخراج کنند، اما کشیشان با پی بردن به خرافات مردم از آن برای جلوگیری از پخش شدن اهالی منطقه استعماری بهره می‌گرفتند. حملات تا بدانجا پیش رفت که با کشته شدن تعداد زیادی از مردم، دولت استعماری دستور به بازداشت متجاوزان و مجازات آن‌ها را داد. اصطلاح مردان شیری تا نیم‌سده پس از آن وقایع در بخش‌های گسترده‌ای از آفریقا به کار برده می‌شد.[۱۵۳] روش کار مردان شیری، که با کشتن انسان‌ها در شب صحنه را به گونه‌ای درست می‌کردند که گویی مقتول قربانی حمله یک شیر شده، گونه‌ای ترور سیاسی بود که اغلب به گردن شیرها انداخته می‌شد و خود باعث کشتار تعداد زیادی شیر بی‌گناه به دست مردمان می‌گشت.[۱۵۴]

در اسارت

یکی از کارکنان باغ‌وحش برلین در حال غذادادن به شیرهای در بند.

شیرها از گذشته‌های دور تاکنون توسط انسان‌ها در اسارت نگهداری می‌شوند. رومیان از آن‌ها در بازی‌هایشان بهره می‌گرفتند. شیرها همچنین به صورت دایمی در مجموعه باغ‌های وحش خصوصی، که نیاکان باغ‌وحش‌های امروزین بودند، سده هجدهم در غرب نگهداری می‌شدند. در آمریکا، نخستین شیری که در معرض تماشای همگانی قرار گرفت در سال ۱۷۱۶ در بوستون به نمایش گذاشته شد. با افزایش علاقه به شیرهای نمایشی و به کار بردن آن‌ها در سیرک‌ها، پرورشگاه‌های ویژه شیرها نیز راه‌اندازی شد.

شیرها در اسارت به خوبی تولید مثل می‌کنند و می‌توانند تا ۲۰ سال عمر کنند. رکورد بیشترین طول عمر یک شیر در اسارت متعلق به شیری به نام آپولو در باغ‌وحش هونولولو است که نزدیک به ۲۲ سال عمر کرد.[۱۵۵]

از لحاظ تاریخی

پادشاهان آشور در سده ۹ پیش از میلاد در کاخ‌های خود شیر نگه می‌داشتند،[۱۲۹] و اسکندر مقدونی نیز بنا بر افسانه‌ها در شمال هند با بزرگان و اشراف‌زادگانی روبرو شد که شیر تربیت‌شده داشتند.[۱۵۶] رومیان باستان نیز برای بازی‌های گلادیاتوریشان از شیرها بهره می‌گرفتند و شخصیت‌های مهمی چون سولا، پومپه، و ژولیوس سزار اغلب دستور گرفتن و کشتن صدها شیر در یک زمان را به منظور تفریح همگانی می‌دادند.[۱۵۷] مارکوپولو گزارش می‌کند که شاهزادگان هندی به تربیت شیر اقدام می‌کردند و حتا قوبلای‌خان آن‌ها را در محل زندگیش نگه می‌داشت.[۱۵۸] با این حال از آنجا که او اشاره می‌کند که «آن‌ها بزرگتر از شیرهای بابلی بودند و پوست زیبایی داشتند که رگه‌هایی به رنگ سفید، سیاه، و قرمز داشت»، به نظر می‌آید که منظور او ببر بوده‌است.[۱۵۹]

در باغ‌وحش

شیرهای باغ‌وحش ملبورن بر روی زمین چمن‌کاری شده برایشان نشسته‌اند

شیر همانند جانورانی چون ببر و کوسه از جمله جاندارانی است که مردم مشتاق دیدنشان در باغ‌وحش‌ها هستند و باغ‌وحش‌ها آن را برای شخصیت کاریزمایش در میان مردم و علاقه‌شان برای دیدنش، نگاه می‌دارند.[۱۶۰] امروزه نزدیک به ۱۰۰۰ شیر آفریقایی و ۱۰۰ شیر آسیایی در باغ‌وحش‌ها و پارک‌های حیات وحش در سراسر جهان نگهداری می‌شوند. از شیرها برای اهدافی چون گردشگری، آموزش و مقاصد حفاظتی نگهداری می‌شود.[۱۶۰]

برنامه‌های جابجایی و مبادله شیرها در میان باغ‌وحش‌ها برای مدت طولانی وجود داشته‌است که هدف از آن‌ها بالا بردن تنوع ژنتیکی شیرهای در اسارت است. با این حال از آنجا که این برنامه‌ها در گذشته مبادله زیرگونه‌های مشخص با همدیگر را رعایت نمی‌کردند، آلودگی ژنتیکی در میان جمعیت‌هایی با منشا جدای از هم پدید آمد. اما برنامه‌های امروزین این مساله را در نظر می‌گیرند و تلاش می‌کنند تا شیرهایی از زیرگونه‌های مختلف را به دنیا نیاورند. برنامه نجات نسل این جانور تلاشی برنامه‌ریزی شده از سوی اتحادیه باغ‌وحش‌ها و آکواریوم‌ها در این سو است. در ۱۹۸۲، این برنامه طرح‌هایی برای حفاظت از تنوع ژنتیکی شیرهای آسیایی ارایه کرد. طرحی مشابه برای شیرهای آفریقایی، و با تاکید بر زیرگونه آفریقای جنوبی، در ۱۹۹۳ کلید خورد. بیشتر این شیرهای در اسارت منشا نامشخص دارند و این مساله بازگرداندن آن‌ها به حیات وحش را ناممکن یا بسیار سخت می‌کند.[۶۹]

زیرگونه شیر اطلس، که به دلیل آنکه بزرگترین زیرگونه‌است از همه دیگر شیرها دیدنی‌تر است، امروزه دیگر در حیات وحش وجود ندارد اما تعداد اندکی از شیرهای در اسارت وجود دارند که ادعا می‌شود از نسل این شیرها هستند. ۱۲ عدد از این شیرها در بندر لیمپن در کنت، انگلستان، نگهداری می‌شوند؛ این‌ها همگی از جانوران باغ‌وحش متعلق به شاه مراکش به جای مانده‌اند. همچنین ۱۱ نمونه دیگر که ادعا می‌شود شیر بربری هستند در باغ‌وحش آدیس آبابا، یکی در باغ‌وحش نووید، و چند نمونه در پارک حیات وحش امنه‌ویل در فرانسه وجود دارند. چند بنیاد پژوهشی با همکاری دانشگاه آکسفورد برنامه‌ای بلندپروازانه با عنوان پروژه شیر بربری در حال اجرا دارند که هدف آن به دنیا آوردن این شیرها در اسارت و معرفی دوباره آن‌ها به طبیعت در یکی از پارک‌های ملی مراکش در کوه‌های اطلس است.[۱۶۱]

نمایش و سیرک

نگاره‌ای تیزابی مربوط به سده هجدهم که رام‌کننده‌ای را در قفس شیرها و ببرها نشان می‌دهد

جنگ جانوران از جمله نمایش‌های مرسوم در پاریس در سده هجدهم میلادی بوده‌است. به جان هم انداختن شیر با دیگر جانوران درنده به زمان‌های باستان بر می‌گردد و تا پایان سده هفدهم نیز در اروپا مرسوم بوده‌است. نبرد میان شیرها و سگ‌ها به صورت کلی از ۱۸۰۰ در شهر وین در اتریش و از ۱۸۲۵ در انگلستان ممنوع شد.[۱۶۲]

پیشگامان تربیت شیرها و رام کردنشان آنری مارتن فرانسوی و ایساک وان امبورگ آمریکایی بودند. آن‌ها کارشان را در میانه سده نوزدهم آغاز کردند و روش‌های آن‌ها به سرعت از سوی دیگر مربیان پیگیری شد.[۱۶۳] مارتن نمایش خود را در سومین المپیک سیرک در ۱۸۳۱ در پاریس با نمایشی به نام «شیرهای میسور»[پانویس ۱۱] آغاز کرد؛ نمایشی که در آن دو شیر به نام‌های «نرو» و «کوبورگ» و یک ببر به نام «اتیر» حضور داشتند. وان امبورگ نیز به همراه تور خود انگلستان را گشت و در برابر شهبانو ویکتوریا به اجرا پرداخت. رام‌کردن نماد قدرت در طبیعت و واداشتن آن به اجرای برنامه توجه بسیار بیشتری را از سوی مردم نسبت به رام‌کردن سنتی اسب‌ها بر می‌انگیخت.[۱۶۳]

شیر در فرهنگ

از هزاران سال پیش تاکنون، از شیر به عنوان نماد در فرهنگ‌های آسیا، اروپا، و آفریقا استفاده می‌شده‌است. بر خلاف حمله‌های گهگاه شیرها به انسان‌ها، این جانوران وجهه مثبتی در فرهنگ‌های مختلف داشته‌اند و به عنوان جانورانی با قدرت و صلابت به تصویر کشیده می‌شدند. شیرها در میان مردم اغلب با عنوان «شاه جنگل» یاد می‌شوند و از این رو همچون نمادی پادشاهی نگریسته می‌شدند.[۱۶۴] از آن‌ها همچنین به رشادت یاد شده و ازوپ، داستان‌سرای یونانی سده ۶ پیش از میلاد، در حکایت‌های خود شیرها را مثال آورده‌است.[۱۶۵]

به تصویر کشیدن شیرها به ۳۲٬۰۰۰ سال پیش باز می‌گردد؛ عاج تراشیده شده به شکل انسان با سر شیر در غار ووگلهرد در جنوب‌غربی آلمان قدمتی نزدیک به ۳۲٬۰۰۰ دارد و مربوط به تمدن اوریگنیشن است.[۶] در غارنگاره‌های پارینه‌سنگی غارهای لاسکو مربوط به ۱۵٬۰۰۰ سال پیش نیز می‌توان تصاویر شیرها را دید. در اتاق گربه‌سانان در این غار تصویری وجود دارد که دو شیر را در حال جفت‌گیری نشان می‌دهد.[۱۸]

نگاره شیر و گاو در تخت جمشید در جبهه شمالی کاخ سه‌دری.
نگاره شیر بر روی یک ظرف ایرانی در موزه لوور متعلق به سده ۱۷ میلادی

مصریان باستان ماده‌شیر را، که شکارچی‌ای قوی بود، یکی از خدایگان جنگ خود می‌دانستند و ایزدانی چون باستت، مافدت، منهیت، پکهت، سخمت، تفنوت، و ابوالهول از آن جمله بودند.[۱۶۴] فرعون قدرتمند مصری، رامسس دوم، با یک شیر در صحنه نبرد حاضر می‌شد و آمنهوتپ دوم در حالی که سوار بر ارابه بود به شکار شیر می‌رفت.[۱۲۹] شیر نیمیان در یونان و روم باستان نمادین بود. این شیر در صورت فلکی برج اسد به تصویر کشیده می‌شد و طبق افسانه‌ها، هرکول پوست آن را بر تن می‌کرد.[۱۶۶] شیر همچنین نمادی همیشگی در میان‌رودان بود و در میان سومریان و آشوریان و بابلیان به عنوان نمادی استوار از شاهنشاهی نگریسته می‌شد. شیر بابلی موتیف، که به شکل یک تندیس پیدا شده‌است، اغلب بر دیوارها نقاشی می‌شد و از آن با نام شیر گام‌زنان بابل یاد می‌شود. این بابل بود که در آن بنا بر کتاب‌های عهد قدیم، دانیال پیامبر از دخمه شیرها سالم بیرون آمد.[۱۶۷]

در متن‌های پوراناها در هندوئیسم، ناراسیما (به معنای «انسان-شیر») تجسمی نیمه‌انسانی-نیمه‌شیر یا اواتار از ویشنو است که توسط بندگان هندویش پرستش می‌شود و پراهلادای کودک را از چنگ پدر اهریمن‌صفتش شاه هیرانیاکاشیپو نجات می‌دهد.[۱۶۸] ویشنو در ناراسیمها شکلی نیمه‌انسان-نیمه‌شیر می‌گیرد در حالی که بدنی به شکل انسان دارد ولی سری همچون یک شیر با پنجه‌های آن. سینگ نامی ودایی و باستانی در هند است به معنای «شیر» (منظور شیر آسیایی) که قدمتش به بیش از ۲٬۰۰۰ سال پیش در هند باستان بر می‌گردد. این نام در اصل تنها توسط راجپوت‌ها، کاستی نظامی د هند، استفاده می‌شد. پس از پیدایش «انجمن برادری خالص» در این کشور در سال ۱۶۹۹، سیک‌ها نیز به دلیل آرزوهای گورو گوبیند سینگ، نام سینگ را به کار بردند. امروزه در کنار میلیون‌ها راجپوت هندو، این نام توسط ۲۰ میلیون سیک در سراسر جهان مورد استفاده قرار می‌گیرد.[۱۶۹]

تصویر شیر آسیایی نه تنها در نشان ملی هند وجود دارد، که تصویر آن بر روی پرچم‌ها و نشان‌های خانوادگی دیگر کشورها و مناطق آسیا و اروپا دیده می‌شود.[۱۷۰] کمی پایین‌تر از شبه‌قاره هند، شیر آسیایی برای قوم سینهالی، پرجمعیت‌ترین گروه نژادی در سریلانکا، ارزشی نمادین دارد. نام سیهالی از واژه هندوآریایی سینهالا که ترکیبی به معنای «مردمان شیر» یا «مردمانی از تبار و خون شیر» است، گرفته شده. پرچم سری لانکا شیری را به تصویر می‌کشد که شمشیری آهیخته در دست دارد.[۱۷۱] کشور سنگاپور نام خود را از دو واژه مالایی سینگا (شیر) و پورا (شهر/دژ) می‌گیرد که خود از واژگان تامیلی-سانسکریت சிங்க سینگا و पुर புர پورا، می‌آید.[۱۷۲]

شیرها از ورودی شهر ممنوعه پاسداری می‌کنند.

شیر آسیایی چهره‌ای معمول در هنر چینی است. محبوبیت آن‌ها در دوران دودمان هان (۲۰۶ پیش از میلاد تا ۲۲۰ پس از میلاد) با معرفی شیرهای محافظ چینی افزایش یافت. تندیس این شیرها در جلوی کاخ‌های پادشاهی و به منظور محافظت از خاندان شاهنشاهی گذاشته می‌شدند. از آنجا که شیرها هیچ گاه بومی و ساکن چین نبوده‌اند، آن‌ها را اغلب به عنوان هدیه برای شاهان چینی می‌آوردند و نخستین تصویرسازی‌ها از این شیرها اندکی غیرواقعی بودند.[۱۶۷] پس از معرفی هنر بودایی به چین در دودمان تانگ (پس از سده ششم میلادی)، شیرها اغلب بدون بال به تصویر کشیده می‌شدند، بدنشان قطورتر و کوتاه‌تر شد، و یالشان پیچ‌خورده گشت.[۱۷۳] رقص شیر نوعی رقص سنتی در فرهنگ چینی است که در آن حرکات این جانور توسط شخصی که لباسی با هیبت شیر را پوشیده، تقلید می‌شود. این رقص اغلب به همراه موسیقی سنج و طبل و ناقوس اجرا می‌شود و از جمله مراسم اصلی در جشن‌های سال نوی چینی است که برای نوید خوشبختی در سال نو انجام می‌شود.[۱۷۴]

«شیر» نام اختصاری چندین تن از جنگاوران سده‌های میانی بوده‌است؛ کسانی چون ریچارد شیردل[۱۶۴] و هاینریش شیر. دوک ساکسونی و رابرت سوم فلاندر نام اختصاری «شیر فلاندرز» داشتند؛ نمادی ملی فلاندرزی که تا زمان حال نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد. شیرها به کرات در نشان‌های خانوادگی در اروپا و کانادا به تصویر کشیده می‌شدند.[۱۷۵] شیر همچنین نماد تیم‌های ملی فوتبال در انگلستان، اسکاتلند و سنگاپور است و دیگر تیم‌های نامداری چون دیترویت لاینز در ان‌اف‌ال،[۱۷۶] باشگاه فوتبال چلسی[۱۷۷] و باشگاه فوتبال استون ویلا[۱۷۸] در لیگ برتر انگلستان (و خود نماد لیگ برتر[۱۷۹])، است.

نشان خانوادگی دودمان پهلوی که دو شیر در کنار و یک نماد شیر و خورشید در میان دارد.

در ایران، شیر از گذشته‌های دور نمادی باستانی در فرهنگ ایرانی بوده‌است و نقش آن را می‌توان در گورهایی باستانی چون شیر سنگی[۱۸۰] و قالیچه‌های معروف به «قبای شیری»[۱۸۱] مشاهده کرد. تصویر شیر در کنده‌کاری‌های تخت جمشید و کاخ داریوش بزرگ چندین بار به کار رفته؛ از جمله این تصاویر می‌توان به صحنه شکار گاو ماده توسط شیر در پلکان شرقی بنا اشاره کرد. در این نگاره شیری که نماد خورشید است با حمله بر گاو سرما و زمستان، به تعقیب آن می‌پردازد و این هنگام اعتدال بهاری و نوروز است.[۱۸۲]

نقاشی شیر در رمان جادوگر شهر اُز

شیر در ادبیات ایران نیز نقشی بزرگ دارد و فردوسی در شاهنامه بارها به آن اشاره می‌کند و رشادت و بزرگی پهلوانان را با توانایی‌های شیر می‌سنجد. دیگر شاعران ایرانی نیز پادشاهی شیر را ستوده‌اند و از آن به قدرت و خردورزی یاد کرده‌اند:[۱۸۳]

بیازید هوشنگ چون شیر چنگ   جهان کرده بر دیو نستوه تنگ

فردوسی

امیر است شیری که دارد سپاه   ز خرگوش و روباه و گرگ و شغال

ناصرخسرو

خوی نیکو تو را چو شیر کند   خوی بد، عالم از تو سیر کند

سنایی

نشان شیر و خورشید همچنین از معروف‌ترین نمادهای ایرانی است که نه تنها در دوره‌های بسیاری از تاریخ ایران بر پرچم آن قرار داشت که تا پیش از انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ نماد ملی این کشور بود.[۱۸۴] تصویر شیر همچنین در بسیاری دیگر نشان‌ها در تاریخ ایران از جمله تاج‌ها، پرچم‌های جنگ، و لباس‌های پادشاهی به کار می‌رفته است.[۱۸۵]

 



:: برچسب‌ها: سامرند شریفی,
نويسنده : ...


هواپیما
هواپیما چیست ؟؟
قبل از اینکه به تعریف هواپیما بپردازیم می بایست تعاریف کلی تری را بیان نمود.
Aircraft : the machine that can fly in the sky
ایرکرفت : هر ماشینی که بتواند در هوا پرواز کند.
Spacecraft : the machine that can fly in the space - spaceship
اسپیس کرفت : هر ماشینی که بتواند در فضا (خارج جو اتمسفر) پرواز کند – سفینه فضایی
 
توضیح : مرز هوا و فضا بنا به تعریف ارتفاع 100 کیلومتر از سطح دریا می باشد.
  
 
تعریف هواپیما : زیر مجموعه ای از ایرکرفت - وسیله پرنده بال ثابت سنگینتر از هوا - (Air plane or Aeroplane)
 
 
 
تقسیم بندی هواپیماها
برای تقسیم بندی هواپیماها ، جنبه‌های مختلفی را می‌توان در نظر گرفت.
 
از نظر سرعت ، آنها را می‌توان به چهار نوع زیر تقسیم بندی کرد:
 1- مادون صوت     ( Subsonic  (0 < M < 0.7
2- گذر صوتی       (Transonic  (0.7 < M < 1.2
3- ما فوق صوت   (Supersonic  (1 < M < 5
4- ماورای صوت    ( Hypersonic (5 < M
 
تفاوت این هواپیماها در اختلاف سرعتشان با سرعت صوت است. M عدد ماخ هواپیماست که می‌تواند با آن سرعت پرواز کند. عدد ماخ یک هواپیما عبارت است از نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت در ارتفاعی که هواپیما در آن ارتفاع پرواز می‌کند. بسته به نوع هواپیما از نظر سرعت ، قوانین حاکم بر آن متفاوت خواهد بود.

از نظر دارا بودن سرنشین :
 1- با سرنشین (Manned Aircraft)
2- بدون سرنشین (Unmanned Aircraft)
 
از نظر قدرت مانور:
1- غیر مانوری (Non Aerobatic)
2- نیمه مانوری (Semi  Aerobatic)
3- مانوری (Aerobatic Aircraft)
4- بسیار مانوری (High Maneuverability)
 
از نظر نوع برخاست و فرود:
 - برخاست و فرود عمودی یا هواپیماهای عمود پرواز   (VTOL- Vertical Take-off Landing
- برخاست و فرود کوتاه - در باند کمتر از 150متر   (STOL - Short Take-off Landing
- برخاست و فرود متعارف - در باند بیش از 150 متر (CTOL - Conventional Take-off Landing)
- برخاست کوتاه، فرود عمودی (STVOL - Sort Take-off Vertical Landing)  
- هواپیمای آب نشین
- هواپیمای دو زیست
- هواپیمای ناو نشین
 
 
از نظر برد عملیاتی:
 1- برد بلند  (High range)
2- برد متوسط  (Mid range)
3- برد کوتاه  (Short range)
 
 
 
انواع هواپیماها از نظر نوع موتور :
1- هواپیمای ملخی: هواپیمایی که از موتور های ملخی (پیستونی-توربوپراپ-فن-پراپ) استفاده می کند.
2- هواپیمای جت: هواپیمایی که از انواع موتور جت بدون ملخ (توربوجت-توربوفن-رم جت-پالس جت) استفاده می نماید.
 
از دیدگاه کلی هواپیماها به سه دسته اصلی تقسیم بندی می‌شوند:
1- نظامی (Military Aircraft)
2- حمل و نقل تجاری (Transport Aircraft)
3- عمومی هوانوردی (General Aviation)
 
انواع هواپیمای نظامی (Military Aircraft)
1. هواپیمای بمب افکن
2. هواپیمای رهگیر
3. هواپیمای جنگنده
4. هواپیمای شکاری
5. هواپیمای حمل و نقل نظامی
6. هواپیمای شناسایی و جاسوسی
7. هواپیمای مخفی از دید رادار (استیلت)
8. هواپیمای سوخت رسان
9. هواپیمای پشتیبانی نزدیک
10. هواپیمای گشت
11. هواپیمای آموزشی نظامی
12. هواپیمای ضد زیر دریایی
13. هواپیمای هشدار سریع
14. هواپیمای فرماندهی هوایی
15. هواپیمای مخابراتی
16. هواپیمای سیبل (هدف)
17. هواپیمای ضد شورش
18. هواپیمای دیده بانی
19. هواپیمای مراقبت دریایی
20. هواپیمای آزمایشی
21. هواپیمای ضد کشتی
22. هواپیمای ضد تانک
23. هواپیمای دفاع هوایی
 
انواع هواپیماهای حمل و نقل تجاری:
 1- هواپیمای مسافربری (Passenger airplane)
2- هواپیمای باربری (Cargo)
 
انواع هواپیماهای عمومی:
1- هواپیمای شخصی (Personal Airplane)
2- هواپیمای دست ساز (Homebuilt)
3- هواپیمای سم پاش کشاورزی
4- هواپیمای گلایدر تفریحی
 
ساختمان هواپیما
هواپیماها همانند سایر ماشینها از اجزاء اصلی ، فرعی و کمکی مختلفی تشکیل شده اند که توسط اتصال دهنده های گوناگونی مانند پرچ، پیچ، جوش، چسب و ... به یکدیگر متصل می شوند.
در این مبحث به موارد کلی خواهیم پرداخت چرا که توضیح در مورد تک تک جزئیات از حوصله این بحث خارج است.
 
اجزاء اصلی ساختمان هواپیما:
1 - بدنه (Fuselage or Body)
2 - بال (Wing)
3 - مجموعه دم (Empennage or Tail)
4 - ارابه فرود (Landing gear)
5 - پیشرانه (Power plant or Engine)
 
- بدنه :
در اغلب هواپیماها بدنه نقش اساسی و مشترکی مبنی بر قرار دادن بال، مجموعه دم ، پیشرانه و ارابه فرود در موقعیت و وضعیت مناسب خود، ایفا می کند. در واقع بدنه، رابط بین بخشهای اصلی دیگر است. اما در برخی هواپیماها مانند بالهای پرنده، بدنه و بال یکپارچه بوده و مرزی بین آنها وجود ندارد.
از وظایف دیگر بدنه - که در هواپیماهای مختلف متفاوت است - می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
- جای دادن کابین مسافر ، کاکپیت خلبان ، محفظه بار ، تانکهای سوخت ، محموله و ...
- جذب شوکهای وارده از طرف چرخها در هنگام فرود.
 
 
 
 
 
 
انواع ساختمان بدنه هواپیما:
1- بدنه اسکلتی خرپا (Truss)
این نوع بدنه در هواپیماهای اولیه تا جنگ جهانی اول بسیار استفاده شد. هم اکنون در هواپیماهای دست ساز و نیز هواپیماهای مدل از این نوع بدنه استفاده زیادی می شود. چرا که ساده ، سبک و مقاوم بوده و با تیر های چوبی قابل ساخت هستند.
در این نوع بدنه، اغلب نیروها و تنشهای وارده توسط سازه اصلی تحمل شده و از پوسته برای ایجاد شکل آیرودینامیکی و انتقال نیروهای آیرودینامیکی به سازه استفاده می شود.
سازه اصلی از تیرهای طولی (Longeron) ، تیرهای مورب (Strut) ، قابهای عرضی (Former or Frame @ Bulkhead) و کابلهای نگهدارنده (Cable) تشکیل شده است.
 
 
2- بدنه تخم مرغی (Monocoque)
در این نوع بدنه ، پوسته اغلب نیروهای وارده را تحمل نموده و از سازه داخلی مختصری برای ثُلب شدن پوسته استفاده می شود. معمولا پوسته این نوع بدنه از جنس مواد کامپوزیت بوده و بصورت دو تکه ساخته می شود.
بسیاری از هواپیماهای گلایدر ، فوق سبک و هواپیماهای دست ساز ، دارای این نوع بدنه می باشند. اخیراً بدنه برخی هواپیماهای شکاری فوق مدرن نیز به این روش تولید شده است. بسیاری از هواپیماهای مدل و بدون سرنشین کاربردی ، از این نوع بدنه سود می برند.
 
3- بدنه نیمه تخم مرغی (Semi Monocoque)
این نوع سازه دارای مشخصات و ویژگیهایی بین دو نوع فوق بوده که باعث شده اکثر هواپیماها از این نوع بدنه استفاده نمایند. تقریبا همه هواپیماهای مسافربری ، باربری و شکاری دارای این نوع سازه هستند. در بدنه semi monocoque نیروها و شوکهای وارده هم بواسطه سازه داخلی و هم توسط پوسته تحمل می شوند. این سازه از اجزاء طولی ، عرضی تشکیل شده که هرکدام دارای اعضای اصلی و کمکی می باشند.
اجزاء طولی:
1- Longeron (اصلی)
2- stringer or stiffner (کمکی)
 
اجزاء عرضی:
1- Former or Frame (اصلی)
2- Bulk head (اصلی)
3- Ring (کمکی)
 
 
بال :
بال هواپیماها همانند بدنه دارای سازه داخلی و پوسته می باشد.
برخی مشابه بدنه truss دارای سازه داخلی مستحکم بوده که اغلب نیروها را تحمل می نماید و پوسته نازکی که تنها جهت ایجاد فرم ایرودینامیکی روی سازه داخلی کشیده شده و معمولا از جنس پارچه و نایلون است. این نوع بال بیشتر در هواپیماهای قبل از جنگ جهانی دوم استفاده می شد اما در حال حاضر در هواپیماهای دست ساز شخصی و مدلها کاربرد بسیاری دارد.
 
 
اما درصد بالایی از آنها مشابه بدنه Semi monocoque دارای سازه داخلی کامل و پوسته های نسبتا ضخیم آلومینیمی یا کامپوزیتی می باشند که پوسته نیز در تحمل نیروهای وارده به سازه داخلی کمک می کند. این نوع بال را در هواپیماهای مسافربری و باربری می توان مشاهده نمود.    
اجزاء سازه داخلی بال به دو بخش طولی و عرضی تقسیم می شوند.
1- اجزاء طولی: اسپار (Spar) به عنوان تیر اصلی نگهدارنده بال و استرینگر (Stringer) نیز جهت کمک به اسپار و پر کردن فضاهای خالی
2- اجزاء عرضی: ریب (Rib) جهت ایجاد فرم ایرفویل در سراسر بال و نیم ریبهایی که در برخی جاها مانند لبه های حمله و فرار بال مابین ریبها قرار می گیرند.
 


:: برچسب‌ها: سامرند شریفی,
نويسنده : ...


لئوناردو داوینچی
صفحه خانگی بیوگرافی دانشمندان ایران و جهان

زندگینامه لئوناردو داوینچی

 

 

 

بیوگرافی - زندگینامه دانشمندان - زندگینامه لئوناردو داوینچی

لی(۱۵ آوریل ۱۴۵۲ - ۲ مه ‌۱۵۱۹) از دانشمندان و هنرمندان ایتالیاییدوره رنسانس است که در رشته‌هاینقاشی، ریاضی، معماری، موسیقی، کالبدشناسی، مهندسی، تندیسگری، و هندسه شخصیبرجسته بود...

 

زندگینامه لئوناردو داوینچی ,ریاضیدان ,نقاش

زندگینامه لئوناردو داوینچی ,ریاضیدان ,نقاش ,کالبدشکاف ,مهندس,مخترع, سپیده کاشانی, همسر مهراوه شریفی نیا, زندگی نامه دانشمندان, ثابتی, رادرفورد, توماس ادیسون زندگینامه, بیوگرافی نسرین مقانلو, زندگینامه حمیرابیوگرافی منصور ضابطیان,زندگینامه لئوناردو داوینچی - بیوگرافی آکا

لئوناردو داوینچی(۱۵ آوریل ۱۴۵۲ - ۲ مه ‌۱۵۱۹) از دانشمندان و هنرمندان ایتالیاییدوره رنسانس است که در رشته‌هاینقاشی، ریاضی، معماری، موسیقی، کالبدشناسی، مهندسی، تندیسگری، و هندسه شخصیبرجسته بود.

 

داوینچیرا کهن‌الگوی«فرد رنسانسی» دانسته‌اند. ویفردیبی‌نهایت خلاق و کنجکاو بود. ویطراح اولیه صدها اثر معماریو هم‌چنین طرح اولیه هواپیما به ‌شمار می‌رود. یکیاز طرح‌هایابتکاریاو لباس غواصیو زیر دریاییجنگیاست. او همچنین مسلسل، تانک نظامی، ساعتیکه به ساعت داوینچیمعروف است، کیلومتر شمار و چیزهایدیگر را اختراع کرد.

 

لئوناردو داوینچیبرایطرحهایخود بوسیله خط معکوس یادداشت هاییرا نوشته است که فقط آنها را در آینه میتوان خواند. بیشتر شهرت جهانیاو به‌خاطر نقاشی‌هایشام آخر و مونالیزا است.

 

لئوناردو داوینچیدر سال ۱۴۵۲ در یک روستایتوسکانیزاده شد. پدرش کارمند دولت و مادرش در مهمانخانه ایخدمتکار بود. او دوران کودکیرا نزد پدربزرگش و تحصیلات ابتداییرا در مدرسه دهکده محل سکونتش گذراند و با حل مسائل مشکل ریاضینشان داد که از هوش زیادیبرخوردار است. او را به شاگردیبه هنرکده‌ایدر فلورانس فرستادند تا نزد آندرئا دل وروکیو (۱۴۳۵-۱۴۸۸) که نقاش و پیکرتراش بود، آموزش ببیند.

 

داوینچیپیکرتراشیرا از استادان فن آموخت و سپس به میلان رفت. پس از بازگشت به فلورانس در مدت ۴ سال تابلویمعروف مونالیزا را خلق کرد (که در موزه لوور پاریس نگهداریمیشود).

 

وروکیو استاد پیکرتراش داوینچیبسیار نامدار بود به گونه‌ایکه شهر ونیز ساخت بناییادبود بارتولومئو کولئونیرا به او واگذاشت. کولئونیسرداریبود که بیش از دلاوریهاینظامی، از جهت اعمال نوعدوستانه خود حق بر گردن مردم ونیز داشت.
در آتلیه‌ایکه قابلیت ساخت چنین شاهکارهاییرا داشت، لئوناردویجوان محققا می‌توانست چیزهایزیادیبیاموزد. بدون شک در آنجا با رموز فنیکارهایریخته گریو کارهایفلزیآشنا شده و آموخته‌است که چگونه با مطالعه و مشاهده دقیق مدلهایبرهنه و پوشیده، تابلوها و تندیس‌هاییرا پدید آورد.

 

او همچنین به پژوهش درباره گیاهان و جانوران مختلف پرداخت تا بتواند از آنها در تابلوهایش استفاده کند؛ فزوده بر آن، دانش گسترده‌ایدر باره نورشناسی، ژرفا نماییو استفاده از رنگها کسب کرد. چنین آموزشیکافیبود که از هر نوجوان با استعداد دیگریهنرمندیبرجسته بسازد، و در واقع شمار زیادیاز نقاشان و پیکر تراشان خوب از هنر آموزان آتلیه موفق وروکیو بودند.

لئوناردو در سال ۱۴۷۲ به عضویت گروه قدیس لوقا درآمد. مرکز این گروه یا اتحادیه، که عمدتاً از داروفروشان، پزشکان، و هنرمندان تشکیل شده بود، در بیمارستان سانتا ماریانوئووا بود. احتمالا لئوناردو در آنجا فرصتیبرایآموختن کالبدشکافیبه دست آورد. در ۱۴۷۸ شورایشهر از او خواست نمازخانه سان برناردو در کاخ وکیو را نقاشیکند. ولیبنا به علتی، این مأموریت را انجام نداد.
از دامنه وسیع آفرینشگریذهن لئوناردو اطلاعاتیدر دست است، زیرا شاگردان و مریدانش، دفاتر پیش طرح‌ ها و یادداشتهایاو را به دقت برایما حفظ کرده‌اند، دفاتریبا هزاران صفحه مملو از نوشته‌ها و طراحی‌ها و گزیده کتابهاییکه می‌خوانده، و پیش نویس کتابهاییکه قصد نگارششان را داشته‌است. هر چه بیشتر از این اوراق را بخوانیم کمتر دستگیرمان می‌شود که چگونه آدمیزاده‌ایتوانسته‌است در همه آن حوزه‌هایگوناگون پژوهشگری، به کمال برسد و در تقریباً همه آنها خدمات ارزنده و مهمیانجام داده باشد.



:: برچسب‌ها: سامرند شریفی,
نويسنده : ...


استیون هاوکینگ

متولد 8 ژانویه 1942 استیون هاوکینگ
او از هر گونه تحرک عاجز است. نه می تواند بنشیند نه برخیزد. نه راه برود. حتی قادر نیست دست و پایش را تکان بدهد یا بدنش را خم و راست کند. از همه بدتر توانایی سخن گفتن را نیز ندارد. زیرا عضلات صوتی او که عامل اصلی تشکیل و ابراز کلمات اند مثل 99 درصد بقیه عضلات حرکتی بدنش در یک حالت فلج کامل قرار دارند. مشتی پوست و استخوان است روی یک صندلی چرخدار که فقط قلبش و ریه هایش و دستگاه های حیاتی بدنش کار می کنند و بخصوص مغزش فعال است. یک مغز خارق العلده که دمی از جستجو و پژوهش و رهگشایی بسوی معماها و نا شناخته ها باز نمی ماند.
این اعجوبه مفلوج استیفن هاوکینگ ؛ پرآوازه ترین دانشمند دهه آخر قرن بیستم است که اکنون در دانشگاه معروف کمبریج همان کرسی استادی را در اختیار داردکه بیش از دو قرن پیش زمانی به اسحق نیوتن کاشف قانون جاذبه تعلق داشت.همچنین وی را انیشتین دوم لقب داده اند زیرا می کوشد تئوری معروف نسبیت را تکامل بخشد و از تلفیق آن با تئوری های کوانتومی فرمول واحد جدیدی ارائه دهد که توجیه کننده تمامی تحولات جهان هستی از ذرات ریز اتمی تا کهکشان های عظیم باشد بقیه را در ادامه مطلب بخوانید:

 

اینشتین معتقد بود که چنین فرمول یا قانون واحدی می بایست وجود داشته باشد و سالهای آخر عمرش را در جستجوی آن سپری کرد اما توفیقی نیافت.
استیفن هاوکینگ شهرت و اعتبار علمی خود را مدیون محاسبات ریاضی پیچیده و بسیار دقیقی است که در مورد چگونگی پیدایش و تحول سیاهچاله های آسمانی یا حفره های سیاه انجام داده است.این اجرام فوق العاده متراکم که به علت قدرت جاذبه بسیار قوی حتی نور امکان جدایی از سطح آن ها را نداردوجودشان بر اساس تئوری نسبیت انیشتین پیش بینی شده بود و به همین جهت هم سیاهچاله نامیده شدند.ردیابی و رویت آنها بوسیله قویترین تلسکوپ ها یا هر وسیله دیگر تا کنون ممکن نبوده است. با وجود این استیفن هاوکینگ با قدرت اندیشه و محاسبات ریاضی چون و چرا ناپذیرش- نه فقط وجود سیاهچاله ها را به اثبات رسانده و چگونگی شکل گیری و تحول آن ها را نشان داده بلکه به نتایج جالبی در رابطه این اجرام با کیفیت وقوع انفجار بزرگ Big Bang در آغاز پیدایش کیهان دست یافته است که در دانش فیزیک اختری و کیهان شناسی اهمیت بسزایی دارد و به عقیده صاحبنظران بنای این علوم را در قرن آینده تشکیل خواهد داد.
کتاب جدید هاوکینگ در این زمینه که بعنوان سیاهچاله ها و جهان های نوزاد انتشار یافت در محافل علمی جهان مثل یک بمب صدا کرد و شگفتی فراوان برانگیخت. اما قبل از اشاره خلاصه ای می آوریم از زندگی نویسنده اش که براستی از کتاب او شگفتی بر انگیز تر است .
استیفن هاوکینگ در 8 ژانویه 1942 در شهر دانشگاهی آکسفورد زاده شد و دوران کودکی و تحصیلات اولیه اش را در همان شهر گذرانید. از همان زمان به علوم ریاضیات علاقه داشت و آرزوی دانشمند شدن را در سر می پروراند اما در مدرسه یک شاگرد خودسر و بخصوص بد خط شناخته می شد و هرگز خود را در محدوده کتاب های درسی مقید نمی کرد بلکه چون با مطالعات آزاد سطح معلواتش از کلاس بالاتر بود همیشه سعی داشت در کتاب های درسی اشتباهاتی را گیر بیاورد و با معلمان به جر و بحث و چون و چرا بپر دازد !
پدر و مادرش از طبقه متوسط بودند با یک زندگی ساده در خانه اس شلوغ و فرسوده اما مملو از کتاب که عادت به مطالعه را در فرزندانشان تقویت می کرد. فرانک پدر خانواده پزشک متخصص در بیماری های مناطق گرمسیری بود و به همین جهت نیمی از سال را به سفرهای پژوهشی در مناطق آفریقایی می گذرانید. این غیبت های متوالی برلی بچه ها چنان عادی شده بود که تصور می کردند همه پدر ها چنین وضعی دارند. و مانند پرندگان هر ساله در فصل سرما به مناطق آفتابی مهاجرت می کنند و بعد به آشیانه بر می گردند. در عین حال غیبت های پدر نوعی استقلال عمل و اتکا به نفس در بچه ها ایجاد می کرد.
استیفن در 17 سالگی تحصیلات عالیه را در رشته طبیعی آغاز کرد و از همان زمان به فیزیک اختری و کیهان شناسی علاقه مند شد زیرا در خود کنجکاوی شدیدی می یافت که به رمز و راز اختران و آغاز و انجام کیهان پی ببرد. سالهای دهه 60 عصر طلایی کشف فضا- پرتاب اولین ماهواره ها و سفر هیجان انگیز فضانوردان به کره ماه بود و بازتاب این وقایع تاریخی در رسانه ها جوانان را مجذوب می کرد. بعلاوه استیفن از کودکی عاشق رمان های علمی تخیلی بود و مطالعه آن ها نیز بر اشتیاق او به کسب معلومات بیشتر در فیزیک و نجوم و علوم دیگر می افزود. او دوره سه ساله دانشگاه را با موفقیت به پایان برد و آماده می شد تا دوره دکترا را در رشته کیهان شناسی آغاز کند اما . . .
اما به دنبال احساس ناراحتی هایی در عضلات دست و پا استیفن در ژانویه 1963 یعنی آغاز بیست و یکسالگی مجبور به مراجعه به بیمارستان شد و آزمایش هایی که روی او انجام گرفت علائم بیماری بسیار نادر و درمان ناپذیری را نشان داد. این بیماری که به نام ALS شناخته می شود بخشی از نخاع و مغز و سیستم عصبی را مورد حمله قرار می دهد و به تدریج اعصاب حرکتی بدن را از بین می برد و با تضعیف ماهیچه ها فلج عمومی ایجاد می کند بطوریکه بمرور توانایی هرگونه حرکتی از شخص سلب می شود. معمولا مبتلایان به این بیماری بی درمان مدت زیادی زنده نمی مانند و این مدت برای استیفن بین دو تا سه سال پیش بینی شده بود.
نومیدی و اندوه عمیقی را که پس از آگاهی از جریان بر استیفن مستولی شد می توان حدس زد. ناگهان همه آرزوهای خود را بر باد رفته میدید. دوره دکترا-رویای دانشمند شدن - کشف رمز و راز کیهان - همگی به صورت کارکاتورهایی در آمدند که در حال دورشدن و رنگ باختن به او پوزخند می زدند. بجای همه آن خیال پروریهای بلند پروازانه حالا کاری بجز این از دستش بر نمی آمد که در گوشه ای بنشیند و دقیقه ها را بشمارد تا دوسال بعد با فلج عمومی بدن زمان مرگش فرا برسد.
به اتاقی که در دانشگاه داشت پناه برد و در تنهایی ساعتها متفکر و بی حرکت ماند. خودش بعدها تعریف کرده است که آن شب دچار کابوسی شد و در خواب دید که محکوم به اعدام شده است و او را برای اجرای حکم می برند و در آن موقعیت حس کرد که هر لحظه زندگی چقدر برایش ارزشمند است. بعد از بیداری به یاد آورد که در بیمارستان با یک جوان مبتلا به بیماری سرطان خون هم اتاق بوده و او از فرط درد چه فریادهایی می کشید. پس خود را قانع کرد که اگر به بیماری لادرمانی مبتلاست اما لااقل درد نمی کشد. بعلاوه طبع لجوج و نقادش که هیچ چیز را به آسانی نمی پذیرفت هشدار داد که از کجا معلوم که پیش بینی پزشکان درست از کار در بیاید و چه بسا که از نوع اشتباهات کتب درسی باشد!

سخنان استفان هاوکینگ در مورد بیماریش ALS:
"اغلب مردم از من سوال می کنند که با ALS چگونه سر می‌کنم.پاسخ من زیاد نیست،سعی می‌کنم تا جایی که امکان دارد یک زندگی طبیعی داشته باشم و در مورد بیماریم فکر نکنم و در مورد چیزهایی که باعث می‌شوند کارهای مردم عادی را نتوانم انجام دهم فکر نکنم.
وقتی فهمیدم بیماری نورون حرکتی دارم ،شوک بزرگی را تحمل کردم.در زمان کودکی من در بازیهای با توپ خوب نبودم و دست‌خطم باعث نا‌امیدی آموزگارانم می شد.به همین خاطر به ورزش و فعالیتهای فیزیکی اهمیت نمی دادم.تنها در رقابتهای قایقرانی داخل کالج شرکت می‌کردم.
در سال سومی که در آکسفورد بودم احساس می‌کردم حرکاتم زمخت شده و دو بار بدون علت واضح زمین خوردم.ولی تا سال بعد که به کمبریج رفتم و پدرم متوجه قضیه شد اهمیتی ندادم.پدرم مرا پیش پزشک خانواده برد.وی مرا به یک متخصص ارجاع داد و مدت کوتاهی بعد از 21‌مین سال تولدم برای انجام تستهای تشخیصی به بیمارستان رفتم.در دو هفته ای که در بیمارستان بودم تستهای زیادی روی من انجام شد.آنها از عضلات بازویم نمونه برداشتند ، به من الکترود متصل کردند و ماده حاجب به درون ستون فقراتم تزریق کردند و جریان آن را با اشعه ایکس مشاهده کردند.بعد از همه اینها پزشکان درباره اینکه چه بیماریی دارم چیزی به من نگفتند ، فقط گفتند M.S. ندارم و یک کیس آتیپیک هستم.پزشکان در حالی که می دانستند ویتانین تاثیر زیادی روی بیماریم ندارد به من ویتامین تجویز کردند.
تصوری که من داشتم این بود که مبتلا به یک بیماری غیر قابل علاج هستم که در طی چند سال مرا از پای در خواهد آورد.در آن زمان دید خوب ی به بیماریم نداشتم.در زمان بستری پسری که در تخت روبرویم بستری شده بود به علت لوکمی فوت کرد.نمی‌دانستم که چه بر من خواهد رفت و بیماری با چه سرعتی پیشرفت خواهد کرد.پزشکان به من گفتند به کمبریج برگردم و تحقیقاتم در مورد نسبیت عام و کیهان‌شناسی ادامه دهم.در بازگشت به کمبریج در کارهایم پیشرفت خوبی نداشتم شاید به علت اینکه در آن زمان زمینه ریاضیاتم خوب نبود شاید هم به علت اینکه فکر می کردم آنقدر زنده نخواهم بود که بتوانم ph.D خود را بگیرم.تا حدودی یک شخصیت تراژیک پیدا کرده بودم .زیاد به واگنر گوش می‌کردم ولی مقالات مجلاتی که می گویند در آن زمان مست می کردم ، یک بزرگنمایی وضعیت آن زمانم است.
واقعیت این است که یکی از مجله ها مطلبی در این مورد نوشته شده بود و بقیه مجله ها این داستان را کپی کرده بودند.مطالبی که به دفعات چاپ شوند گاه واقعا حقیقی به نظر می رسند.
رویاهایم در آن زمان آشفته بودند.تصوری که از خود داشتم تصور یک محکوم به اعدام بود.بعد از اینکه از بیمارستان مرخص شدم ناگهان حس کردم که اگر مجازات مرگم به تعویق انداخته شود چه کارهایی ارزنده ای وجود دارد که می توانم انجام دهم.رویای دیگری که داشتم این بود که در عمر باقیمانده خود برای دیگران فداکاری کنم و بعد از انجام این کارها مرگ یک چیز خوب خواهد بود.با شگفتی دریافتم که من از زندگی بیش از زمانی که پی به بیماریم نبرده بودم لذت می برم.از آن زمان در تحقیقاتم پیشرفت کردم و با دختری که قبل از زمان تشخیص بیماریم آشنا شده بودم نامزد شدم.این نامزدی زندگیم را تغییر داد و میلی برای زندگی به من داد ولی به معنی این بود که باید کاری اختیار کنم تا قادر به ازدواج باشم.من موفق به کسب بورس تحقیقاتی شدم و چند ماه بعد با نامزدم ازدواج کردم.خوش شانس بودم که در فیزیک تئوریک تحصیل می کردم چون تنها جایی بود که بیماریم یک معلولیت محسوب نمی شد .در همان زمانی که بیماریم پیشرفت می کرد ، بر شهرت من در فیزیک افزوده می شد.این موضوع باعث می شد موقعیتهایی برای من ایجاد شود که کارم منحصر به تحقیق شود و مجبور به سخنرانی و تدریس نشوم."
در سالهای بعدی بیماری استفان پیشرفت کرد ،طوری که مجبور به استفاده از ویلچر شد.در این سالها وی دردسر فراوانی را برای پیدا کردن یک مسکن مناسب برای همسر و سه فرزندش متحمل شد.
تا سال 1974 هاوکینگ قادر بود که خودش غذا بخورد و به بستر برود و یا از آن خارج شود.از این زمان مجبور به استفاده از پرستار برای کمک کردن به امورات شخصی خود شد.در سال 1985 هاوکینگ دچار پنومونی شد و بعد از بستری در بیمارستان عمل تراکئوستومی برای وی انجام شد و پس از آن مجبور به استفاده از پرستار 24 ساعته گردید.
تا پیش از عمل تراکئوستومی ،هاوکینگ قادر به سخن گفتن بود هرچند سخنانش فقط برای نزدیکانش مفهوم بود و در سخنرانیها مجبور به استفاده از فردی برای تکرار حرفهایش بود.ولی از زمان عمل هاوکینگ قدرت ادای سخنانش را از دست داد وتنها راه ارتباطش با مردم اشاره ابرو بود ، هنگامی که فرد دیگری روی کاغذی که حروف الفبا بر آن نوشته شده بود اشاره می کرد.
اما آنچه به او قوت قلب و اعتماد به نفس بیشتری برای مبارزه با نومیدی و بدبینی داد آشنایی اش در همان ایام با دختری به نام (جین وایلد) بود که بعد ها همسرش شد و نقش فرشته نگهبانش را به عهده گرفت. جین اعتقادات مذهبی عمیقی داشت و معتقد بود که در هر فاجعه ای بذراهی امید وجود دارد که با استقامت و قدرت روحی خود می تواند رشد کند. و بارور شود. باید به خداوند توکل داشت و از ناکامیهایی که پیش می آید خیزگاههایی برای کامیابی ساخت.
جین دانشجوی دانشگاه لندن بود اما تحت تاثیر هوش فوق العاده و شخصیت استثنایی استیفن چنان مجذوب او شده بود که هر هفته به سراغش می آمد و ساعتی را به گفتگوی با او می گذرانید و آمپول خوشبینی تزریق می کرد.آنها پس از چندی رسما نامزد شدند و استیفن تحصیلات دانشگاهی اش را از سر گرفت زیرا برای ازدواج با جین می بایست هرچه زودتر دکترای خود را بگیرد و کار مناسبی پیدا کند.
و او طی دو سال با اشتیاق و پشتکار این برنامه را عملی کرد در حالیکه رشد بیماری لعنتی را در عضلاتش شاهد بود و ابتدا به کمک یک عصا و سپس دو عصا راه می رفت. ازدواجش با جین در سال 1965 صورت گرفت و او چنان غرق امید و شادی بود که به پیش بینی دو سال پیش پزشکان در مورد مرگ قریب الوقوعش نمی اندیشید.
پروفسور استیفن هاوکینگ اکنون 61 سال داردو ظاهرا بیش از یک ربع قرن قاچاقی زندگی کرده است. البته اگر بتوان وضع کاملا استثنایی او را در حال حاضر زندگی نامید.!
پیش بینی پزشکان در مورد بیماری فلج پیش رونده او نادرست نبود و این بیماری اکنون به همه بدنش چنگ انداخته است. از اواخر دهه 60 برای نقل مکان از صندلی چرخدار استفاده می کند و قدرت تحرک از همه اجزای بدنش بجز دو انگشت دست چپش سلب شده است. با این دو انگشت او می تواند دکمه های کامپیوتر بسیار پیشرفته ای را فشار دهد که اختصاصا برای او ساخته اند و بجایش حرف می زند. و رابطه اش را با دنیای خارج برقرار می کند زیرا از سال 1985 قدرت تکلم خود را هم ازدست داده است.
در آن سال او پس از بازگشت از سفری به درو دنیا برای مدتی در ژنو بسر می برد که مرکز پژوهشهای هسته ای اروپاست و دانشمندان این مرکز جلسات مشاوره ای با او داشتند. یک شب که استیفن هاوکینگ تا دیر وقت مشغول کار بود ناگهان راه نفس کشیدنش گرفت و صورتش کبود شد بیدرنگ او را به بیمارستان رساندند و تحت معالجات اضطراری قرار دادند. معمولا مبتلایان به بیماری ALS در مقابل ذات الریه حساسیت شدیدی دارند و در صورت ابتلای به آن میمیرند که این خطر برای استیفن هاوکینگ هم پیش آمده بود و گرفتن راه تنفس او ناشی از ذات الریه بود. پس از چند روز بستری بودن در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان سرانجام با اجازه همسرش تصمیم گرفته شد که با عمل جراحی مخصوص مجرای تنفس او را باز کنند اما در نتیجه این عمل صدای خود را برای همیشه از دست می داد
عمل جراحی با موفقیت صورت گرفت و بار دیگر استیفن از خطر مرگ جست. هر چند قدرت تکلم خود را از دست داد اما با جایگزینی کامپیوتر مخصوص سخنگو ارتباط او با اطرافیانش حتی بهتر از سابق شد زیرا قبلا بعلت ضعف عضلات صوتی با دشواری و نارسایی زیاد صحبت می کرد. کامپیوتر سخنگو را یک استاد آمریکایی کامپیوتر در کالیفرنیت برای او ساخت و تقدیمش کرد. برنامه ریزی این دستگاه شامل سه هزار کلمه است و هر بار که استیفن بخواهد سخنی بگوید می بایست با انتخاب کلمات و فشردن دکمه های کامپیوتر به کمک دو انگشتش که هنوز کار می کنند جمله مورد نظرش را بسازد و صدای مصنوعی به جای او حرف می زند. البته اینگونه سخنگویی ماشینی طولانی تر است اما خود استیفن که هرگز خوشبینی اش را از دست نمی دهد عقیده دارد که به او وقت بیشتری می دهد برای اندیشیدن آنچه می خواهد بگوید و سبب می شود که هرگز نسنجیده حرف نزند.
"در این زمان بود که یک متخصص نرم افزار با نوشتن یک برنامه به نام Equalizer به کمکم آمد.این برنامه امکان انتخاب حروف الفبای روی صفحه نمایش را با حرکت انگشت ،ابرو و یا حرکت چشم می داد.وقتی متنم را می نویسم ، آن را به یک ترکیب‌کننده گفتار منتقل می کنم تا نوشتارم تبدیل به صدا شود.اول از یک کامپیوتر دسک تاپ بدین منظور استفاده می کردم بعدا دانشگاه کمبریج برای من یک کامپیوتر پرتابل تهیه کرد.من می توانم با این روش 15 کلمه در دقیقه بنویسم.با استفاده از این سیستم می توان کتاب و مقالات علمی بنویسم.از برنامه speech synthesizer بسیار راضی هستم چون لحن سخنانم را هم تشخیص می دهد وباعث ارتباط بهترم با مخاطبین می‌شود .تنها اشکال این برنامه این است که به من لهجه آمریکایی می دهد،البته متخصصان شرکت سازنده باین برنامه در حال کار روی لهجه انگلیسی این برنامه هستند.
در تقریبا تمام دوران بزرگسالی خود درگیر بیماری نورون حرکتی بوده ام.هنوز این بیماری نتوانسته است مرا از داشتن یک خانواده و یک کار موفق بازدارد .از جین ،همسرم ، فرزندانم و همه افراد و تشکیلاتی که به من کمک کرده اند ،سپاسگزارم.من خوش شانس بوده ام که بیماریم خیلی آهسته تر از معمول پیشرفت داشته است.بیماریم نشان داد که هرگز نباید امیدمان را از دست بدهیم."
هاوکینگ از کامپیوترهای شرکتIBM روی ویلچرش استفاده می کند.در 12 ماه اخیر،
کامپیوترش را به یک پروسسور Centrino Pentium M 1.5GHz ارتقا داده و از یک سیستم wirelessبرای ارتباط با اینترنت استفاده می کند.در جاهایی که دسترسی به شبکه بی سیم میسر نیست اینتل امکان ارتباط از طریق شبکه موبایل را برای هاوکینگ فراهم کرده است.
برنامه های مورد استفاده هاوکینگ که سابقا فقط تحت داس اجرا می شدند به تازگی با ویندوز XP سازگار شده اند و هاوکینگ سیستمش را به ویندوز XP ارتقا داده است.
ویلچر یا صندلی چرخدار استیفن که بوسیله آن رفت و آمد می کند نیز از پیشرفته ترین پدیده های تکنولوژی است و با نیروی الکتریکی حرکت می کند. وی اتکای زیادی به ویلچر خود دارد چون علاوه بر حرکت با آن وسیله ای برای ابراز احساساتش نیز محسوب می شود. مثلا اگر در یک میهمانی به وجد آید با ویلچرش به سبک خاص خود می رقصد و چنانچه صبر و حوصله اش را در مورد یک شخص مزاحم از دست بدهد در یک مانور سریع از روی پاهای او رد می شود !!! بسیاری از شاگردانش ضربه چرخهای ویلچر او را تجربه کرده اند و به گفته خودش یکی از تاسف هایش این است که طعم این تجربه را به مارگارت تاچر نچشانده است!
یکی از شگفتیهای این آدم مفلوج و نحیف که به ظاهر باید موجودی تلخ و غمزده و منزوی باشد شوخ طبعی و شیطنت کودکانه اوست که بخصوص در برق نگاه هوشمندانه و رندانه اش دیده می شود. در حالیکه اجزای چهره اش بی حرکت و فاقد هرگونه واکنش احساسی و عاطفی هستند اما چشمانش می درخشند.
انگار به هزار زبان با مخاطب سخن می گویند. او بهیچوجه خودش را منزوی نکرده است. به کنسرت و پارک می رود. در رستوران غذا می خورد. در انجمن های دانشجویان شرکت می کند. و سر به سر شاگردانش که همیشه او را سوال پیچ می کنند می گذارد. شیوه شیطنت آمیزش اینست که پاسخگویی را گاهی عمدا کش می دهد و در حالیکه پرسش کنندگان پس از چند دقیقه انتظار پاسخ مفصلی را برای سوال خود پیش بینی می کنند با یک کلمه بله یا نه از کامپیوتر سخنگویش همه را به خنده می اندازد.
این اعجوبه فاقد تحرک عاشق جنب و جوش و گشت و سیاحت است و تا کنون دوبار به سفر دور دنیا رفته و حتی از چین و دیوار باستانی آن دیدن کرده است. همچنین در صدها کنفرانس و سمینار علمی شرکت کرده است و به ایراد سخنرانی پرداخته است. که البته این سخنرانی ها قبلا در نوار ضبط و در روز کنفرانس پخش می شود.

پرفروشترین کتاب علمی
از نکات جالب دیگر در زندگی استیفن هاوکینگ یکی هم اینست که او در سالهای اولیه زناشویی اش با جین وایلد از او صاحب سه فرزند شد یک دختر و دو پسر. لذت پدری و احساس مسئولیت در تامین زندگی فرزندان یکی از مهمترین انگیزه هایی بود که او را در مقابله با مشکلاتش یاری داد زیرا با طبع لجوج و بلندپروازش اصرار داشت که بهترین امکانات زندگی و تحصیل را برای بچه هایش فراهم کند و این امر مخارج هنگفتی روی دستش می گذاشت. هزینه خودش هم کم نبود چون می بایست به دو پرستار تمام وقت و یک دستیار حقوق بپردازد و درامد استادی دانشگاه کفاف این مخارج را نمی داد. به همین جهت در اواسط دهه 80 به فکر نوشتن کتاب افتاد و در سال 1988 کتاب معروف خود به نام ( تاریخ کوتاهی از زمان) را منتشر کرد.
در این کتاب که به فارسی هم ترجمه شده است استیفن هاوکینگ به زبان ساده و قابل فهم عامه پیچیده ترین مسائل فیزیک جدید و کیهان شناسی و بخصوص ماهیت زمان و فضا را بررسی کرده و نظریات و محاسبات خودش را شرح داده است. بی آنکه خواننده را با فرمولها و معادلات ریاضی بغرنج گیج کند. اما به رغم سادگی بیان و جذابیت مباحث بسیاری از مردم از آن سر در نمی آورند. زیرا ایده های مطرح شده در کتاب در سطح بالای علمی است. با وجود این کتاب مزبور 8 میلیون نسخه به فروش رفته و 183 هفته در لیست 10 کتاب پرفروش جهان قرار داشته است و طبعا چنین موفقیت بیمانندی مشکلات مادی استیفن را برای همیشه حل می کند.
کتاب جدید استیفن به نتایج پژوهشها و یافته های او درباره ی سیاهچاله ها اختصاص دارد. این اجرام مرموز و فاقد نورانیت آسمانی که بر اساس تئوری پذیرفته شده ای در سالهای اخیر از فروریزی و تراکم ستارگان سنگین وزن پس از اتمام سوخت هسته ای آن ها پدید می آیند ستارگان دیگر را در اطراف خود می بلعند و با افزایش جرم و در نتیجه دستیابی به نیروی جاذبه قویتر به تدریج ستارگان دورتر را به کام می کشند. بدینگونه در سیاهچاله ها ماده به حدی از تراکم می رسد که هر سانتی متر مکعب آن می تواند میلیونها و حتی میلیاردها تن وزن داشته باشد و نیروی جاذبه آنچنان قوی است که نور و هیچگونه تشعشعی امکان خروج از سطح آن ها را ندارد. به همبن جهت ما هرگز نمی توانیم حتی با قویترین تلسکوپها این غولهای نامرئی را ردیابی کنیم.
اما استیفن هاوکینگ در کتاب تازه اش برداشتهای متفاوتی از سیاهچاله ها ارائه داده است و با محاسبات خود به این نتیجه می رسد که این اجرام بکلی فاقد نورانیت نیستند و بعلاوه موادی را که از ستارگان دیگر جذب و بلع می کنند در مرحله نهایی تراکم به حالتی انفجار گونه از یک کانال دیگر بیرون می ریزند. منتها آنچه دفع می شود به همان صورتی نیست که بلعیده شده است. به عبارت دیگر سیاهچاله ها نوعی بوته زرگری هستند که طلا آلات مستعمل را به شمش تبدیل می کنند. از کانال خروجی عناصر تازه در یک جهان نوزاد تزریق می شود که می توان آن را در مقابل سیاهچاله ( سپید چشمه) نامید.
شاید سالها طول بکشد تا صحت و سقم نظزیه های جدید استیفن هاوکینگ روشن شود زیرا آنقدر تازگی دارد که عجیب به نظر می رسد. اما عجیب تر از آن مغز این مرد است که این نظزیه پردازی ها و رهگشائیها از آن می تراود. او برای محاسبات طولانی و پیچیده ریاضی و نجومی خود حتی از نوشتن ارقام روی کاغذ محروم است و باید همه این عملیات بغرنج را در مغز خود انجام بدهد و نتایج را در حافظه اش نگهدارد بدینگونه فقط با مغزش زنده است و به قول دکارت چون فکر می کند پس وجود دارد.

اما این موجود این آدم معلول و نحیف و عاجز از تحرک و تکلم یک سرمشق است . . . .
برای آن ها که با امید و استقامت و تلاش بیگانه اند . . .
برای آن ها که تواناییهای انسان و ارزش اندیشه سالم و سازنده را دست کم می گیرند . . .
برای بدبین ها و منفی باف ها که در افق دید خود جهان را به گونه سیاهچاله ای مخوف و ظلمانی می بینند . . . .
به سخن استیفن هاوکینگ : ( در آنسوی هر سیاهچاله سپید چشمه ای وجود دارد )



:: برچسب‌ها: سامرند شریفی,
نويسنده : ...


کیاه

گیاهی درختچه‌ای، همیشه سبز و معطر با ساقه‌های بسیار متعدد، منشعب، شاخه‌ها دارای برگهای نزدیک به هم و متراکم با پوشش خاکستری‌رنگ می‌باشد. برگها متقابل، تقریباً بدون دمبرگ، تخم مرغی و سرنیزه‌ای. نوک‌تیز کامل، چرمی، پایا، بدون کرک و براق، پوشیده از نقاط شفاف با رگبرگهای نامشخص، گلها سفید رنگ، معطر، منفرد، تقریباً بزرگ، دارای دمگل و پرچم‌های متعدد است. میوه سته، تقریباً گوشتی، تخم مرغی به رنگ آبی تیره و متمایل به سیاه دارای تاجی از کاسبرگهای باقیمانده بر آن و دانه‌های متعدد است . میوه آن تحت عنوان Mursins در خاورمیانه بعنوان چاشنی کاربرد دارد ...

خواص گیاه,خواص دارویی گیاه,فواید گیاه,[categoriy]

خواص گیاه,خواص دارویی گیاه,فواید گیاه,خاصیت گیاه,گیاهدر طب سنتی ,فواید درمانی گیاه,مضرات گیاه,فوائد گیاه, گیاه,طب سنتی ,خواص سبزیجات ,خواص میوه جات , خواص گیاهدر طب سنتی ,فواید گیاهدر طب سنتی ,طب سنتی و گیاهان دارویی-داروی گیاهی

اندام داروئی: بخش داروئی این گیاه را برگها تشکیل می‌دهند. برگهای گیاه همیشه سبز، پایا، متقابل، ساده نوک تیز، با حاشیه درشت، چرمی منقوط و به رنگ سبز تیره و معطر می‌باشد . این برگها چنانچه در سایه آفتاب خشک شده باشند رنگی پررنگ و بوئی مطبوع و تند دارند و در صورتی که در مقابل آفتاب شدید خشک شده باشند رنگ زرد پیدا کرده و بوی بسیار کمی خواهند داشت .

زمان جمع‌آوری: بهترین زمان جمع‌آوری برگ از اواسط بهار تا اواسط تابستان است که گیاه حداکثر فتوسنتز را انجام می‌دهد .

دامنۀ انتشار: در بین هرزویل و منجیل، لاب سفید در بختیاری، دره رودخانه خراسان، شهبازان، شهشوم، سراب، گیلانغرب، کرمان، نودان، کازرون، مهارلو در شیراز، نی‌ریز به طرف شیراز، فسا، ممسنی، نزدیک حاجی‌آباد و بندرعباس پراکندگی دارد .

مواد متشکله: برگهای این گیاه دارای 2ـ5/1 درصد حجمی اسانس است که قسمت عمده آن را ترپینولن (Terpinolen) 4/30%، سینئول، لینالول، ترپینئول (Terpineol)، لینالیل استات تشکیل می‌دهد . همچنین در برگ گیاه علاوه بر اسانس، تانن، فلاونوئید، ویتامین C (به میزان 82 میلی‌گرم در صد گرم برگ خشک) وجود داشته و فاقد آلکالوئید و گلیکوزیدهای قلبی بوده است .

خواص درمانی: مورد به صورت موضعی در درمان تبخال ، به عنوان آنتی سپتیک و در درمان التهاب مخاط بینی استفاده می‌گردد . ضد احتقان، قابض، تقویت‌کننده و ضد عفونی‌کننده و ضد انگل است. مصرف موضعی آن در بهبود زخم و مصرف خوراکی آن در درمان اختلالات سیستم گوارشی و مجاری ادرار کاربرد دارد. همچنین به صورت خوراکی در ناراحتی‌های مجاری تنفسی، سینوزیت و سرفه‌های خشک بکار می‌رود. کاربرد موضعی آن در آکنه، بواسیر و عفونت لثه و در پسوریازیس می‌باشد .

موارد استعمال در پزشکی گذشته: در طب گذشته مورد را تحت عنوان «آس» یا «عمار» به معنی نیکوی و خوشبو نامیده بودند و برای آن اثرات قابض، ضد اسهال و تقویت‌کننده رویش مو قائل بوده‌اند . از دمکردۀ برگهای آن به صورت غرغره و دهان‌شویه در موارد آفت (Aphthae) استفاده می‌شده، همچنین معتقد بودند که اسانس مورد فرح‌آور و مقوی قلب است.

آثار فارماکولوژیکی گیاه مورد: در یک مطالعه که در شرایط in-vitro اثر اسانس، عصاره محلول در آب، عصاره محلول در دی‌کلرومتان و عصاره محلول در روغن ذرت روی انواع میکروبها مطالعه شد مشخص گردید که اسانس مورد می‌تواند مانع رشد باکتری‌های استافیلوکوکوس اورئوس، پسودوموناس آئروجینوزا، اشریشیاکلی گردد . اثر ضد ویروس پماد حاوی 10% اسانس گیاه مورد روی بیماران مبتلا به ویروس هرپس سیمپلکس تیپ 1 و 2 مورد آزمایش قرار گرفت. آزمایش‌ها بر اساس روش علمی double blind و به صورت کاملاً اتفاقی در دو گروه تست و کنترل انجام گرفته است. در یک سری آزمایشات بالینی از 46 بیمار آلوده به ویروس هرپس 34 نفر پماد حاوی 10 درصد اسانس مورد و 12 نفر پماد کنترل را به صورت روزی 5ـ3 مرتبه در ناحیه ملتهب به مدت زمان 48 ساعت بهبودی مصرف نمودند.

نتایج حاصله نشان می‌دهد که بیماران مبتلا به ویروس پس از این مدت زمان بهبودی کامل یافته‌اند (. سمیت حاد خوراکی اسانس مورد در موش صحرائی برابر ml/kg 7/3 = LD50و در موش سوری برابر با ml/kg 2/2 است. در انسان مصرف خوراکی روزانه معادل ml/kg 2ـ1 بعنوان دارو بسیار بعید به نظر می‌رسد که ایجاد تحریکات یا اثرات نامطلوب نماید . اسانس مورد از طریق ایجاد بی‌حسی موضعی، اثرات ضد درد و ضد سوزش از خود نشان می‌دهد و در التیام زخمها بسیار مؤثر است.
ویرایش و تلخیص:آکاایران
 

 

 


برچسب ها:

خواص دارویی گیاه

.

فواید گیاه

.

خاصیت گیاه

.

گیاهدر طب سنتی

.

فواید درمانی گیاه

.

مضرات گیاه

.

فوائد گیاه

.

گیاه

.

طب سنتی

.

خواص سبزیجات

.

خواص میوه جات

.

خواص گیاهدر طب سنتی

.

فواید گیاهدر طب سنتی

.

طب سنتی و گیاهان دارویی-داروی گیاهی

.



:: برچسب‌ها: سامرند شریفی,
نويسنده : ...


مورچه

 

اطلاعات کامل در مورد زندگی مورچه ها

اطلاعات کامل در مورد زندگی مورچه ها

همه چیز از زندگی مورچه ها
مور یا مورچه حشره‌ای اجتماعی است همانند زنبور عسل از راستهٔ نازک بالان که در میانه‌های دورهٔ کرتاسه یعنی حدود ۱۱۰ تا ۱۳۰ میلیون سال پیش تکامل یافته است. امروزه بیش از ۱۲۰۰۰ گونه مورچه طبقه بندی شده‌اند و تخمین زده می‌شود این تعداد تا ۲۲۰۰۰ گونه نیز برسد. مورچه ها به راحتی از شاخکهای آرنج دارشان و ساختار گره مانندشان و کمر باریکشان قابل شناسایی هستند.


اندازهٔ اجتماع مورچه ها می‌تواند از چند ده مورچه شکارچی در یک حفره تا چند میلیون مورچهٔ ساده و مورچه نازای ماده و طبقه ای از کارگرها و سربازها و سایر گروه‌ها را در یک محدوده جغرافیایی وسیع شامل شود. همچنین اجتماع مورچه ها شامل تعدادی نر دارای نطفه و همچنین یک یا چند ماده که توانایی بارور شدن دارند و ملکه نامیده می‌شوند، می‌شود.همچنین گاهی اجتماع مورچه ها یک ابرجامعه توصیف شده‌است ٬زیرا مورچه ها در آن با یکدیگر کار می‌کنند و از اجتماع خود دفاع می‌کنند.
انواع مورچه های داخل لانه
– مورچه های کارگر : به دو گروه کوچک و بزرگ تقسیم می شوند مورچه های کارگر بزرگ ازبقیه مورچه ها بزرگ تر ودرشت تر هستندکه به آنها مو رچه های سرباز می گویند.
مورچه های سرباز : دارای آرواره های بزرگی هستند واز افراد ضعیف تر در مقابل سایر حشرات دفاع کرده واز جانوران مورچه خوار محافظت می کنند.
– کارگر های کوچک : از لانه دور می شوند و به نظافت وتغذیه ی نوزادان و ملکه می پردازد.

 

مورچه ها حیوانات بسیار با نظافتی هستند. هر کدام وظیفه ی خود را انجام  می دهند  ودر بقیه ی امور دخالتی نمی کنند. در آخر زمستان ملکه تخم های مخصوصی می گذارد که از آنها مورچه های نر و ماده تولید می شود که در بهار از لانه بیرون آمده وجفت گیری می کنند وبعد از آن مورچه ها ی نر بلافاصله می میرند.
تقریباً تمام مناطق کره زمین مورچه دارد. فقط مناطقی مانند جزایر دور افتاده و غیرقابل دسترسی استثنا هستند. مورچه به بیشتر محیط زیست‌های زمین چیره گشته ‌است و در بیشتر محیط زیست‌ها توانایی زندگی دارد. این موجود ۱۵-۲۰٪ موجودات زنده خشکی زی زمین را تشکیل می‌دهد. علت موفقیت آنها به زندگی اجتماعی، توانایی بالای انطباق پذیری و توانایی تغییر دادن محیط زیستشان و بهره برداری از منابع و دفاع از یکدیگر برمی‌گردد. انواع مورچه ها به صورت‌های مختلفی مانند زندگی انگلی و برده داری، همزیستی مسالمت آمیز و … تکامل یافته‌اند.
گونه های تکامل یافته
– مورچه های مهاجم : گروهی از مورچه ها که حشرات و سایر حیوانات کوچک موجود در مواد پوسیده ی گیاهی را شکار می کنند،مورچه های مهاجم می گویند.شکار آن ها به این طریق است وقتی یکی از آنها طعمه ای راپیدا کرد با ترشح بوی از روی غده های بدنش دیگر مورچه ها را باخبر می کند و آن ها یک ردیف منظم که گاهی طول آن ها به صد متر می رسد،تشکیل داده و با همکاری هم آن را به لانه می برند.
– مورچه های برگ بر : این نوع مورچه در جنگل های آمازون پیدا می شود که قطعاتی از برگ درختان را جدا می کند و به لانه ی خود می برد،گاهی در یک شبانه روز تمام برگ های یک درخت عظیم را می برند،آن ها را جویده و کف لانه را پر می کنند و سپس قارچ های کوچک را به لانه برده و در زیر آن ها را پرورش داده،تا در مواقع لزوم از آن ها تغذیه کنند.
– مورچه های انگل : بعضی مورچه ها برای تهیه ی غذای خودشان هیچ فعالیتی نمی کنند و غذایشان را از سایر مورچه ها به دست می آورند. یعنی انگل مورچه های دیگر می شوند.
– مورچه های پرسه زن : لانه های خود را در نزدیکی لانه ی مورچه های دیگر می سازند. آن گاه هم از مواد دور ریخته شده ی آن ها تغذیه می کنند و هم زمانی که کارگرها مشغول بردن مواد غذایی به لانه ی خود هستند،غذای آن ها را به زور از چنگشان در می آورند.
– مورچه های سارق : آنها به آرامی وارد لانه ی موریانه ها و مورچه ها می شوند و غذای ذخیره شده ی آن ها را می دزدند و نوزادانشان را شکار می کنند.
– مورچه های برده دار : این مورچه ها به آرامی وارد لانه ی سایر انواع مورچه ها می شوند و پیله های آنان را می دزدند و به لانه ی خود می برند و از پیله های دزدیده شده مراقبت می کنند. پس از خروج کارگر ها، از پیله های دزدیده شده آن ها را وادار می سازند که کارهای مربوط به لانه شان انجام دهند.

 

جامعهٔ مورچه ها دارای سیستم تقسیم کار ٬ارتباط بین اشخاص و توانایی حل مشکلات پیچیده‌است. این تشابه با جوامع انسانی سالهاست که الهام بخش و موضوع مطالعات بوده است . خیلی از تمدن‌های انسانی از مورچه ها در مراسم مذهبی ،تغذیه و موارد پزشکی سود می‌جویند. برخی از گونه ها بخاطر نقشی که در کنترل زیستی آفت ها ایفا می‌کنند بسیار ارزشمند هستند،هرچند توانایی آنها برای استفاده از منابع باعث تعارض آنها با انسانها شده است. آنها می‌توانند به محصولات کشاورزی صدمه زده و وارد خانه‌ها شوند.

 

ساختمان مورفولوژیکی مورچه
مورچه ها گرچه از نظر اندازه ظاهری با یکدیگر فرقهای زیادی دارند، ولی از جهت شکل ظاهری کم و بیش شبیه یکدیگر هستند. بر روی سر مورچه یک جفت شاخک یا آنتن وجود دارد. این شاخکها مدام حرکت می کنند، زیرا اینها شاخکهای معمولی نیستند. بلکه اندامهای بویایی جانور به شمار می روند. بنابراین مورچه در عین حال که فاقد بینی است، ولی حس بویایی دارد. شاخکها همچنین به مورچه کمک می کنند تا مورچه های دیگر را بشناسد و با آنها ارتباط برقرار کند.

 

سر مورچه شامل مغز، یک جفت چشم مرکب و آرواره های قوی و دهان است. علاوه بر چشم مرکب، بیشتر مورچه ها دارای اندام بینایی دیگری به نام چشم ساده هستند. بین شکم و تنه این حشرات پایه ای وجود دارد که به وسیله آن شکم می تواند حرکات زیادی در جهات مختلف انجام دهد. مورچه های کارگر دارای سرکوچکی هستند، در صورتی که نرماده ها دارای سری بزرگ می باشند. آرواره های این حشره نسبتاً قوی است و پاهایش به چنگال ختم می شوند.
بالهای جنس ماده حشره مذکور پس از جفت گیری می افتند. عمر مورچه های کارگر ۸ تا ۱۰ماه، مورچه ملکه یک سال و مورچه های نر ماده فقط دو هفته است. یعنی پس از جفتگیری با ماده می میرند.

 

مورچه,نحوه زندگی مورچه ها,نحوه مکان یابی مورچه ها

قدرت و هوش
مورچه ها قویترین حیوانات خشکی می‌باشند، چرا که می‌توانند چند برابر وزن خود بار حمل کنند، مطالعه در زندگی مورچه ها دانشمندان را به شگفتی واداشته‌است، چون وقتی آن‌ها انبار غذای بعضی از مورچه ها را بررسی کرده‌اند، با کمال تعجّب دیده‌اند آن‌ها، به طور دقیق دانه‌های جمع آوری شده را به طور منظّم در کنار هم قرار می‌دهند؛ آن‌ها دانه‌های گندم را از وسط به دو نیم می‌کنند تا هنگام رسیدن رطوبت سبز نشود، ولی دانه‌های خربزه را به جای نصف به چهار قسمت تقسیم می‌کنند، زیرا می‌دانند که دانه‌های خربزه (تخم خربزه) اگر به دو نصف تقسیم شوند، باز هم قابلیت سبز شدن را دارند و به محض تماس با آب رشد خواهند کرد و لانهٔ مورچه ها را از بین خواهند برد.
مکان یابی مورچه ها
شمارى از زیست شناسان در صدد بر آمده اند با مطالعه دقیق تر در نحوه عمل این حشرات از مدلهاى رفتارى آنان براى حل مسائلى که مهندسان با آنها مواجه هستند، کمک بگیرند. چند دهه قبل، زمانى که “ریچارد فاینمن” فیزیکدان خوش ذوق آمریکایى سرگرم کار روى رساله دکتراى خود بود، متوجه شد لشکرى از مورچه ها به اتاق او هجوم آورده اند و گنجه اى را که او مواد غذایى اش را در آن نگاه مى داشت مورد حمله قرار داده اند.
رفتار این مورچه ها ذهن حساس و مسئله یاب این فیزیکدان جوان را تحریک کرد و او مصمم شد از اسرار رفتار دقیق و حساب شده این موجودات سر درآورد. هر چند فاینمن نتوانست به همه پرسشهایى که در آن زمان در مورد رفتار مورچه ها داشت پاسخ دهد، اما این پرسشها، از جمله اینکه مورچه ها چگونه به وجود مواد غذایى در گنجه قفل شده پى مى برند؟ یا آنکه چگونه راه لانه تا محل غذا و بالعکس را پیدا مى کنند؟ یا آنکه چگونه به یکدیگر درباره وجود مواد غذایى و محل آنها اطلاع مى دهند؟ و اینکه آیا هیچ تصورى از هندسه و مکان در ذهن دارند؟ موجب شد که شمارى از زیست شناسان و محققان به بررسى جدى در این زمینه بپردازند. گزینش طبیعى جست وجوى غذا را به صورت فعالیتى که براى بقا ضرورى است در قیاس با دیگر فعالیتها اولویت مى بخشد.
این فرآیند، همچنین نسل مورچه هایى را که قادرند به نحو موثرترى اطلاعات مفید را به مورچه هاى دیگر انتقال دهند، مثلا با بر جاى گذاشتن رد پاى شیمیایى از محل غذا در برابر مورچه هایى که کمتر در این زمینه موفقند، پایدار مى سازد. آشنایى با هندسه و مکان نیز شانس بقاى مورچه ها را بالا مى برد، به این شرط که مکانیسم قابل استفاده اى در این زمینه موجود باشد و این امر بر بازده یافتن غذا بیفزاید.

 

مورچه,نحوه زندگی مورچه ها,نحوه مکان یابی مورچه ها

فاینمن در آزمایش خود مورچه ها را بر روى یک تکه کاغذ از نقطه اى به نقطه دیگر مى برد و در برابرشان اندکى شکر قرار مى داد تا دریابد که آیا این مورچه ها مى توانند دیگر مورچه ها را از محل غذا مطلع سازند؟ اما مطالعاتى که او در خصوص آشنایى مورچه ها با هندسه انجام داد نتایج متناقضى به بار آورد. او به عنوان نمونه مشاهده کرد مورچه هایى که در اتاقش سرگرم فعالیت هستند نمى توانند مسیر صحیح را از مسیر ناصحیح در امتداد یک راه خاص تشخیص دهند. اما بعدها در جنگلهاى برزیل شاهد آن بود که مورچه هاى برگ خوار این جنگلها از این توانایى برخوردارند.

 

او این فرضیه را مطرح کرد که مورچه هاى برزیلى از نوعى ماده شیمیایى براى تعیین جهت صحیح در مسیر حرکت استفاده مى کنند. به عبارت دیگر این مورچه ها مى توانند یک مسیر را به صورت الف – ت – ب – ت – فاصله – ب، الف، ت و ب – فاصله مشخص کنند که به معناى آن است که مسیر حرکت غیر متقارن است. در حالى که مسیرى که به صورت الف، فاصله، الف و … علامتگذارى شده، صرفا یک مسیر متقارن را نمایش مى دهد. اما آزمایشهاى بعدى او در منزلش در کالیفرنیا نتوانست نتیجه روشنى به بار آورد.

 

فاینمن متذکر شد که شواهد نشان مى دهد مورچه ها مسیر و جهت را تشخیص مى دهند، اما آزمایشهاى او نمى تواند این نکته را که مورچه ها حس تشخیص هندسه و جغرافیاى موقعیت را دارند مشخص سازد. اما تحقیقات بعدى به وسیله زیست شناسان نشان داده که در میان ۲۰ هزار نوع مختلف از مورچه ها، روش هاى یکسانى براى راهیابى به کار نمى رود و همه این انواع مختلف به یک میزان از توانایى در تشخیص مسیر برخوردار نیستند. بسیارى از مورچه ها از نشانه هاى بیرونى در مسیر براى تشخیص موقعیت و جهت خود استفاده مى کنند. زمانى تصور مى شد که مورچه هاى برگ خوار جنگلهاى برزیل از میدان مغناطیسى زمین براى این منظور کمک مى گیرند.
پژوهشهاى تازه روشن ساخته که یک نوع مورچه معمولى موسوم به مورچه قرمز از درک هندسى برخوردار است و محققان اکنون بر این باورند که احتمالا دیگر انواع مورچه ها نیز داراى این توانایى هستند. یک دسته از مورچه هاى قرمز شبکه اى را به وجود مى آورند که از دهانه لانه تا محیط اطراف پراکنده مى شود. این شبکه بازوهایى به صورت حرف انگلیسى ایگرگ Y با زاویه اى در حدود ۶۰ درجه به وجود مى آورد. به عبارت دیگر مورچه ها در هنگام خروج از لانه و حرکت در محیط اطراف اینگونه و با این زاویه شاخه شاخه مى شوند. اما اگر مورچه اى در مسیرى نادرست در امتداد یک شاخه در حال حرکت باشد و به تقاطعى با زاویه ۱۲۰ درجه برخورد کند نمى تواند جهت خود را تنظیم کند. زاویه کمتر از ۱۲۰ درجه براى بازوهاى شاخه هاى ایگرگ شکل نوعى عدم تقارن میان لانه و محیط به وجود مى آورد.

 

اما زاویه دقیقا ۶۰ درجه و ۱۲۰ درجه به معناى تقارن کامل است و در این زاویه توانایى مورچه براى تنظیم جهت خود به حداکثر مى رسد. این نکته نشان مى دهد که فرضیه فاینمن در مورد علامتگذارى مسیر به وسیله مورچه ها به صورت الف – ب – فاصله – الف – ب – فاصله، نادرست است. زیرا در عمل حرکت هزاران مورچه از چنین مسیرى موجب مى شود این علامتگذارى ها مخدوش شوند.

مورچه هایى که فاینمن براى آزمایش برگزیده بود، براى مقصود خاصى که او در نظر داشت یعنى درک قابلیت هاى هندسى، نمونه هاى مناسبى نبودند. چون فاینمن فیزیکدان بود و نه زیست شناس و اطلاعى از انواع گوناگون مورچه ها نداشت. در حالى که زیست شناسان توانسته اند با مطالعه در انواع مختلف مورچه ها و از جمله مورچه هاى قرمز به این قابلیت هندسى طبیعى پى ببرند.
ارتباط با همنوعان
مورچه ها برای برقراری ارتباط با یکدیگر از فرومون استفاده می‌کنند. این سیگنال‌های شیمیایی در مورچه ها نسبت به سایر نازک‌ بالان تکامل یافته تر است. همانند سایر حشرات مورچه ها برای تشخیص بوی فرومون، از شاخکهای بلند و نازکِ متحرک خود استفاده میکنند. مورچه بوسیله دو شاخک خود اطلاعاتِ لازم درمورد جهت و شدت بو را استخراج می‌کند.

 

از آنجایی که اغلب مورچه ها در روی سطح زمین زندگی می‌کنند، آنها از سطح خاک برای بر جا گذاشتن رد فرومون استفاده می‌کنند تا دیگر مورچه ها نیز بتوانند آنرا دنبال کنند. در گونه هایی که بصورت گروهی کاوش می‌کنند مورچه ای که غذا پیدا می‌کند یک رَد فرومون در مسیر بازگشت به لانه برجای می‌گذارد و این مسیر بوسیله دیگر مورچه ها دنبال می‌شود، پس از بازگشتِ مورچه های دیگر با غذا، این مسیر تقویت می‌شود. هنگامی که منبع غذا تمام می‌شود، دیگر رَد جدیدی توسط مورچه ها، در مسیر بازگشت گذاشته نمی‌شود و بوی فرومون به آرامی محو می‌شود.

 

این عمل باعث می‌شود که مورچه ها با تغییرات محیط خود را هماهنگ کنند. به طور مثال هنگامی که یک مسیر مشخص شده به سمت منبع غذایی توسط یک مانع سد می‌شود مورچه ها مسیر را رها می‌کنند تا مسیر جدیدی پیدا کنند. اگر مورچه ای موفق شود، رَد جدیدی بر جای میگذارد که شامل مسیر کوتاه تر‌ی به لانه می‌باشد. مسیر های موفق به سمت منبع غذا بوسیله سایر مورچه ها دنبال می‌شوند و مسیر های بهتر تقویت می‌شوند تا در نهایت بهترین مسیر پیدا شود.

 

مورچه,نحوه زندگی مورچه ها,نحوه مکان یابی مورچه ها

 انتقال فرومون مخلوط با غذا توسط دو مورچهانتقال فرومون مخلوط با غذا توسط دو مورچه
نظام مورچه ها
مورچه ها از فرومون، تنها برای رَد یابی استفاده نمی کنند. هنگامی که یک مورچه آسیب می‌بیند از خود فرومونِ خطر ساطع می‌کند که باعث می‌شود مورچه های اطراف او در حالت تهاجمی قرار بگیرند و همچنین مورچه های بیشتری به آن منطقه جذب شوند. برخی از گونه های مورچه از فرومون خاصی به نام فرومونِ پروپاگاند استفاده می‌کنند که باعث می‌شود دشمنانشان دچار سردرگمی شوند و به یکدیگر حمله کنند.

 

فرومون بوسیله ساختارهای زیادی تولید می‌شود که شامل غدد دوفور، غدد سمی و غده‌های موجود در روده، دُم، روده راست ، استرنم و درشت نی می‌شوند. فرومون ها همچنین بین مورچه های لانه رد و بدل می‌شود این عمل بصورت ترکیب شدن فرومن با غذا و سپس انتقال دادن آن از طریق دهان مورچه ای به مورچه دیگر صورت می‌گیرد. این به مورچه ها کمک می‌کند که بفهمند چه وظیفه ای باید انجام دهند.‌(به طور مثال : جمع آوری آذوقه یا نگهداری از لانه). در گونه هایی از مورچه ها که دارای ملکه هستند هنگامی که تولید نوع خاصی از فرومون توسط ملکه متوقف شود کارگران ملکه جدیدی را انتخاب می‌کنند.
برخی دیگر از انواع مورچه
– مورچه خرمن چین : مورچه ای است که از گیاهان اطراف خود دانه می چیند و به لانه خود می برد و از آنها استفاده می کند.
– مورچه شیردوش یا گله دار : این مورچه ها به شکار شته ها می روند، آنها را گله گله در لانه جای می دهند و با نواختن ضربه های محکمی بر پهلویشان، مایع شیرین مزه ای از اندامشان برای خود می دوشند.
– مورچه های باغبان : دسته دیگر از مورچه ها باغبانی می کنند، یعنی قارچهای بسیار ریزی را می پرورند و خوراکشان را فقط از آنها تهیه می کنند. برای کشت قارچها نیاز به باغچه ای هم دارند که برای این کار خمیری فراهم می کنند و قارچهای مورد نظر خود را بر روی آن می کارند.
– مورچه های آسیابان : این نوع مورچه ها با کله بزرگ و فکهای نیرومندشان دانه ها را آسیاب می کنند.
– مورچه فرعون : یکی از انواع مورچه ها که تقریبا در تمام جهان زندگی می‌کند و به رنگ زرد یا قرمز است و در خانه ها زندگی می‌کند مورچهٔ فرعون است.این مورچه ها اولین بار در مصر دیده شد و برای همین به مورچهٔ فرعون معروف است.این مورچه در دیوارها زندگی می‌کنند و از غذاهای چرب بیشتر ای غذاهای گیاهی استفاده می‌کند.از بین بردن آنها نیز بسیار سخت است زیرا در دیوارها نیز لانه دارند.
– مورچه آتشی سرخ : با نام علمی  Solenopsis invicta، که بومی آمریکای جنوبی است، با احساس خطر بر روی آب، دست به دست هم داده و از گروه خود، قایقی درست می‌کنند که می‌تواند وزن‌های سنگینی را حمل کند.
چرخه زندگی مورچه ها
چرخه حیات مورچه بسیار جالب است. ماده های یک کلنی یعنی ملکه تا ارتفاع زیادی در آسمان به پرواز در می آیند و نرها نیز به دنبالشان می روند. پس از این پرواز جفت گیری، نرها فوراً می میرند و ملکه پایین می رود و به تنهایی آغازگر یک گروه یا دسته جدید می شود. او آشیانه ای حفر می کند و تخم می گذارد. پس از آن کرمهایی که فاقد پا هستند، از تخم بیرون می آیند، ملکه مادر به آنها کمک می کند تا پیله ای به دور خود بتنند. هنگامی که مورچه جوان به اندازه کافی رشد کرد، ملکه یک سرپیله را سوراخ می کند و مورچه را از داخل محفظه خود خارج می سازد. این کارگران تازه نفس، تقریباً به فوریت زندگی پرکار و فعال خود را آغاز می کنند که وقف ملکه و بقیه اعضای گروه است.



:: برچسب‌ها: سامرند شریفی,
نويسنده : ...


قلب

هر ضربان قلب را می‌توان به ٣ مرحله تقسیم کرد که کم تر از یک ثانیه طول می‌کشد. دیواره بطن چپ قلب از دیواره بطن راست آن ضخیم تر است. سمت چپ قلب خون را به تمام بدن می‌فرستد. بطن راست قلب، خون را به شش‌ها می‌فرستد. قلب دو کار عمده در بدن انجام می‌دهد. خون را به شش‌ها می‌‌فرستد تا غنی از اکسیژن شود و سپس آن را به تمام بدن تلمبه می‌کند. بنابراین قلب به عنوان دو تلمبه‌ی مجزا عمل می کند که در کنار یکدیگر قرار گرفته‌اند و با لایه‌ی ضخیمی از هم جدا شده‌اند.
قلب به طور معمول ٧٠ بار در دقیقه میزان مشخصی خون را به کل بدن (گردش خون بزرگ) و به شش‌ها (گردش خون کوچک یا ششی) می‌فرستد. خون ابتدا از طریق سیاهرگ ها وارد دهلیزها می شود و پس از آن به درون بطن ها می‌رود. بطن راست قلب، خون بدون اکسیژن را به شش‌ها تلمبه می‌کند. و بطن چپ قلب، خون اکسیژن‌دار را با قدرت به تمام بدن می‌فرستد.
انقباض و استراحت منظم ماهیچه‌ی قلبی باعث جریان یافتن منظم خون می‌شود. مرحله‌ی انقباض، سیستول و مرحله‌ی استراحت، دیاستول نامیده می‌شود. در قلب دو دریچه وجود دارد یکی دریچه سه لختی که در بین دهلیز و بطن راست قرار دارد و دیگری دریچه دولختی یا میترال که در حد فاصل دهلیز و بطن چپ قرار گرفته است. در ابتدای سرخرگ آئورت و سرخرگ ششی نیز دریچه هایی قرار دارند که به دریچه های سینی معروف هستند.



 

        B43

 

دریچه های دولختی و سه لختی هنگام انقباض بطن ها بسته می شوند و از بازگشت خون به دهلیزها جلوگیری می کنند. دریچه های سینی در پایان انقباض بطن ها و هنگام انبساط آن ها بسته می شوند تا مانع بازگشت خون به بطن ها شوند. بسته شدن دریچه ها با صدا همراه است. به این ترتیب در هر ضربان قلب دو صدا شنیده می شود یکی صدایی قوی و کشیده مربوط به بسته شدن دریچه های دولختی و سه لختی و دیگری صدایی کوتاه و مربوط به دریچه های سینی.

 

 
 
tebyan


:: برچسب‌ها: سامرند شریفی,
نويسنده : ...


بیماری ها

بیمارهایی که از حیوانات خانگی خود می گیرید

on 08 فروردين 1393.

از آنجانیکه افراد برای سرگرمی کودکان خود در منازل از حیوانات خانگی نگهداری می کنند دانستن خطرات ناشی از این حیوانات مهم است توجه داشته باشید که پشه، موش، گوزن و خوک راش ایجاد می کنند و سبب شیوع بیماری می شوند اما حیوانات نزدیک به ما می تواند فقط ما را بیمار کنند خوک های آلوده سبب آنفولانزای خوکی می شوند. اما این چیز جدیدی نیست طاعون، تب زرد و وبا در سنین مختلف وجود داشته اند و همچنین به عنوان یک میزبان از بیماری های حیوانات دیگر و یا باعث بیماری هایی می شوند که می تواند از حیوانات به انسان منتقل می شود.

بیماری هایی که از سگ به انسان گسترش یافته در دو گروه اصلی انگلی و عفونت های باکتریایی یا ویروسی می باشد. در اکثر موارد بیماری از حیوانات خانگی در اثر گزش، خراش، تماس مستقیم با حیوان و یا مدفوع به مردم منتقل می شود اگر سگ تا یک فرد شما را گاز گرفته، تمیز کردن فوری منطقه مجروح با مواد ضد عفونی کننده ( آب و صابون ) می تواند خطر ابتلا به عفونت را به حداقل برساند اما اگر تورم و التهاب رخ دهد به دکتر مراجعه کنید.
بیماری هایی مانند ( هاری، سالمونلا، کمپیلوباکتر، ژیاردیا، انگل، انواع کرم های گرد و عفونت قارچی ) از سگ به انسان منتقل می شود.
حداقل 39 بیماری مهم که مردم به طور مستقیم از حیوانات می گیرند 42 بیماری مهم که مردم با خوردن یا لمس کردن مواد غذایی و یا آب آلوده به مدفوع حیوانات می گیرند و حداقل 48 بیماری مهم که انسان از نیش حشرات که روی حیوانات آلوده نشسته اند می گیرند.
حیوانات خانگی محبوب شما ممکن است یک لیست طولانی از بیماری ها و انگل ها که به راحتی قابل انتقال به انسان می باشد را شامل شوند که در این مقاله تعدادی از بیماریهایی که از حیوانات خانگی به انسان منتقل می شود بیان می شود.

1 -  بیماری لایم

کسانی که به جنگل و تپه های شنی می روند به محض بازگشت باید خود را از نظر بیماری چک کنند اما اگر حیوانات خانگی شما به خارج از منزل می روند آنها می توانند کنه های آلوده را برای شما به ارمغان بیاورد بیماری لایم معمولا با یک دانه پوستی قرمز رنگ نسبتا بزرگ ایجاد می شود و اگر درمان نشود چند هفته بعد باکتری‌ها به مفاصل یا اندام‌های دیگر ( مخصوصا دستگاه عصبی مرکزی ) وارد شود.

2 - تب طوطی ( Psittacosis  )

علت بیماری تب طوطی عفونت ناشی از کلامیدیا پسیتاسی، یک نوع از باکتری های موجود در مدفوع پرندگان است پرندگان اغلب علائمی را نشان نمی دهد علائم بیماری در انسان عبارت از خلط آغشته به خون، سرفه خشک، خستگی، تب و لرز، سردرد، درد مفاصل، درد عضلانی و تنگی نفس می باشد.

3 - تب خراش گربه

معمولا به عنوان بیماری خراش گربه شناخته می شود باکتری ( بارتونلا هنسله )عامل بیماری تب خراش گربه، توسط Ted Nugent شناخته شده است بیماری خراش گربه معمولا به دنبال یک گاز و یا خراش از یک گربه دارای عفونت خفیف با زخم ایجاد می شود علائم این بیماری شامل گره های لنفاوی متورم، تب، سردرد، خستگی و کاهش اشتها می باشد.

4 - طاعون

اگر چه طاعون باعث همه گیری بیماری های عظیمی که سبب از بین بردن بخش زیادی از جمعیت شده است و هنوز هم وجود دارد این بیماری نادر است که در ایالات متحده در بخش هایی از کالیفرنیا، آریزونا، کلرادو و نیومکزیکو رخ می دهد به طور متوسط 10 مورد طاعون انسانی در هر سال در ایالات متحده گزارش شده است عوامل خطر ابتلا به طاعون عبارتند از نیش اخیر کک، قرار گرفتن در معرض جوندگان به خصوص ( خرگوش، سنجاب، سگ بیابان، خراش یا نیش ناشی از گربه های آلوده ) می باشد طاعون در گربه ها اغلب طاعون خیارکی است گربه با طاعون به طور معمول با تب، بی اشتهایی، بی حالی، گره های لنفاوی بزرگ شده که ممکن است  سبب آبسه و یا آبسه در حال تخلیه باشد.

5 - تب Q

مقصر تب Q  باکتری Coxiella burnetii  است که هدف اصلی آن گاو، گوسفند و بز می باشد باکتری در شیر، ادرار و مدفوع حیوانات آلوده وجود دارد و در برابر حرارت و بسیاری از ضد عفونی کننده های معمول بسیار مقاوم است و قادراست برای مدت طولانی در محیط زنده بماند عفونت در انسان معمولا در اثر استنشاق از این موجودات و همچنین از طریق گزش کنه یا مصرف محصولات لبنی غیر پاستوریزه رخ می دهد.

 6 - بیماری هاری

هاری یک بیماری ویروسی پستانداران است که معمولا از طریق گزش یک حیوان آلوده ( با دهان کف دار ) منتقل می شود. ویروس هاری به سیستم عصبی مرکزی حمله می کند و در نهایت عامل بیماری در مغز، پس از مرگ مشخص شده است. علائم اولیه بیماری هاری در افراد شبیه به بسیاری از بیماری های دیگر از جمله تب، سردرد و ضعف عمومی و ناراحتی می باشد. با پیشرفت بیماری، علائم مشخص تر به نظر می رسد و ممکن است شامل بی خوابی، اضطراب، گیجی، فلج خفیف یا جزئی، تحریک، توهم، اضطراب، بزاق بیش از حد، اشکال در بلع و آب ریزی از دهان شود. انجام واکسیناسیون به روز حیوانات خانگی خود در برابر هاری، راه حل ساده است.

7 - کامپیلوباکتریوزیس

Campylobacteriosis ناشی از باکتری کامپیلوباکتراست و اغلب موارد با خوردن مرغ و گوشت خام یا پخته و یا آلودگی با غذاهای دیگر در ارتباط است این یکی از شایع ترین علل اسهال در ایالات متحده است حیوانات خانگی نیز می توانند آلوده شوند و مردم می توانند از تماس با مدفوع سگ بیمار یا گربه مریض، آلوده شوند بیشتر مردم به سرعت بهبود می یابند اما عفونت شدید نیز می تواند رخ دهد.

8 - لپتوسپیروز

لپتوسپیروز یک بیماری باکتریایی است که شما در تماس با باکتری ها در محیط زیست ( آشامیدن، شنا کردن و یا راه رفتن در آب آلوده ) و یا زمانی که در معرض حیوانات آلوده باشید مبتلا می شوید در انسان، ممکن است هیچ علامتی نباشد و یا ممکن است با بسیاری علائم از جمله ( تب بالا، سردرد، لرز، درد، استفراغ، زردی، درد شکم، اسهال و بثورات جلدی ) همراه باشد.
بدون درمان این بیماری، لپتوسپیروزیس می تواند منجر به آسیب کلیه، مننژیت، نارسایی کبد، ناراحتی های تنفسی و مرگ شود.

9 - سالمونلوز

این بیماری معمولا در اثر باکتری با نام سالمونلا  که از مواد غذایی آلوده و خوردن تخم مرغ خام شیوع پیدا می کند شناخته می شود. اکثر افراد آلوده به سالمونلا ( اسهال، تب و درد شکمی ) در عرض 12 تا 72 ساعت پس از عفونت دارند. اما مردم می توانند این بیماری را از حیوانات خانگی و معمولا از طریق تماس با مدفوع حیوان خانگی دریافت کنند. خزندگان از جمله سوسمارها، مارها، لاک پشت، جوجه و مرغابی منابع به احتمال زیاد از این عفونت هستند سگ، گربه، پرندگان و اسب نیز ممکن است آن را حمل کنند.
10 - توکسوپلاسموزیس
توکسوپلاسما گوندی انگلی که اغلب در گربه آلوده است اما در سایر حیوانات خونگرم نیز وجود دارد. انسانها می توانند در اثر تماس با مدفوع گربه، خوردن گوشت نپخته یا سبزیجات نشسته آلوده شود. مصرف توکسوپلاسما گوندی می تواند به مغز و بافت های عضلانی حمله و در آنجا اقامت  کنند کیست در برابر حمله سیستم دفاعی میزبان مقاوم هستند. عفونت ممکن است از طریق جفت از مادر آلوده به نوزاد منتقل شود و ایجاد عوارض جدی کند.

11 - عفونت قارچی

این عفونت قارچی که به شکل یک راش حلقه مانند بر روی پوست و یا سبب لکه ی طاسی در پوست سر می شود به راحتی از تماس مستقیم با حیوانات خانگی به افراد و از مردم به مردم دیگر منتقل می شود.

12 - انواع کرم های گرد

تقریبا عدم درمان تمام توله سگ ها و بچه گربه ها، سبب دریافت انواع کرم های گرد می شود و در مدفوع حیوانات خانگی، به شکل تخم (oocyst  ) که می تواند برای سال ها در خاک زنده بماند و انسان به طور تصادفی با خوردن oocyst و یا تخم در روده ی کرم های کوچک موقع حرکت روی بدن آلوده می شود لاروها همچنین می توانید به طور مستقیم از طریق پوست وارد بدن شوند علائم این بیماری شامل ( تب، سرفه، آسم یا پنومونی ) می باشد متاسفانه، کرم ها می تواند در چشم نیز وارد شده و باعث بیماری چشمی Ocular toxocariasis شوند هر چند این بیماری چشمی نادر است ولی موجب کوری در 7 تا از هر 10 نفر مبتلا می شود.

13 - کرم

بیشتر عامل عفونت در انسان کرم ها هستند و در اثر خوردن گوشت خام و یا پخته حیوانات آلوده به خصوص ( گوشت خوک و گوشت گاو رخ ) می دهد اما بچه ها به طور اتفاقی می تواند انگل ناشی از کرم سگ ها و گربه ها را ناخواسته با بلع یک کک آلوده به لارو کرمها دریافت کنند در روده انسان، لارو به کرم بالغ تبدیل می شود و  یک کرم می تواند به بیش از 12 فوت رشد کند و برای سال ها زندگی کنند.

14 - کرم قلابدار Hookworm

انگل های روده ایمعمولا در سگ و گربه (مخصوصاً سگ و گربه جوان ) یافت می شود تخم و یا لارو کرم ها از طریق مدفوع حیوانات خانگی یا خاک آلوده منتقل می شود افراد از طریق تماس مستقیم یا زمانی که آنها پابرهنه بر روی خاک آلوده راه بروند مبتلا می شوند کودکان همچنین ممکن است به طور تصادفی با خوردن تخم کرم، آلوده شوند عفونت کرم قلابدار می تواند سبب عفونت های پوستی دردناک، خارش و یا علائم شکمی شود.

15 – بروسلوز

بروسلوز سگها که اغلب از طریق جنسی منتقل می شود و می تواند باعث سقط جنین، مرده زایی، التهاب در دستگاه تناسلی، ناهنجاری های منی، مشکلات چشم و درد پشت در سگ شود مردم اگر در معرض مایع هنگام تولد سگ، بزاق، مدفوع و یا مایع عفونی بینی، ادرار و یا چشم سگ قرار گیرند مبتلا می شوند
افراد مبتلا به تب مالت ممکن است تب، بدن درد، سردرد، تعریق و خستگی را تجربه کنند تب مالت در انسان نیز به عنوان تب مواج یا تب مدیترانه شناخته شده است.

راه های پیشگیری از انتقال بیماری حیوانات خانگی به انسان

پس از دست زدن به مدفوع دستان خود را با آب و صابون بشویید.
حیوان خانگی خود را به صورت منظم به نزد دامپزشک برده و واکسینه کنید.
صاحبان سگ ها باید مطمئن شوند سگ بروسلوز ندارد.
از بازی خشن با گربه اجتناب کنید.
اگر گربه یا سگ شما را گاز گرفت محل را با آب و صابون بشوئید.
به خصوص قبل از خوردن غذا، دستان خود را پس از دست زدن به حیوان خانگی خود بشویید.
افراد با سیستم ایمنی ضعیف شده، هرگز به مدفوع حیوانات یا مدفوع حیوان دارای اسهال دست نزنند و اجازه ندهند حیوانات خانگی روی صورت آنها و یا بر روی زخم باز لیس بزنند.
اجازه ندهید حیوان خانگی از کاسه توالت و مدفوع بخورد.



:: برچسب‌ها: سامرند شریفی,
نويسنده : ...


باکتری

باکتریها گروهی از موجودات تک یاخته ای ذره بینی هستند که پوشش بیرونی نسبتاً ضخیمی آنها را احاطه کرده است. این موجودات ساختار ساده ای دارند و به گروه پروکاریوت ها تعلق دارند.

باکتری ها متنوع ترین و مهم ترین میکروارگانیسمها هستند. تعداد کمی از آنها در انسان و حیوانات و گیاهان بیماریزا است. بطور کلی بدون فعالیت آنها، حیات بر روی زمین مختل می گردد. بطور یقین یوکاریوتها از موجودات زنده باکتری مانند بوجود آمده اند. نظر به اینکه باکتریها ساختمان ساده ای داشته و می توان به آسانی بسیاری از آنها را در شرایط آزمایشگاه کشت داد و تحت کنترل درآورد، میکروب شناسان مطالعه وسیعی درباره فرایندهای حیاتی آنها انجام داده اند

تاریخچه

اینکه پروکاریوتها و یا یوکاریوتها کدام یک زودتر بر روی کره زمین ظاهر شده اند، کاملاً مشخص نیست. اما مطالعات تفاوتهای ژنتیکی بین یوباکتری ها، آرکی باکتری ها و یوکاریوت ها نشان می دهد که هر سه گروه از دنیای مشترکی مشتق شده اند. شکل باکتریها بر اساس شکل به ۶ گروه تقسیم می شود. پنج گروه اول را باکتریهای پست و گروه ششم را باکتریهای عالی گویند.

باکتریها دارای هسته بدون غشا و هستک هستند و اجزای آن در سیتوپلاسم پراکنده اند. کروموزمهای غیر مشابه و جداگانه در آنها وجود ندارد. در باکتریها، واکوئل دیده نمی شود. بیشتر آنها بدون کلروفیل هستند و دگرگشت (متابولیسم) خود را از راه شیمیوسنتز انجام می دهند. تولید مثل به دو صورت جنسی (آمیختگی) و غیر جسمی و جوانه زدن، قطعه قطعه شدن و تقسیم دوتایی صورت می گیرد.

ساختار باکتریها

پوشینه در بعضی از باکتریها، غلاف ژلاتینی چسبناکی دیواره اسکلتی را احاطه کرده است که توسط باکتریها ساخته شده و به خارج ترشح می گردد و جنس پوشینه بیشتر از پلی ساکاریدها همراه با مواد دیگر است.

تاژک از واحدهای پروتئینی به نام فلاژین تشکیل شده و قابل ترمیم بوده و وسیله حرکت باکتری هستند. معمولاً طول آن چند برابر طول باکتری است. آرایش تاژک در باکتریهای تاژکدار بصورت تک تاژکی، دو تاژکی، چند تاژکی سطحی است.

تار به دو صورت جنسی و چسبنده وجود دارد و در عمل تحرک بی تأثیر است.

دیواره در بیرون غشای پلاسمایی بوده و سبب استحکام باکتری شده و به آن شکل می دهد. وجود دیواره برای رشد و تقسیم باکتریها لازم است.

غشای سیتوپلاسمی به صورت پرده نازکی در داخل دیواره باکتری قرار دارد و متشکل از مولکولهای چربی و پروتئینی است.

مزوزومها از فرورفتگی غشای سیتوپلاسمی به درون سیتوپلاسم حاصل می شود و اغلب در محل تقسیم دیواره وجود دارند و در عمل تقسیم DNA، تقسیم یاخته ای و تبدیل باکتری به هاگ دخالت می کنند

http://micro.magnet.fsu.edu/cells/procaryotes/images/procaryote.jpg

.

اجزای سیتوپلاسم ریبوزمها مواد ذخیره ای ماده زمینه کروماتومور ماده ژنتیکی که DNA آنها غالبا به صورت یک کروموزوم تاخورده و بهم فشرده است

لویی پاستور (۲۷ دسامبر ۱۸۲۲ – ۲۸ سپتامبر ۱۸۹۵) میکروب شناس و شیمی دان فرانسوی در «دل» (Dole) منطقه ای در ناحیه «ژرا» (Jvra) در کشور فرانسه به دنیا آمد.

عمده ترین دلیل شهرت وی کشف شیوه جلوگیری از ترشیدگی شراب و شیر بود که به «پاستوریزاسیون» شهرت یافت. پدر لویی یعنی «ژان پاستور» به شغل دباغی اشتغال داشت. وی همچنین یکی از کهنه سربازان جنگ های دوران ناپلئون بود. از نظر مذهبی لویی تا پایان عمر یک کاتولیک مومن باقی ماند. (نکته جالب اینجاست که نام پاستور «Pastevr» به زبان فرانسه به معنی «کشیش پروتستان» و «چوپان» است. ) آزمایشات و تحقیقات لویی پاستور باعث تایید «تئوری نقش میکروب ها در بروز بیماری ها» شد. به علاوه وی اولین واکسن هاری را نیز کشف کرد. نام پاستور در کنار «فردیناند کوهن» و «رابرت کوخ» به عنوان بنیان گذاران باکتری شناسی ثبت شده است. همچنین پاستور اکتشافات متعددی در علم شیمی از خود به جای گذاشته، که مهمترین آنها کشف «عدم تقارن مولکولی کریستال ها» بوده است.

استعداد پاستور ابتدا توسط مدیر دانشگاه محل تحصیل اش کشف شد. این فرد پس از آن به پاستور توصیه کرد تا شانس خود را برای پذیرش در دانشسرای عالی امتحان کند، اتفاقی که با موفقیت همراه بود. پاستور پس از فارغ التحصیلی از دانشسرای عالی، مدت کوتاهی به عنوان دبیر فیزیک در دبیرستان «دیون» (۱۸۴۸) مشغول به کار شد. وی پس از آن به عنوان استاد رشته شیمی در دانشگاه استراسبورگ پذیرفته شد. جایی که استاد جوان پس از آشنایی با «ماری لوران»، دختر رییس دانشگاه در سال ۱۸۴۹ با وی ازدواج کرد. لویی و ماری صاحب پنج فرزند شدند اما تنها دو تن از آنها به سنین بزرگسالی رسیدند. خدمات علمی پاستور اثبات تئوری نقش میکروب ها در بروز بیماری ها که پیش از آن به فکر افرادی چون «گیرولامو فرانکاستورو»، «آگوستینو باسی» و «فردریش هلن» خطور کرده بود، با آزمایش های پاستور تحقق یافت. پاستور موفق شد این تئوری را تبدیل به نظریه ای قابل پذیرش برای اکثر دانشمندان عصر خود کند.

این باکتری (H. pylori) شایع ترین موجود ذره بینی است که جوامع انسانی را در بعد جهانی مبتلا به عفونت ساخته و گفته میشود بیش از ۵۰ درصد از مردم دنیا میزبان این بیماریزایی میباشند.معده انسان تنها محل اقامت مناسب این میکروب است و حتی از دوران نوزادی بعد از شیر خوارگی تا سنین کهولت، انسان میتواند ناقل این باکتری باشد.

این میکروب در محل اقامت طویل مدت خود در معده میتواند باعث بیماریهایی به صورت التهاب حاد و مزمن معده ، زخم تغذیه ای معده و اثنی عشر با عواقب خطر ناکشان از جمله خونریزی حاد و مزمن جهاز هاضمه و سرطان معده شود.در اکثر مردم این عفونت به صورت بدون علائم باقی می ماند و لذا ناقلین آن سبب سرایت آن به افراد دیگر چه در هسته فامیلی و چه در اجتماعات متراکم انسانی مانند خوابگاه میشوند.

علت عدم بروز علائم بالینی در تمام اشخاص آلوده مشخص نیست ونوع سویه باکتری ، تغذیه و سایر عوامل اجتماعی مسئول آن شناخته شده اند.

رابطه علی آن با سرطان معده در اشخاص مبتلا به عفونت به اثبات رسیده است لذا در جوامع در حال توسعه این عفونت شایع ترین علت مرگ در نتیجه سرطان معده محسوب میگردد. نشان داده شده است که این عفونت در قالب حیوانی با تلقیح واکسن قابل درمان است ولی واکسن نوع انسانی هنوز در دسترس نیست.بر اساس مطالعات میتوان گفت شیوع این عفونت در ایران بسیار بالا است.

محیط زیست :H .pylori

این باکتری در محیط طبیعی به شکل نیم دایره یا به شکل S و در محیط آزمایشگاهی به شکل میله ای مشاهده شده است و به همین دلیل این نام به آن اطلاق گردیده است .محیط زیست این باکتری در سطح مخاطی اپیتلیوم معده به خصوص در قسمت پیلور میباشد.

به اثبات رسیده است که این میکروب در نسوج پوششی معده در اثنی عشر و به ندرت در مری و مقعد ودر مخاط معده مشاهده شده به نظر میرسد که این میکروب در دوران طفولیت وارد بدن شده و برای زندگی طویل مدت در نقاطی که فاقد میکروب های طبیعی هستند خود را تطبیق میدهد.

هلیکو باکتر پیلوری گاهی از بزاق دهان و جرم دندانها جدا شده است. مدفوع یک منبع احتمالی برای آن محسوب میشود،البته محققین به این نتیجه رسیده اند که دفع باکتری در مدفوع زیاد نیست.

انسان میزبان طبیعی این باکتری است و بر اساس یک سری مطالعات پیشنهاد شده که حیوانات میتوانند به عنوان مخازنی برای باکتری عمل کنند . این باکتری قابل انتقال از حیوان به انسان است. در میمونها به خصوص در میمون هندی به نام ریسوس ،خوک،عنتر و گربه های خانگی و بعضی حیوانات اهلی گزارش شده است.

انتقال این باکتری از شخص به شخص در صورت رعایت نکردن بهداشت فردی امکان پذیر است.

درمان:

این باکتری یک ارگانیزم بسیار مقاوم به درمان است و موفقیت در درمان نیاز به تجویز همزمان دو یا چند دارو دارد.آموکسی سیلین بطور گسترده در جهت در مان به خصوص در ترکیب با بیسموت استفاده شده است.

درمان سه دارویی هم فوائد داخل معده ای و هم فعالیت سیستمیک داشته است .داروهای داخل معده ای موثر شامل بیسموت، تتراسایکلین، آموکسی سیلین، کلاریترومایسین و فورازولیدون هستند.

در صورت ابتلا به این باکتری دوره درمانی ودارویی خود را با جدیت دنبال نمایید زیرا در صورت سهل انگاری عود مجدد بیماری گزارش شده است .

رنگ آمیزی گرم

رنگ آمیزی گرم یکی از مهمترین ومتداولترین روش های رنگ آمیزی در باکتری شناسی است که اولین بار توسط کریستین گرم ابداع شد. دراین رنگ آمیزی باکتری ها بر مبنای رنگ باکتری پس ازرنگ آمیزی به دودسته گرم مثبت و گرم منفی تقسیم می شوند. رنگ باکتری پس ازرنگ آمیزی به توانایی حفظ رنگ اول وبه عبارتی به ساختمان دیواره سلولی باکتری بستگی دارد. دررنگ آمیزی گرم باکتری های گرم مثبت پس ازرنگ آمیزی به رنگ بنفش وباکتری های گرم منفی به رنگ قرمز مشاهده می شود.

گرچه هر دو گروه یعنی باکتری های گرم مثبت و منفی دارای دیواره می باشند ولی فرق بین این دو گروه مربوط به خواصی است که در ساختمان دیواره سلولی آنها وجود دارد. اساس ساختمان در دیواره سلولی باکتری های گرم مثبت یک لایه ضخیمی است از پپتیدوگلیکان*[۱]، ولی در باکتری های گرم منفی ضخامت آن به حداقل می رسد.

در عمل باکتریهایی که دارای خواص یکسانی باشند بندرت یافت می شوند، حتی باکتریهایی که از یک سلول منشا می گیرند ممکن است از نظر یک یا چند صفت با یکدیگر متفاوت باشند. این تفاوتها نتیجه تغییراتی است که به علت جهش ژنی یا موتاسیون در سلولهای باکتریایی پدید می آید. این باکتریهای تغییر یافته ، موتانت Mutant نامیده می شوند که از نظر بعضی از خواص نظیر ساختمان آنتی ژن ، حساسیت در مقابل آنتی بیوتیکها و ... با سایر باکتریهای مشابه اختلاف دارند.

سهولت تغییرپذیری در باکتریها مربوط به سرعت تقسیم آنهاست. زمان تقسیم یا مدت زمانی که برای تولید یک سلول جدید در باکتریها لازم است، حدود ۲ دقیقه و در مورد انسان ۲۰ سال است. مثلا یک سلول باکتری در مدت ۱۸ ساعت ۵۴ نسل بوجود می آورد. درحالیکه برای ایجاد همین تعداد نسل انسان بیش از ۱۰۰۰ سال زمان لازم است. پس جهش ژنی در باکتریها نسبت به موجودات عالی خیلی سریع و قابل ملاحظه است.

تفاوت یوکاریوتها با باکتریها

در کره خاکی تنها دو نوع سلول توسط کلیه ارگانیسمهای زنده تولید می شود. سلولهای پروکاریوت (یا هسته ابتدایی). در این گروه هسته ، فاقد غشا است و شامل کلیه باکتریهاست. پروکاریوتها شامل یو باکتریها (باکتریهای حقیقی) و آرکئی باکترها (باکتریهای قدیمی) است. اما گروه دیگر یوکاریوتها هستند که دارای غشای هسته و هسته حقیقی می باشند. اینگونه هسته در تمام ارگانیسمهای دیگر مانند Algae (جلبکها) Fungi (قارچها) ، پروتوزوئرها (protozoa) و گیاهان (Plant) و جانوران (Animals) یافت می شود. پاتوژنهای انسانی تنها در میان یوباکتریها یافت می شوند

دوباره می گوییم که کروموزوم باکتریایی یک مولکول دی ان ای دی ان ای دو رشته ای است که در یک لوپ بزرگ محاط می شود چون تنها یک کپی از این مولکول در هر سلول وجود دارد باکتری در شرایط هاپلویید به بقای خود ادامه می دهد.باکتری ها غشای هسته ای که دی ان ای آن ها را احاطه کنند ندارند زیرا فاقد هیستون اند و ماده ای شبیه هیستون دارند که به پیشرفتگی هیستون نیست.باکتری اگر مثل یک سلول یوکاریوت هسته ای با غشا می داشت آن هنگام ارتباط بین تنها دی ان ای باکتری با خارج از هسته سخت یا منحل میشد و باکتری نمی توانست اصلا به حیات ادامه دهد یا به طور کامل تشکیل شود ولی در سلول های یوکاریوتی به دلیل تراکم بالای دی ان ای و وجود هیستون ها غشای دیواره هسته مشکلی ایجاد نکرده و ارتباطی غیر مستقیم را با سایر نقاط سلول خاص یوکاریوتی برقرار می کند اما دی ان ای در باکتری ها و پروکاریوت ها در ارتباط مستقیم با سایر اجزا قرار دارد و این فرآیند نیز سرعت تکثیر باکتری را افزایش می دهد

مشخصات سلول باکتری

اکثر باکتریها پوشش سلولی (cell envelope) تولید می کنند که شامل غشای پلاسمایی ، دیواره سلولی (cell wall) و پروتئینها و پلی ساکاریدهای تشکیل دهنده آن می باشد. بعضی از باکتریها کپسول یا لایه چسبنده تولید می کنند. فیلامانهای خارجی (فلاژل و پیلی) ممکن است در باکتریها بوجود آید. دیواره سلولی ، ساختمان سخت و مقاومی است که پروتوپلاست را احاطه کرده و آن را از آسیب فیزیکی و شرایط کاهش فشار اسمزی محیط خارج حفاظت می کند. معمولا به باکتری اجازه می دهد تا در برابر سطح وسیعی از شرایط محیطی ایستادگی کند پروتوپلاست از غشای سیتوپلاسمی و محتویات آن تشکیل شده است.

از نظر محتویات سلولی ، باکتریها سلولهای ساده ای هستند. ساختمان اصلی سیتوپلاسم آنها شامل شبکه فیبریلی کروماتین مرکزی یا نوکلئوتید (Nucleoid) می باشد که توسط سیتوپلاسم بی شکل حاوی ریبوزوم ها احاطه شده است. اجسام انکلوزیون سیتوپلاسمی یا گرانولهای ذخیره انرژی ، بسته به گونه های باکتری ماهیت شیمیایی متفاوتی دارند و مقدار آنها به مرحله رشد و محیط بستگی دارد. بعضی از ساختمانهای سلولی از قبیل آندوسپورها فقط به تعداد کمی از باکتریها محدود می شوند.

طبقه بندی باکتریها

▪  باکتری های پست

این باکتریها تک یاخته ای بوده و اگر کروی یا بیضوی باشند، کوکوس و اگر میله ای شکل یا دراز باشند، باسیل و اگر خمیده باشند ویبریون و چنانچه مارپیچی شکل و غیرقابل انعطاف باشند، اسپریل و اگر فنری و قابل انعطاف باشند، اسپیروکت نامیده می شوند.

باکتریهای عالی یا رشته ای

این باکتریها رشته مانند و اغلب غلاف دار هستند و اغلب اوقات شاخه های حقیقی ایجاد کرده ، میسلیوم تشکیل می دهند و چون تشکیلات منشعب ایجاد می کنند، لذا اکتینومیست نامیده می شوند. بنابراین باکتریها از نظر شکل به ۶ گروه گرد ، دراز ، خمیده ، مارپیچی ، فنری و منشعب تقسیم می شوند.

اجزای ساختمانی باکتریها

فلاژلها (Flagella)

فلاژلها ، فیلامانهای پروتئینی به طول و قطر یکنواخت می باشند و موجب تحرک شبیه به شنای سریع و مستقل اغلب باکتریها پاتوژنیک می گردند فلاژل در سه قسمت فیلامان ، قلاب و جسم پایه تشکیل شده است. پایه فلاژل در غشای پلاسمایی قرار گرفته است. لنگرگاه و تعداد فلاژل در باکتریها فرق خواهد کرد.

فیمبریاها

فیمبریاها که پیلی هم نامیده می شوند، فیبریلهای شبیه مو هستند به اندازه ۰.۰۰۴ تا ۰.۰۰۸میکرون هستند. این ارگانل با میکروسکوپ الکترونی در سطح باکتریهای مختلف قابل رویت هستند. آنها مستقیم تر ، نازکتر و کوتاهتر از فلاژلها هستند. این رشته ها در غشای پلاسمایی سلول میکروبی لنگر می اندازد.

هسته باکتری

هسته سلول را میتوان بعد از رنگ آمیزی اختصاصی با میکروسکوپ نوری مشاهده کرد. در مقایسه با سلولهای عالی مواد ژنتیکی باکتریها و سایر سلولهای پست پراکنده ، ساده و بدون پوشش و کروموزوم حلقوی است غشای هسته وجود ندارد و کروموزوم به مزوزوم فرورفته در غشای سیتوپلاسمی چسبیده است. در سالهای اخیر پروتئینهای شبیه هیستون در باکتریها کشف شده است که احتمالا نقش مشابه هیستونها را در کروماتینهای سلولهای یوکاریوت ایفا می کنند.

سیتوپلاسم

بیش از ۵۰ درصد پروتئین سلول در سیتوپلاسم قرار دارد و آنزیمهای متابولیسمی راههای گلیکولیز و بسیاری از آنزیمهای چرخه کربس ، انواع کاتالازها ، دهیدروژنازها ، و مواد حد واسط چرخه های متابولیکی در سیتوپلاسم وجود دارد. روابط اتمی ، یونی و الکترونی بین ترکیبهای مختلف سیتوپلاسمی با نظم خاص فعالیتهای حیاتی را ظاهر می سازد.

پوشش سلول (Cellenvelope)

کپسول و لعاب (Capsoles)

قدرت بیماری زایی پاتوژنها اغلب با تولید کپسول همراه است. باکتریهای کپسول دار در محیط جامد ، کلنیهای مخاطی (Mucoid) یا صاف (Smooth) می سازند. در مقابل باکتریهای فاقد کپسول کلنیهای خشن (Rough) دارند. اگر باکتری قدرت کپسول سازی خودش را از دست بدهد در مقابل قدرت ویرولانس (بیماریزایی) خود را از دست داده و در مقابل دستگاه ایمنی بدن میزبان تاب مقاومت نخواهد داشت.

دیواره سلولی

دیواره سلولی باکتریها بی نهایت پیچیده است و لایه سفت و سختی را در اطراف باکتریها ایجاد می کند که سلول را از گسیختگی و متلاشی شدن در مقابل فشار اسمزی خارج سلول محافظت می کند. همچنین دیواره محل تجمع عوامل آنتی ژن می باشد که باکتریها را توسط این آنتی ژنها از هم تمیز می دهند. باکتریها با روش رنگ آمیزی گرم (Gram stain) به دو دسته تقسیم می شوند.

گرچه هر دو گروه یعنی باکتریهای گرم مثبت و منفی دارای دیواره می باشند ولی فرق بین این دو گروه مربوط به خواصی است که در ساختمان دیواره سلولی آنها وجود دارد. اساس ساختمان در دیواره سلولی باکتریهای گرم مثبت یک لایه ضخیمی است از پپتیدوگلیکان (Poptidoglycan) ، ولی در باکتریهای گرم منفی ضخامت آن به حداقل می رسد.

غشای سیتوپلاسمی

غشای سیتوپلاسمی غشای داخلی نیز نامیده می شود. غشای سیتوپلاسمی باکتریها مشخص بوده و از فسفو لیپید و پروتئین ساخته شده است. این غشا در پروکاریوتها از غشای سیتوپلاسمی در یوکاریوتها به علت نداشتن استرول متمایز می شود. چین خوردگیهای غشای سیتوپلاسمی به درون سلول ساختارهای ویژه ای به نام مزوزوم ایجاد می کند که کروموزومهای باکتریها به مزوزومها متصل هستند. غشا همچنین به عنوان یک سد اسمزی برای سلول عمل می کند و دارای سیتوپلاسم انتقال دهنده برای مواد محلول است و انتقال تولیدات سلولی را در مقابل با محیط خارج سلولی تنظیم می کنند.

تولیدمثل باکتری

باکتریها به روشهای تقسیم مستقیم ، آمیختگی ، قطعه قطعه شدن یا بوسیله کنیدی و همچنین جوانه زدن تکثیر می یابند. برخی باکتریها توانایی ایجاد هاگ درونی را دارند. هاگ سبب مقاومت باکتری در برابر عوامل نامساعد محیط می شود. هر باکتری فقط یک هاگ می سازد و از هر هاگ یک باکتری بوجود می آید.

به تازگی جمعی از مایکروبایولوژیست ها در یکی از دانشگاههای انگلیس یکی از باکتری های موجود در شکلات را که از شکر تغذیه می کند به وسیله اضافات شکلاتهای یک کارخانه پرورش دادند و سپس یک باطری هیدروژنی را با هیدروژن تولید شده از فعالیت باکتری ها شارژ کرده و ثابت کردند که می توان از شکلات انرژی الکتریکی دریافت کرد.

این تیم تحقیقاتی باکتری اسچریچیا کولی (Escherichia coli) موجود در شکلات را با کارامل رقیق شده تغذیه کردند، باکتری مورد نظر شکر را مصرف و هیدروژن تولید کرد.

سپس محققین هیدروژن حاصل شده از باکتری را برای شارژ یک باطری هیدروژنی استفاده کردند و باطری هیدروژنی نیز پس از شارژ الکتریسیته کافی برای راه انداختن یک دستگاه خنک کننده کوچک را تولید کرد.

این کشف تازه راه مصرف فوق العاده ای را برای استفاده از اضافات و زایده های کارخانه های شکلات سازی ایجاد خواهد کرد.

جالب اینجاست که کار این باکتری تنها با یک بار مصرف شکر و تولید هیدروژن تمام نمی شود و می تواند همچنان درعرصه تامین سوخت هیدروژنی فعال باشد. دانشمندان باکتری را در ظرف مخصوصی حاوی هیدروژن و مایع زاید حاصل شده از روند تبدیل شکر به هیدروژن قرار می دهند و دوباره آنزیم تولید کننده هیدروژن را در آنها فعال میکنند.

محققین برای استفاده مجدد از باکتری ها ، گاز هیدروژن را به الکترون های تشکیل دهنده آن تجزیه می کنند سپس الکترون های تولید شده را با الکترون های فلز پلادیوم در محلول هیدروژن و مایع زاید حاصله از فعالیت باکتری ها قرار می دهند تا الکترون ها با هم واکنش شیمیایی انجام دهند.

این واکنش موجب می شود تا پلادیوم از محلول جدا شده و به باکتری بچسبد و در پی این عمل باکتری برای استفاده مجدد حفظ می شود.

ژنتیک باکتریایی

 

کروموزوم باکتریایی یک ملکول DNA دو رشته ای است که  در یک لوپ بزرگ محاط می شود. چون تنها یک کپی از این ملکول در هر سلول وجود دارد، باکتری در شرایط هاپلویید به حیات ادامه می دهد. باکتری ها غشای هسته ای که DNA  آنها را احاطه کند، ندارند.

این فصل تلاش ندارد به تمامی جزئیات ژنتیک باکتریایی مثل همانندسازی(replication)، رونویسی (transcription) و ترجمه (translation) بپردازد. به این عناوین به طور گسترده در آموزش  ژنتیک پرداخته می شود. درعوض این فصل به مکانیسم های تبادل اطلاعات ژنتیک باکتریایی می پردازد.همانطور که می دانید پروکاریوت ها این مکانیسم ها را به صورت ابتدایی دارند زیرا آنها درگیر جوش خوردن جنسی (sexual union) با سایر باکتری ها نمی شوند. باکتری ها همانندسازی ژنی انجام می دهند، یک نسخه عینا مشابه از ژنومشان را ایجاد می کنند وسپس به دو بخش تقسیم می شوند در حالی که هر قسمت یک نسخه  دارد (تقسیم دوتایی/binary fission). سلول های ارگانیسم های تکامل یافته تر (یوکاریوت ها) مجموعه ای از گامت ها از هر والد ایجاد می کنند بنابراین تنوع ژنتیکی را تضمین می کنند. پس چگونه موجودات بدون جنسیت (sexless) دستخوش تغییر ژنتیکی می شوند که برای بقا بسیار ضروری است ؟

یک مکانیسم، موتاسیون ساده است. هرچند نادر است که یک موتاسیون نقطه ای ساده، ارگانیسم را به شیوه ای مفید تغییر دهد. جهش های نقطه ای  معمولا منجر به بی معنی بودن یا معنی اشتباه می شوند (ایا این معنی دارد؟). چهار روش وجود دارد که در آن باکتری می تواند قطعات ژنتیکی را مبادله کند:1- ترانسفورماسیون(transformation)، 2- ترانس داکشن (transduction)، 3- کنژوگیشن (conjugation) (so much for celibacy)، 4- ترانس پوزون (transposon)

 

بقا = تغییرات

تبادل مواد ژنتیکی به اشتراک گذاشتن ژن هایی را ممکن می کند که پروتئین هایی مانند آن هایی که مقاومت آنتی بیوتیکی ایجاد می کنند، اگزوتوکسین ها،آنزیم ها،و سایر ویرولانس فاکتورها (پیلی،تاژک و کپسول) را کد می کنند. دانشمندان می توانند از این مکانیسم های تبادل برای مهندسی ژنتیک و تعیین نقشه کرومزومی استفاده کنند. به خواندن ادامه دهید ... ولی تنها اگر بیش از 21 سال سن دارید.

 

ترانسفورماسیون

قطعات برهنه DNA یک باکتری که در هنگام لیز سلول رها شدند به دیواره سلولی یک باکتری دیگر می چسبند. باکتری گیرنده باید باکفایت (competent) باشد به این معنی که بر روی دیواره سلولی خود ساختارهایی داشته باشد که بتواند به DNA متصل شود و آن را به داخل سلول جذب کند. باکتری های گیرنده باکفایت (competent) معمولا از همان گونه های دهنده هستند. اگر همولوژی (homology) کافی بین رشته ها وجود داشته باشد DNA وارد شده به ژنوم گیرنده ملحق می شود (دلیلی دیگر برای اینکه چرا این انتقال تنها می تواند بین خویشاوندان نزدیک باکتریایی صورت گیرد).

مثال معروف از این گونه تبادلات،آزمایشی است که در سال 1928 توسط فردریک گریفیت (Frederick Griffith) اجرا شده است.او از باکتری استوپتوکوکوس پنومونیه (Streptococcus pneumoniae) استفاده کرد که بر اساس تفاوت هایی در کپسول سلولی به سرده های متفاوت بسیاری طبقه بندی شده است. گریفیت از پنوموکوک صاف و کپسول دار که باعث عفونت شدید و مرگ در موش می شود و پنوموکوک خشن بدون کپسول که موش را نمی کشد استفاده کرد. .........؟........ (آن ها بی دردسرند و نمی توانند کک را بکشند). گریفیت باکتری های مضر صاف کپسول دار را با گرما کشت و آن ها را به همراه باکتری های بی دردسر بدون کپسول خشن زنده به موش تزریق کرد. بنگر و ببین موش مرد، و وقتی او باکتری ها را از خون کشت داد تنها توانست پنوموکوک صاف کپسول دار زنده پیدا کند. ژن کد کننده کپسول از باکتری های کشته شده با گرما آزاد شده و به باکتری های بدون کپسول خشن زنده ملحق شده بود. بنابراین باکتری های خشن به باکتری های صاف کپسول دار کشنده تبدیل شده بودند.

امروزه دانشمندان به طور گسترده از این روش برای وارد کردن DNA نو ترکیب و برای نقشه برداری ژن روی کروموزوم استفاده می کنند. این روش می تواند در نقشه برداری استفاده شود چون فراوانی جابجایی هایی (transformation) که منجر به انتقال دو صفت می شود با فاصله آن ها در ژنوم مرتبط است. هرچقدر آن ها به هم نزدیک تر باشند با احتمال بیشتری با هم مبادله خواهند شد.

 

ترانسداکشن

ترانس داکشن زمانی اتفاق می افتد که یک ویروس که باکتری را آلوده می کند (که باکتریوفاژ نامیده می شود)، بخشی از DNA باکتریایی را از یک باکتری به دیگری حمل کند. برای فهم این موضوع بگذارید لحظاتی از موضوع منحرف شویم و درباره باکتریوفاژ صحبت کنیم.

شکل 1-3.  باکتریوفاژها (bacteriophages) در داشتن یک پوشش پروتئینی به نام کپسید که یک ملکول DNA یاRNA  را احاطه می کند همانند اکثر ویروس ها هستند. باکتریوفاژها تقریبا مشابه عنکبوت هستند با گردن های دراز و باریک.

فاژ به وسیله رشته های دمی اش به گیرنده ای اختصاصی بر روی سطح سلول باکتریایی متصل می شود،این عمل رونشینی (Adsorption) نام دارد. سپس فاژ متحمل نفوذ می شود. با شباهت بسیاری به یک عنکبوت که چمباتمه می زند و نیشش را فرو می کند، فاژ لوله توخالی زیر غلاف گردنش را از میان دیواره سلول و غشای سیتوپلاسمی رد می کند. DNA داخل سر از میان لوله به داخل باکتری تزریق می شود.

شکل 2-3.  به دنبال رونشینی و نفوذ، DNAی تزریق شده برای رونویسی DNA فاژ به RNA پیامبر(mRNA) ، RNA پلیمراز میزبان باکتریایی را تصاحب می کند. کپسیدهای جدید، DNA و آنزیم ها تشکیل شده اند و سلول باکتریایی با فاژهای جدید پر می شود. در جایی سلول نمی تواند ذرات بیشتری را نگه دارد و لیز می شود و فاژها آزاد می گردند.

برای پیچیده تر کردن مطلب، دو نوع فاژ وجود دارد، فاژهای کشنده (virulent phages) و فاژهای معتدل (temperate phages). فاژهای کشنده همانند آنچه در شکل 2-3 نشان داده شده رفتار می کنند. باکتری را آلوده می کنند، تکثیر می شوند، سپس باکتری را لیز می کنند و می کشند. ازطرف دیگر فاژهای معتدل خلق و خوی خوبی دارند و باکتریی که آلوده کردند را بلافاصله لیز نمی کنند. فاژ معتدل همانند فاژ کشنده رونشینی و نفوذ می کند اما بعد، به جای رونویسی، DNA آن به کروموزوم باکتریایی ملحق می شود. سپس DNA منتظر یک دستور برای فعالسازی می ماند.

شکل 3-3.  ژنوم ترکیب شده ی فاژ معتدل، پروفاژ(prophage) نامیده می شود. باکتری هایی که یک پروفاژ ترکیب شده با کروموزومشان دارند لیزوژنتیک (lysogenic) نام دارند زیرا گاهی پروفاژ سرکوب شده می تواند فعال شود. هرگاه فعال شود، پروفاژ تولید فاژهای جدید را آغاز می کند، و چرخه ای را شروع می کند که با لیزسلول باکتریایی خاتمه می یابد. بنابراین فاژهای معتدل با وجود خلق و خوی خوب مانند بمب های ساعتی کوچک ژنتیکی هستند.

ایمنی لیزوژنتیک (lysogenic immunity) اصطلاح استفاده شده برای توصیف توانایی یک باکتریوفاژ ترکیب شده (پروفاژ) برای جلوگیری از آلودگی بعدی توسط فاژ مشابه می باشد. اولین فاژ معتدل آلوده کننده یک باکتری، پروتئین سرکوبگر تولید می کند. این سازش "بقای اصلح" تضمین می کند که اولین فاژ معتدل تنها اشغال کننده باکتری باشد.

اکنون که با باکتریوفاژها آشنا شدیم، بگذارید بحث کنیم چگونه این فاژها می توانند DNA باکتریایی را از یک باکتری به دیگری منتقل کنند. این فرآیند ترانس داکشن (transduction) نامیده می شود. همانطورکه دو نوع فاژ وجود دارد، دو نوع ترانس داکشن نیز موجود است. فاژهای کشنده در ترانس داکشن عمومی  (generalized transduction) و فاژهای معتدل در ترانس داکشن اختصاصی  (specialized transduction)قرار می گیرند.

 

ترانس داکشن عمومی

ترانس داکشن عمومی به صورت زیر رخ می دهد. پس از نفوذ فاژ به باکتری میزبان، DNA فاژ به کپسید و آنزیم ها رونویسی، همانند سازی و ترجمه می شود. در همین زمان DNA باکتریایی سرکوب و سرانجام نابود می شود. گاهی قطعات DNA باکتریایی سالم می مانند. اگر این قطعات هم اندازه DNA فاژ باشند می توانند به طور تصادفی داخل سر کپسید فاژ قرار گیرند. به دنبال لیز سلول و رها شدن فاژها، فاژی که در سرش DNA باکتریایی دارد، می تواند باکتری دیگری را آلوده کند. فاژ قطعه ی DNA باکتریایی که بطور تصادفی حمل می کند را تزریق خواهد کرد. اگر بین رشته تازه تزریق شده و ژنوم باکتریایی گیرنده قدری همتایی (همولوژی) وجود داشته باشد امکان دارد قطعه به آن ملحق شود. ژن واقع بر روی آن قطعه می تواند پروتئینی را کد کند که گیرنده آن را در ابتدا نداشته است، مانند پروتئینی که یک آنتی بیوتیک را غیر فعال می کند. در ترانس داکشن عمومی، باکتریوفاژ تنها DNA باکتریایی را حمل می کند، بنابراین سلول گیرنده زنده خواهد ماند (زیرا هیچ ژن ویروسی که همانند سازی و لیز را کد کند موجود نیست). این نوع انتقال ژنتیکی از ترانسفورماسیون مؤثرتر است زیرا قطعه DNA منتقل شده، توسط کپسید فاژی که آن را نگه می دارد از نابودی درهنگام جابجایی حفظ می شود.

شکل 4-3.  ترانس داکشن عمومی

  1. رونشینی و نفوذ رخ می دهد. DNA ویروسی به شکل خط باریکی کشیده شده، و DNA حلقوی باکتریایی به شکل دایره ای ضخیم رسم شده است.
  2. تخریب DNA باکتریایی تعدادی قطعه سالم (ضخیم) برجای می گذارد. DNA فاژ همانندسازی کرده است.
  3. کپسیدها ترجمه و بسته بندی شده اند. کپسید میانی حاوی قطعه ای از DNA باکتریایی است.
  4. لیز سلولی رخ می دهد، فاژها  از جمله فا‍‍‍‍‍ژ دارای DNA باکتریایی آزاد می شوند.

ترانس داکشن اختصاصی

ترانس داکشن اختصاصی توسط فاژهای معتدل رخ می دهد. به یاد آورید که فاژ معتدل نفوذ می کند و سپس DNA آن به کروموزوم باکتریایی ملحق می شود. فاژ از این پس پروفاژ نامیده می شود و باکتری هم اکنون لیزوژنیک است (شکل 3-3). به طور معمول پروفاژ فقط بدون انجام کاری منتظر می ماند، اما سرانجام می تواند فعال شود. اگر فعال شد، DNA پروفاژ ازکروموزوم باکتریایی بریده شده و سپس به یک کپسید همانند سازی، ترجمه و بسته بندی می گردد. گاهی در برش خطا وجود دارد و قطعه ای از DNA باکتریایی که در یک طرف از پروفاژ قرار دارد با DNA فاژ بریده، همانندسازی و بسته بندی خواهد شد. این عمل می تواند منجر به انتقال آن قطعه از DNA باکتریایی به باکتری های دیگر شود.

شکل 5-3.  ترانس داکشن اختصاصی توسط  فاژ لامبدا (lambda) در اشرشیا کلای (ٍٍٍEscherichia coli) اتفاق می افتد. محل درج پروفاژ لامبدا  در میان ژن اشرشیا کلای برای سنتز بیوتین و سنتز گالاکتوز قرار دارد. اگر خطای برش رخ دهد، ژن بیوتین (BIO) یا ژن گالاکتوز (GAL) (ولی نه هر دو، زیرا قطعه DNA  بریده شده دارای طول معینی می باشد) توسط DNA فاژ حمل و بسته بندی می شود. بنابراین ژن سنتز بیوتین اکنون می تواند به یک باکتری دیگر که این قابلیت را ندارد منتقل شود. شما مکررا راجع به این فرم انتقال ژن خواهید شنید؛ این روش کنورسیون لیزوژنیک (lysogenic conversion) نامیده می شود. برای مثال ژن اگزو توکسین کورینه باکتریوم دیفتریا (Corynebacterium diphtheria)‌ توسط کنورسیون لیزوژنیک کسب شده است.

کانژوگیشن

کنژوگیشن سکس باکتریایی در بهترین حالت است: پرشور و جدی! در کنژوگیشن DNA مستقیما توسط تماس سلول با سلول منتقل می شود، و منجر به تغییر بسیار کارآمد در اطلاعات ژنتیکی می شود. این تبادل می تواند بین باکتری های غیر خویشاوند (unrelated) رخ دهد و مکانیسم عمده برای انتقال مقاومت به آنتی بیوتیک می باشد. برای اینکه کنژوگیشن اتفاق بیفتد، یک باکتری باید پلاسمید خود منتقل شونده (self-transmissible plasmid) داشته باشد، که پلاسمید F هم نامیده می شود (به خاطر fertility، نه کلمه دیگری!). پلاسمیدها ملکول های DNA دو رشته ای حلقوی هستند که بیرون کروموزوم قرار دارند و می توانند ژن های ضروری برای انجام فرآیند کنژوگیشن را کد کنند. باکتری هایی که F پلاسمید را حمل می کنند سلول های F(+) نامیده می شوند. در کنژوگیشن یک سلول F(+) دهنده پلاسمید F خود را به یک سلول f(-) گیرنده منتقل می کند به این ترتیب گیرنده را F(+) می کند.

شکل 6-3.  پلاسمید خود منتقل شونده (پلاسمید F) ژنی دارد که آنزیم ها و پروتئین هایی را کد می کنند که آلت تناسلی و به عبارت دیگر پیلی جنسی را شکل می دهند.

این ساختار پروتئینی بلند از سطح سلول باکتری F(+) دهنده بیرون می زند و به غشای سلولی باکتری گیرنده متصل می شود و نفوذ می کند (این در نهایت جالب می شود!). اکنون که یک پل کنژوگه کننده (conjugal bridge) ایجاد شده، یک نوکلئاز یک رشته از DNA پلاسمید F را قطع می کند، و این تک رشته ی  DNA از طریق پیلی جنسی (پل کنژوگه کننده) به باکتری گیرنده منتقل می شود.

شکل 7-3.  وقتی یک رشته DNA از طریق پل کنژوگه کننده منتقل شد، رشته باقیمانده با بازهای نوکئوتیدی جدید جفت می شود (خط نقطه چین). اتفاق مشابهی برای رشته ای که به سلول دیگر منتقل می شود می افتد. در پایان جوش خوردن جنسی پل کنژوگه کننده تخریب می شود و هر دو باکتری پلاسمید F دو رشته ای حلقوی خواهند داشت. سلول گیرنده F(-)  اکنون F(+) است.

شکل 8-3.  به ندرت پلاسمید F خارج کروموزومی با کروموزوم باکتریایی مجاور ترکیب می شود. در روشی بسیار مشابه با آنچه باکتریوفاژ معتدل انجام می دهد. سلول باکتریایی از این پس سلول Hfr نامیده می شود (فراوانی بالای کروموزوم های نوترکیب). این ترکیب شدن می تواند به دو مکانیسم منحصربه فرد انتقال DNA منجر شود:

1)پلاسمید F که اکنون با کل DNA حلقوی باکتریایی همراه است با یک سلول F(-) کنژوگیشن نرمال انجام می دهد. کل کروموزوم باکتریایی شامل پلاسمید F ترکیب شده از سلول Hfr به سلول گیرنده منتقل می شود.

2)پلاسمید F ترکیب شده در سلول Hfr ممکن است از جای متفاوتی از محل ترکیب شدن بریده شود. این عمل می تواند منجر به پلاسمید F شود که اکنون قطعه ای از DNA کروموزومی را نیز دارد. این پلاسمید ها، پلاسمیدهای F' (F prime)  نامیده می شوند. این کنژوگیشن 'F متناظر ترانس داکشن اختصاصی است زیرا در هر دو حالت قطعه مجاور از DNA کروموزومی به طور تصادفی برداشته می شود و می تواند به یک سلول باکتریایی دیگر منتقل شود.

برخی پلاسمیدها، پلاسمیدهای غیر خود منتقل شونده هستند. این پلاسمیدها ژن های لازم برای هدایت کنژوگیشن را ندارند. به هرحال آن ها به همراه باکتری میزبانشان همانند سازی می شوند و به منتقل شدن ادامه می دهند در حین اینکه باکتری در تقسیم دوتایی تقسیم می شود.

پلاسمیدها از نظر پزشکی فوق العاده مهم هستند.پلاسمیدهای خاص آنزیم هایی را کد می کنند که آنتی بیوتیک ها را تجزیه می کنند (پنی سیلیناز) ، یا ویرولانس فاکتورها را تولید می کنند (مثل پیلی واگزوتوکسین).

ترانس پوزون ها

شکل 9-3.  ترانس پوزون ها عناصر ژنتیکی متحرک هستند. شما می توانید آنها را قطعات DNA پادار مجسم کنید. این قطعات DNA می توانند خودشان را بدون داشتن همولوژی DNA در کروموزوم دهنده وارد کنند. ترانس پوزون ها می توانند ژن های مقاومت به آنتی بیوتیک و ویرولانس فاکتورها را حمل کنند.

ترانس پوزون ها وارد DNA فاژها،پلاسمیدها و کروموزوم های باکتریایی می شوند. آن ها به  طور مستقل همانند سازی نمی کنند بلکه در طی رونویسی DNA میزبانشان کپی می شوند. وقتی ترانس پوزون ها DNAیی که با آن ترکیب شده اند را ترک می کنند غالبا برش اشتباهی وجود دارد و ترانس پوزون می تواند DNA جدید را به محلی دیگر منتقل کند. اهمیت ترانس پوزون ها...در این است که یک ‍‍ژن ترانس پوزون که با مقاومت دارویی خاصی مداخله می کند می تواند به پلاسمید های سرده های متفاوت باکتریایی متصل شود و منجر به پراکندگی سریع گونه های مقاوم شود.



:: برچسب‌ها: سامرند شریفی,
نويسنده : ...


ms
نویسنده: - ۱۳٩۱/٤/٩

به گزارش سرويس بهداشت و درمان باشگاه خبرنگاران به نقل از وب دا، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج ضمن بیان این مطلب گفت: در این بررسی علمی انجام تکنیک های پرانایاما، هاتا و راجایوگا موثرترین تکنیک های ورزش یوگا بر افزایش نشاط بیماران مبتلا به ام اس شناخته شد.

شهلانجفی دولت آباد در رابطه به چگونگی انجام این تکنیک ها ادامه داد: در پژوهش نامبرده، انجام این تکنیک ها به مدت سه ماه و هر ماه نیز هشت جلسه یک تا یک و نیم ساعته، می تواند تاثیر مثبت ورزش یوگا را بر کاهش خستگی بیماران مبتلا به ام اس نشان دهد.

وی افزود: بیماری مولتیپل اسکلروزیس(ام اس)، یکی از بیماری های مزمنی است که سبب ناتوانی های زیادی در افراد جوان و میانسال می شود.

نجفی دولت آباد افزود: بر اساس آمارهای جهانی، حدود 2/5 میلیون نفر در دنیا به این بیماری مبتلا هستند و همین آمارها نشان می دهد بیماری ام اس در تمام جهان رو به افزایش است که کشور مانیز از این قاعده مستثنی نخواهد بود.

این عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج اظهار کرد: با وجود درمان های متعددی که برای این بیماری به کار گرفته می شود، ام اس هم چنان یکی از ناتوان کننده ترین بیماری هایی است که جنبه های مختلف زندگی فرد مبتلا را تحت تاثیر خود قرار می دهد./

 


 

نویسنده: - ۱۳٩۱/٤/٩

به گزارش سرويس بهداشت و درمان باشگاه خبرنگاران به نقل از وب دا، متخصص مغز و اعصاب دانشگاه علوم پزشکی یاسوج گفت: درد چشم و اختلال در حرکات چشمی، بی حسی و احساس مورمور و سوزش، احساس عدم تعادل و ضعف یا اسپاسم عضلانی  در ردیف شناخته شده ترین علایم بیماری ام.اس هستند.

دکتر احسان یعقوبی افزود: هم چنین اختلال در راه رفتن یا تکلم، اختلال در کنترل و تخلیه ادرار و مدفوع، اختلالات جنسی و در مراحل انتهایی نیز اختلال در تفکر و تصمیم گیری از دیگر علایمی هستند که برای این بیماری تعریف می شود.

این عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج اضافه کرد: ام.اس مخفف بیماری مولتیپل اسکلروزیس است که سبب اختلالت بینایی، حسی، ضعف عضلانی و مشکلات دیگر می شود.

یعقوبی با بیان اینکه ام.اس یک بیماری خود ایمن است، ابراز کرد: در این بیماری سیستم ایمنی بدن بر علیه خود بدن وارد فعالیت می شود که به همین دلیل به عنوان یک بیماری خود ایمن شناخته شده است./

 


 

نویسنده: - ۱۳٩۱/٤/٩

دکتر احسان یعقوبی در گفت و گو با خبرنگار باشگاه خبرنگاران یاسوج  اظهار کرد: در سال های اخیر داروهای موثری برای درمان این بیماری کشف و به بازار آمده است و با گذشت زمان نیز این روند سرعت بیشتری می یابد.
این عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج در رابطه با لزوم برخی مراقبت های ویژه در این بیماری تاکید کرد: با توجه به خطر برخی داروهای ام . اس برای سلامت جنین، مبتلایان به بیماری ام.اس چنانچه قصد بارداری دارند، لازم است پیش از اقدام با پزشک معالج خود مشاوره نمایند.
یعقوبی ادامه داد: در سال های اخیر برای درمان بسیاری از اختلالات راه های درمانی مناسبی کشف شده که می تواند از پیشرفت آن جلوگیری نماید و بهتر است در صورت مشاهده مشکلاتی مانند جسمی، روحی و جنسی، به پزشک مراجعه شده و اختلال پیش آمده را در همان مرحله متوقف نمود./س

 


 

نویسنده: - ۱۳٩۱/٤/٩

مستند «معرفی بیماری ام‌اس» به کارگردانی سهیل نصیری و میثم شاه‌حسینی محصول مرکز سیمافیلم در حال تولید است.

 

به گزارش سرویس تلویزیون ایسنا، سهیل نصیری ـ یکی از کارگردان‌های این مستند ـ با اعلام این خبر گفت: بیماری ام اس یکی از بیماری‌های نسبتا فراگیر در جامعه است اما اطلاع‌رسانی کافی در خصوص این بیماری صورت نگرفته است و این امر سبب شد تا ضرورت تولید اثر مستندی که در آن به زوایای مختلف این بیماری و همچنین زندگی افراد مبتلا به آن پرداخته شود احساس شود و به همین دلیل تولید این کار را آغاز کردیم.

وی افزود: تولید این اثر با نام موقت «معرفی بیماری ام اس» از حدود دو ماه و نیم پیش آغاز شده است و در آن علاوه بر گفت‌وگو با بیماران مبتلا به این بیماری و همچنین به تصویر کشیدن بخشی از زندگی آنها، با پزشکان و پژوهشگرانی که در این حوزه به طور جدی به فعالیت مستمر می‌پردازند به گفتگو نشسته‌ایم؛ البته تمرکز بر این نکته که این بیماران توانایی غلبه بر مشکل خود را دارند و می توانند با تلاش همانند انسانهای عادی به زندگی خود ادامه دهند بسیار حائز اهمیت است.

این کارگردان تصریح کرد: من به اتفاق میثم شاه حسینی کارگردانی این اثر را بر عهده داریم و تصویربرداری فیلم تا دو هفته دیگر به اتمام می‌رسد.

نصیری اذعان کرد: این مستند در پنج قسمت متوالی تولید می‌شود و قرار است از بطن این مجموعه یک اثر مستقل «مستند ـ درام» 70 دقیقه‌ای تدوین شود.

سهیل نصیری این مستند را در گروه اجتماعی مرکز سیمافیلم تهیه می‌کند.

انتهای پیام

 


 

نویسنده: - ۱۳٩۱/٤/٩

به گزارش گروه علمي،‌ پزشكي باشگاه خبرنگاران به نقل از وب دا؛ دکتر احسان یعقوبی، متخصص مغز و اعصاب دانشگاه علوم پزشکی یاسوج ضمن بیان این مطلب گفت: نوع دیگری از بروز این بیماری، حالت پیشرونده است که علایم به صورت تدریجی و یا به آهستگی شدیدتر می شود.

دکتر احسان یعقوبی در رابطه با روش های درمانی بیماری ام. اس تصریح کرد: داروهایی که برای پیشگیری از حملات ام. اس تجویز می شود، داروهای تعدیل کننده سیستم ایمنی بدن هستند که آنکس، سینووکس، ربیف، رسیژن و بتافرون را شامل می شود.

وی ادامه داد: برای درمان حملات این بیماری که در آن سیستم ایمنی بدن بر علیه خود بدن فعالیت می کند، از داروهای کورتون دار استفاده می شود.

این متخصص مغز و اعصاب دانشگاه علوم پزشکی یاسوج عنوان کرد: بررسی های پزشکی این بیماری، تاثیر عواملی مانند استرس در بیمار و یا بیماری های ویروسی نظیر سرماخوردگی را ثابت کرده است.

وی در رابطه با علل شناسایی شده برای ابتلا به بیماری ام . اس گفت: یکی از عللی که پزشکان در ردیف علل ابتلا به این بیماری مطرح می کنند، کمبود ویتامین D است./ح

 


 

نویسنده: - ۱۳٩۱/٤/٩
رئیس سازمان جوانان هلال‌احمر مدعی شد
اختراع داروی MS توسط جوان عضو هلال احمر را تولید انبوه می‌کنیم

 رئیس سازمان جوانان هلال‌احمر از موفقیت اولیه آزمایش داروی MS اختراع یکی از جوانان هلال‌احمر برای تولید انبوه خبر داد.

خبرگزاری فارس: اختراع داروی MS توسط جوان عضو هلال احمر را تولید انبوه می‌کنیم

به گزارش خبرنگار بهداشت و درمان فارس؛ محمد‌جوان جعفریان در حاشیه نشست خبری تشریح فعالیت‌های تابستانه سازمان جوانان هلال‌احمر اظهار داشت: یکی از جوانان این سازمان با ثبت اختراع داروی MS و دریافت جوایز جهانی شرایطی را برای تولید این دارو در ایران ایجاد کرده است.

وی افزود: در این زمینه و با حمایت سازمان جوانان هلال‌آحمر این داروی جدید MS که پایه گیاهی نیز دارد در سازمان تدارک پزشکی آزمایش شده است و فرایند تولید انبوه آن در آینده در دست بررسی خواهد بود.

* پیگیری تجهیز خودروها به کیف امدادی

جعفریان همچنین با اشاره به گنجاندن دوره‌های آموزش امدادی در سرلیست آموزش‌های گواهینامه پایه 2 تصریح کرد: در حال حاضر در تلاشیم تا بتوانیم خودروسازان را برای تجهیز خودروها به کیف‌های امدادی ترغیب کنیم.

* اجرای طرح بهداشت مادران در 6 استان کشور

رئیس سازمان جوانان هلال‌احمر با بیان اینکه در زمینه بهداشت مادران نیز که یکی از شاخص‌های اصلی هر جامعه‌ای به حساب می‌ آید افزود: در این زمینه با همکاری صندوق جمعیت سازمان ملل متحد در 6 استان کشور طرح بهداشت مادران اجرا خواهد شد و امیدواریم در سال‌های اینده تعداد استان‌ها افزایش یابد.

جعفریان ادامه داد: از طریق رادیو تابستانه نیز برای گذراندن اوقات فراغت برنامه‌های سازمان جوانان هلال‌احمر اعلام و اجرا خواهد شد.

وی تصریح کرد: سازمان جوانان هلال‌احمر سه گونه اردوهای متعدد برگزار می‌کند از جمله برای اعضای خروجی جدید و همچنین برای بازآموزی آموزش‌های امداد‌گران باسابقه هلال‌احمر و در نهایت اردوهای ویژه نیز برای امدادگران سطح بالا به خصوص آموزش‌های کویر‌نوردی و زندگی در جنگل را برگزار می‌کند.

* فعال‌سازی کانون‌های روستایی از شهریور‌

رئیس سازمان جوانان هلال‌احمر با اشاره به طرح اجرای راهنمای مسافران در تابستان خاطر نشان کرد: در این زمینه با تاکید بر پیشگیری در حوادث رانندگی به خصوص در جاده‌های روستایی کانون‌های روستایی هلال‌احمر نیز از شهریور‌ امسال در پوشش طرح‌های اردوهای جهادی فعال‌ می‌شود.

 


 

نویسنده: - ۱۳٩۱/٤/٩

رویا ابوالفضلی در مورد علائم هشدار دهنده به خصوص تاری دید در بیماری‌ام ‌اس گفت:‌ام ‌اس بیماری شناخته شده‌ای است که از اختلالات سیستم ایمنی مغز نشأت می‌گیرد که یکسری علائم و معیارهای بالینی دارد و این طور نیست که هر فردی با علامت مثل سرگیجه، تاری دید یا بی‌حسی دست و پا بگوئیم فرد ام‌ اس دارد.

وی گفت: افرادی که با علائم مشخصه باید توسط یک متخصص مغز غز و اعصاب معاینه شوند اگر علائم هشدار دهنده و قابل بررسی باشد موضوع پیگیری می‌شود و تمام معیارهای بالینی و معیارهای پاراکلینیکی از جمله ام‌آر آی روی فرد سنجیده شود تا بتوانیم بگوئیم فرد به‌ام ‌اس مبتلا شده یا خیر.

ابوالفضلی در پاسخ به اینکه افراد به چه علائمی برای مراجعه به متخصص مغز و اعصاب باید حساس باشند گفت: هر علامت جسمی عصبی که فرد قبلاً به آن‌ها مبتلا نبوده ولی الان در او ایجاد شده مثلاً خواب رفتگی دست و پا، سرگیجه، دوبینی اختلال در حرکت که قبلاً فرد نداشته می‌تواند نشانه باشد و فرد باید به متخصص مغز و اعصاب مراجعه کنند تا پزشک با معاینه بالینی بفهمد که فرد دچار علامت گذرا شده یا بیمار است.

عضو هیئت علمی علوم پزشکی تهران شایع‌ترین علامت دیده شده در بیماران مبتلا به‌ام ‌اس را اشکالات بینایی دوبینی، سرگیجه و ضعف اندام‌ها، اختلالات ادراری و حرکتی به ویژه اختلال در راه رفتن اعلام کرد و گفت: اما این دلیل نمی‌شود که هر فردی این مشکلات را داشت به‌ام ‌اس مبتلاست. شاید دلایل دیگری برای به وجود آمدن این علامت‌ها وجود داشته باشد.

این متخصص مغز و اعصاب گفت: مطالعه‌ای که به صورت جسته و گریخته روی اپیدمیولوژی‌ام ‌اس در کشور صورت گرفته نشان می‌دهد چیزی حدوداً بین ۵۰ تا ۶۰ در صد هزار نفر به‌ام ‌اس مبتلا می‌شوند که آمار بالایی نیست هر چند که اخیراً ابتلا به‌ام ‌اس رو به افزایش داشت.

 


 

نویسنده: - ۱۳٩۱/٤/٩

دکتر نسترن مجدی‌نسب در گفت‌وگو با خبرنگار باشگاه خبرنگاران خوزستان اظهار کرد: در کشورهای مختلف دنیا تحقیقاتی در زمینه تاثیر ژنتیک در ابتلا به بیماری MS انجام شده، ولی با توجه به اینکه اطلاعات به دست آمده در این کشورها قابل تعمیم به دیگر کشورها نیست، نمی‌توان از این اطلاعات استفاده کرد.

 وی با بیان اینکه لازم است در زمینه تاثیر ژنتیک بر بیماری MS در ایران مطالعاتی انجام شود، افزود: این کار برای نخستین‌بار در کشور در استان خوزستان و توسط انجمن MS انجام می‌شود؛ برای انجام این کار از بیماران دعوت می‌شود که برای خون‌گیری مراجعه کنند و پس از آن آزمایش‌های لازم بر روی نمونه‌های دریافتی انجام می‌شود.

 مجدی‌نسب تصریح کرد: البته در این زمینه بیماران اختیار دارند و می‌توانند برای نمونه‌گیری مراجعه نکنند؛ هزینه انجام آزمایش‌ها نیز بر عهده انجمن است. هم‌اکنون ثبت‌نام از افراد برای شرکت در این طرح در حال انجام است و پس از نمونه‌گیری از بیماران، آزمایش‌ها انجام می‌شود./س

 


 

نویسنده: - ۱۳٩۱/۳/۱٧
به محض این‌که دستش کمی گزگز می‌کند یا چشم‌هایش سیاهی می‌رود، می‌ترسد و می‌گوید: «حتماً ام‌اس گرفته‌ام». ضعف و بی‌حسی اندام‌ها نیز برای او برابر است با بیماری ام‌اس و این بیماری هم یعنی پایان زندگی فعال و پویا.

با این‌که بسیاری از مردم این چنین فکر می‌کنند، اما پزشکان می‌گویند گاهی ام‌اس مشکل خاصی برای بیمار ایجاد نمی‌کند بنابراین بسیاری از مبتلایان می‌توانند به زندگی عادی‌شان ادامه دهند؛ به این معنی که حتی شاید یکی از همکاران یا دوستان‌ نزدیکتان هم ام‌اس داشته باشد و شما هیچ وقت متوجه مشکلش نشوید.


ادامه مطلب ...

 


 

نویسنده: - ۱۳٩۱/۳/۱٧
دکتر برگه‌های آزمایش را چند بار مرور کرد، عکس‌ها و نوارهای اسکن را هم همین‌طور، 10 دقیقه‌ای فقط به او نگاه می‌کردیم. دکتر با هر بار مرور برگه‌های آزمایش، بیشتر اخم می‌کرد و نفس عمیق‌تری می‌کشید.

دست آخر، درحالی که سعی می‌کرد نگاهش را از صورتم بدزدد به چشمان همسرم خیره شد و شمرده گفت: «متاسفم؛ خانم شما ام اس داره».

از آن روز دنیا برایم بی‌معنی شده، پاهایم سنگینی می‌کند، از هر دردی به هراس می‌افتم، دارو برایم زهر است، هیچ چیزی خوشحالم نمی‌کند و... .

ام اس داشتن احساس خوشایندی نیست. خیلی‌ها تصور می‌کنند با این بیماری دنیا به آخر رسیده، روحیه ضعیف و درهم شکننده آنها، به پیشرفت بیماری سرعت می‌بخشد، اما این بیماری شق دیگری هم دارد؛ ام اس مانند بسیاری از بیماری‌های دیگر اگرچه درمان کند و سختی دارد، اما اگر در برابرش زانو بزنی، بیشتر بر ما تحمیل می‌شود.

این را جمعی از جوانان مبتلا به این بیماری باور کرده‌اند؛ جوانانی با نام‌های حسین کاکاوند، علیرضا موسوی، سینا صادری و فربد توسلی، که با هدف انتشار اطلاعات از روز 26 اردیبهشت، از مشهد رکاب زده‌اند تا امروز 11 خرداد، روز جهانی ام اس را در تهران باشند.

این گروه نامشان را آوای امید نامیده‌اند و هّم و غمشان تغییر نگاه بیماران ام اس است. ایجاد آگاهی صحیح بین جامعه در مورد بیماری ام اس و دادن انگیزه و خودباوری بین بیماران از هدف‌های این گروه است که آنان را واداشت تا بیش از 6 ماه زیر نظر دکتر و مربی دوچرخه‌سواری برای رکاب زدن از مشهد تا تهران تمرین کنند.

گفته می‌شود بیماران ام اسی که به‌دلیل ناآگاهی و نداشتن شناخت صحیح از بیماری، به لحاظ روحی از وضعیت مناسبی برخوردار نبودند، بعد از ملاقات با این گروه از جوانان دید مثبتی به بیماری و زندگی پیدا کرده‌اند. امروز روز ام اس است،



:: برچسب‌ها: سامرند شریفی,
نويسنده : ...


کزاز

یماری کزاز

۸۴۸۴۳۵۱۳۱۳.jpg

بررسی بیماری کزاز و علائم آن و چگونگی برخورد با آنکزاز بیماری است عفونی مشترک بین انسان و دامها که معمولاً بصورت تک تک و پراکنده دیده می شود . بعلت آلوده بودن وسائل جراحی نیز ممکن است چند تن در بخش جراحی بدان دچار گردند . این بیماری متأسفانه در کشور عزیز ما زیاد دیده می شود .

کزاز میکروب خاصی است که در انتهای آن اسپور وجود دارد ( سنجاق مانند ) در محیط خارج مقاومت زیادی از خون نشان می دهد و اسپوری تولید می کند که مقاومتش خیلی زیادتر است . اثرات میکرب بواسطه سم بسیار قوی است که ترشح می کند و از راه لنف ، خون بمراکز عصبی میرود . با سم میکرب کزاز توانسته اند علائم بیماری را تولید کنند . میکرب کزاز در خاک ، مدفوع اسب و گاو و آب و گرد و خاک وجود دارد .

مطلب مهم اینکه ابتلاء به کزاز ایمنی کاملی ایجاد نمی کند لذا بهترین وسیله برای جلوگیری از آن واکسیناسیون می باشد . از سوی دیگر سرم ضد کزاز برای پیشگیری سودمند است ولی برای درمان بویژه پس از بروز نشانه های بیماری ندارد .

۸۵۴۵۳۱۳۱۳.jpg

 نشانه های کزاز :

دوران پنهانی متوسط بیماری ۸-۷ روز است هر قدر دوران نهفتگی کوتاهتر باشد عاقبت بیماری خطرناکتر است گاهی در مرحله ی نهائی چرک زخم کم شده و سوزش و انقباض عضلانی ظاهر می شود . امکان ابتلاء مجدد در غیاب واکسیناسیون وجود دارد و هر اندازه فاصله بین شروع و انقباض عمومی حاصل از سم بیشتر باشد پیش آگهی بهتر است .

اولین نشانه ی کزاز دشواری بلع و کلید شدن دهان است . بیمار خیلی بزحمت دهان خود را باز می کند عضلاتی که برای جویدن بکار میرود در موقع انقباض دردناک و سفت هستند سپس انقباض در عضلات گردن ، صورت و ستون فقرات و شکم و غیره فرا می رسد ( انقباض عمومی ) .

انقباض عضلات صورت ، شکل مخصوصی به مبتلا می دهد و مانند این است که بیمار خنده بی نمکی به لب دارد ( خنده شیطان ) در حالت حمله عضلات جونده منقبض شده و بواسطه گرفتاری ماهیچه های ستون فقرات بدن بعقب خم می شود ( نظیر کمان ) یعنی سطح اتکاء تنها پشت سر و پاشنه ها می باشد . هر گاه انقباض عضلات یک طرف بدن زیاد شود بدن بهمان طرف خم می شود و اگر تمام عضلات بدن بطور یکنواخت دچار شده باشند تمام بدن کشیده و بشکل خبردار در می اید . در شیرخواران و افراد خیلی پیر کزاز خطرناک است .

انقباض عضلات عمومی بصوت حمله ای ظاهر می شود یعنی در اثر تحریک بیمار با روشنائی و صدا ، تزریق و یا لمس بدن ، جمع شدن عمومی بدن فرا میرسد ، فکها سخت بهم فشرده شده و سایر عضلات نیز سفت می شوند . انقباض عضلات حنجره و شکم و دیافراگم وعضلات تنفسی باعث خفگی می شود . اگر انقباض ماهیچه های تنفس طولانی باشد موجب کبودی رنگ می گردد . حملات انقباضی بیمار را فرسوده و خسته می کند . کلید شدن دهان سبب تشنگی ، اتلاف شدید انرژی ، عرق ( دفع الکترولیتها ) آسیب ماهیچه ها ( پارگی ) و گرسنگی میشود .

 ۸۴۸۴۵۳۳۵.jpg

تب در ابتدای بیماری درحدود ۳۸ درجه بوده و بتدریج بالا میرود به ۴۰ و بالاتر میرسد . نبض سریع نیست تعداد تنفس درخارج از حملات تند است و اگر به ۴۰ بار در دقیقه برسد تقریباً وقوع مرگ حتمی است .

در کزاز تعریق فراوان وجود دارد ، فشار خون پائین و بی خوابی وجود دارد . گاه بیماری شدت می یابد و بیمار در عرض ۳-۲ روز در حالت سکته قلبی یا خفگی یا وارد شدن مواد غذائی در ششها تلف می شود و یا برعکس در عرض چند هفته انقباض عضلانی تخفیف یافته بهبودی حاصل می گردد .

۸۴۶۵۱۳۵۱۸۶۴۶.jpg

انواع خیلی سخت و سبک بیماری هم وجود دارد . فلج یک پا و یا دو پا و فلج صورت و چشم به تنهائی دیده می شود . اگر فاصله بین اولین علامت کزاز با شروع انقباض عمومی ماهیچه ها کمتر از ۴۸ ساعت باشد بیماری خیلی جدی و بدخیم می باشد .

پیشگیری:

اسپور کلستریدیوم تتانی از راه خراش کوچک و بزرگ و زخم و شکستگی ها و غیره وارد بدن می شود ، اگر شرایط رشد و افزونی آن فراهم باشد سم ترواش می کند و این سم راهی مراکز عصبی می شود ، بنابراین قبل و بعد از وارد شدن باسیل در بدن می توان پیش گیری لازم را انجام داد .

دادن آنتی بیوتیک ،‌ ضدعفونی کردن و رعایت پاکیزگی زخم نیز از رشد احتمالی و تراوش سم جلوگیری می کند ، باسیل کزاز در بافتهای خراب شده بهتر رشد می کند بنابراین پانسمان و رعایت پاکی زخم وعمل جراحی لازم سودآور می باشد .

 واکسیناسیون :

تزریق واکسن مؤثرترین روش حفاظت در برابر کزاز است .

کزاز نوزادان با واکسینه کردن مادر در زمان حاملگی قابل پیشگیری است .

پیشگیری پاسیو:

ایمنی پاسیو می تواند بوسیله آنتی توکسین کزاز ( ایمونوگلوبولین انسانی ) تأمین گردد .

سرم اسبی ممکن است موجب واکنشهای آلرژیک و حتی مرگ در اثر شوک آنافیلاکتیک ((حساسیتی ))شود . ایمونوگلوبولین کزاز انسانی معمولاً فاقد خطرات ذکر شده بوده و قدرت آن هم بیشتر از نوع آنتی توکسین هترولوگ است وجانشین سرم اسبی شده است .

پیشگیری با آنتی بیوتیکها:

کلستریدیوم نسبت به پنی سیلین حساس است بنابراین کاربرد آن در زخمهای مشکوک منطقی و گاه ضروری است ولی باید بخاطر داشت که در زخمهای له و خراب شده دارو بمحل زخم نمی رسد ( بسبب اختلال جریان خون ) لذا امکان زنده ماندن و رشد باسیلها وجود دارد . عملاً در برخی بیماران مشاهده شده است که در زخمهای تمیز شده و عمل شده با وجود کاربرد پنی سیلین جانشینی برای واکسن یا سرم ضدکزاز نمی باشد .

 ۸۵۴۵۳۴۵۳۱۳۱.jpg

نظافت و جراحی زخم:

‌ برای از بین بردن محیط غیرهوازی بافت و رشد اسپورها سود بخش است عمل جراحی و تمیز کردن زخم هر چه زودتر صورت بگیرد اثر سودبخش تری خواهد داشت ( رشد باسیل و تولید سم کاهش خواهد یافت )

توجه به این نکته حائز اهمیت است که بهترین وسیله پیشگیری از کزاز واکسیناسیون کلیه افراد درحال تندرستی است .

درمان :

گرم و مرطوب کردن اطاق ، فیزیوتراپی قفسه صدری ،خارج کردن تراوشات سینه و حلق ، حرکت دادن بیمار در روی تخت ، مراقبت چشمها ، تغذیه از راه لوله معدی ، تجویز آرام بخش ها ( دیازپام ) بمقدار کافی ، آنتی بیوتیکها و در صورت لزوم باز کردن نای تنفس مصنوعی با دستگاه و مراقبت دقیق و دائمی بیمار که بطور واضح تمام این موارد به توصیه و تحت نظارت پزشک انجام می شود.



:: برچسب‌ها: سامرند شریفی,
نويسنده : ...


وبا

اطلاعات مفید درباره بیماری وبا

بیماری وبا ' alt='اطلاعات مفید درباره بیماری وبا ' /> واحد تندرستی و سلامت تبیان زنجان-

وبای چیست ؟

وبا یک بیماری اسهالی واگیردار و خاص انسان است که توسط نوعی باکتری بنام ویبریوکلرا ایجاد می شود . این بیماری در صورت عدم پیشگیری و درمان به موقع و مناسب ، بسیار کشنده است .

 این بیماری بیشتر در نقاط گرم و مرطوب و در تمام ماههای سال به خصوص از اردیبهشت تا آبان ماه دیده می شود . بیماران وبایی به طور مشخص دچار اسهال آبکی همراه با کم آبی شدید می شوند .

●علائم بالینی و خصوصیات بالینی بیمار مبتلا به وبا چیست ؟

▪اسهال آبکی حجیم و سریع السیر و جهنده ، با دفعات اجابت مزاج غیرقابل شمارش و بسیار زیاد

▪اسهال بدون تب و بدون دل درد و بدون زور و پیچ شکم

استفراغ بدون حالت تهوع قبلی

▪گرفتگی ( اسپاسم ) و درد عضلات پشت ساق پا

▪عطش و تشنگی فراوان

▪کم شدن یا قطع ادرار

●توجه :

در صورت عدم جایگزینی سریع مایعات و الکترولیت های بدن ( سدیم ، کلر ،‌پتاسیم و … ) ۲۵ تا ۵۰ درصد از موارد مبتلا به بیماری وبا منجر به مرگ می شوند .حدود ۹۰٪ بیماران بدون علامت بوده و یا اسهال خفیف دارند ولی در صورت اسهال آبکی شدید ، از اولین مدفوع شل تا شوک ۴ تا ۱۲ ساعت و تا مرگ ۱۸ ساعت تا چند روز بیشتر طول نمی کشند .

اولین شکایت بیمار ، احساس پری و غرغر شکم است سپس اسهال آبکی شبیه آب برنج و اکثراً بدون بو ایجاد میشود .

●راههای انتقال بیماری وبا و منابع شایع این بیماری چیست ؟

الف ) راه تماس مستقیم :

بیماری می تواند از طریق دست های آلوده ، تماس با مواد دفعی و استفراغ بیماران و یا وسایل و لوازم آلوده به مدفوع بیمار منتقل شود .

ب ) راه تماس غیرمستقیم :

۱- مصرف آب آلوده به مدفوع ( آلودگی آب توسط مدفوع به طور ثانوی ، دفع ناصحیح فاضلاب و نشت آن به آب آشامیدنی ) منابع آب حفاظت نشده مانند چاهها ، دریاچه ها ، استخرها ، جوی ها و …

۲- استحمام یا شستشوی لوازم آشپزخانه در آب آلوده

۳ – شستشوی سبزی و میوه ها با آب آلوده

۴ – یخ آلوده که از آب آلوده تهیه شده باشد .

۵ – غذاهای آلوده که در خارج از یخچال نگهداری شوند و انبار کردن غذاهایی همچون شیر ، برنج پخته ، تخم مرغ و …. در خارج از یخچال

۶ – غذاهای دریایی ناپخته و خام مثل صدف ، ماهی و …

۷ – تغذیه کودکان و نوزادان با بطری ( آلوده ) به جای شیرمادر نیز می تواند یک عامل انتقال بیماری باشد .

▪نکته :

در مواقع ابتلا به اسهال حاد آبکی شدید با دفعات بسیار زیاد سریعآً به مراکز بهداشتی درمانی و یا پزشک مراجعه نمایید . ضمن درمان سریع کم آبی در مطب یا درمانگاه ، نمونه برداری از مدفوع جهت کشف سریع بیمرای وبا به عمل می آید .

● آیا بیماری وبای التور درمان پذیر است ؟ بلی

می توان با جبران وفور مایعات و املاح از دست رفته بدن که در اثر اسهال ایجاد شده است وبای التور را به خوبی و با موفقیت درمان نمود . برای این منظور می توان از مایع درمانی خوراکی به مقادیر زیاد استفاده نمود . بهترین محلول خوراکی برای جبران کم آبی و املاح از دست رفته بدن ، محلول او- آر- اس است .

● طرز تهیه محلول او – آر – اس

چهارلیوان پرآب را در یک ظرف تمیز ریخته و کاملاً بجوشانید ( حداقل ۱ دقیقه پس از رسیدن آب به نقطه جوش )

بگذارید تا آب جوشیده سرد شود . یک پاکت محلول او – آر – اس را در ظرف محتوی ۴ لیوان آب جوشیده خنک شده بریزید و آنها را بهم بزنید . محلول تهیه شده باید در یخچال نگهداری شود .بعد از هر بار اجابت مزاج شل و آبکی نصف تا یک لیوان از این محلول را بخورید .

محلول تهیه شده فقط برای ۲۴ ساعت قابل استفاده است ، در صورت باقی ماندن آن پس از ۲۴ ساعت ، باید محلول اضافی دور ریخته شود و مجدداً با روش فوق ۱ لیتر محلول جدید تهیه شود.

موارد جدی و شدید اسهال علاوه بر روش خوراکی ، به تزریق داخل وریدی سرم های حیاتی نیز نیاز دارند . سرم درمانی در درمانگاه یا بیمارستان یا مراکز بهداشتی درمانی و مطب ها زیر نظر پزشک و یا پرستار دوره دیده صورت می گیرد . علاوه بر جبران آب و املاح از دست رفته ، درمان بیماران با آنتی بیوتیک مناسب نیز ضرورت دارد .

●سه نکته اصلی در درمان بیماریهای اسهالی :

در هنگام بروز اسهال از آب و مایعات فراوان استفاده نمایید .

از محلول پودر او – آر – اس مایع درمانی خوراکی استفاده گردد .

جهت درمان فوراً به پزشک مراجعه نمایید .

●راههای پیشگیری از بیماریهای اسهالی از جمله وبای التور چیست ؟

▪از آب آشامیدنی سالم استفاده شود .

▪در مناطقی که دسترسی به آب تصفیه شده و لوله کشی وجود ندارد و از آب چاه ، تانکرها ، آب چشمه ها و …. استفاده می گردد ( مثل مواقع حوادث غیرمترقبه از جمله زلزله ، سیل و جنگ و …. ) ، حتماً قبل از مصرف ، آب جوشانده و یا کلرزنی شود ( استفاده از محلول کلرمادر )

▪از سبزیجات و میوه جات شسته شده و ضدعفونی شده استفاده گردد .

▪قبل از تهیه غذا و توزیع غذا ، قبل از خوردن غذا ، قبل از دادن شیر یا غذا به کودک حتماً دستها با آب و صابون شسته شود .

▪باید دستها در موارد زیر با آب و صابون به طور کامل شسته شود :

بعد از اجابت مزاج ( رفتن به مستراح )

بعد از شستن و تمیزکردن کودک

بعد از دست زدن به مواد غذایی خام نظیر سبزیجات ، گوشت ، ماهی و مرغ

از مصرف غذاهای آماده و غیربهداشتی مثل آب میوه ، معجون ، بستنی ، ساندویچ و شیرموز خودداری گردد .

از دست فروشها ( آب زرشک فروشی ها ، گردوفروشی ها ، بلال فروشی ها و … ) خرید نکنید .

در آب رودخانه و جویها یا استخرهای آلوده شنا نکنید .

دورنگهداشتن مواد غذایی از دسترس مگس و آلودگی های دیگر

از مصرف یخ غیربهداشتی خودداری کنید .

●اقدامات احتیاطی

نظر به اینکه طی سالهای گذشته در اکثر کشورها منجمله در نقاط مختلفی از کشورمان مواردی از بیماری وبای التور مشاهده شده است لذا به منظور جلوگیری از ابتلاء به این بیماری عموم مردم به ویژه کسانی که قصد مسافرت به دیگر مناطق کشور را دارند و یا در مواقع حوادث غیرمترقبه از جمله زلزله ، سیل و … می بایستی اقدامات احتیاطی زیر را انجام دهند :

به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز ، فقط از آب های لوله کشی شده بهداشتی و کاملاً مطمئن استفاده شود و در صورت عدم دسترسی به چنین آبهایی ، آب مورد نیاز جوشانیده شده و یا با استفاده از کلرضدعفونی گردیده و سپس مصرف گردد . از مصرف یخ هایی که توسط فروشندگان مختلف عرضه می شوند به شدت خودداری شود .

غذاهایی میل شوند که تازه پخته شده و هنوز کاملاً داغ هستند .

فقط از میوه هایی استفاده شود که کاملاً شسته و ضدعفونی شده و توسط خود شخص پوست کنده شده اند .

از مصرف مواد غذایی نیم پخته یا خام به شدت خودداری شود .

سبزی ها پس از ضدعفونی و شستشوی کامل و صحیح مورد استفاده قرار گیرند . به منظور اطمینان بیشتر توصیه میشود سبزیجات به صورت پخته مصرف گردند .

در طول سفر از مصرف سالاد خودداری شود .

از خرید مواد خوراکی از فروشندگان دوره گرد و فروشگاههای غیرمعتبر و فاقد مدارک بهداشتی خودداری شود .

نکات ضروری رعایت بهداشت فردی خصوصاً شستن دست ها با آب و صابون قبل از مصرف مواد غذایی و پس از اجابت مزاج مورد توجه قرار گیرند .



:: برچسب‌ها: سامرند شریفی,
نويسنده : ...


ابولا

شنایی با بیماری ابولا (Ebola)

بیماری ابولا (Ebola) یک بیماری ویروسی است که از سوی ویروس ابولا ایجاد می شود. این ویروس از خانواده فیلوویروس ها است که پس از وارد شدن به بدن ، نوعی بیماری تب دار و خونریزی دهنده ایجاد می کند که در ۵۰تا ۹۰درصد بیماران علامت دار به مرگ منجر خواهد شد.البته از ۴ گونه ویروسی ابولا یک گونه تنها به یک ابتلای بدون علامت منجر می شود و به مرگ نیز منتهی نخواهد شد.

 

بیماری ابولا اولین بار در سال ۱۹۷۶ در یکی از استان های سودان و نیز منطقه ای در نزدیکی زئیر جایی که هم اکنون جمهوری دمکراتیک کونگو واقع شده است پیدا شد.بین ژوئن تا نوامبر آن سال ، ۲۸۴ نفر به این بیماری مبتلا شدند که در نهایت ، ۱۵۱ نفر، جان خود را از دست دادند.طی سالهای بعد، این ویروس به دیگر کشورهای آفریقایی هم گسترش یافته و هرچند سال یکبار تعدادی کشته و قربانی برجا می گذارد.البته فقط آفریقا درگیر نشده و بیماری پای خود را از آفریقا نیز بیرون گذاشته است.

 

ویروس ابولا  گاه به گاه به طور مرگباری در میان انسانها و میمونها در آفریقا شایع میشود. این ویروس با ایجاد تب شدید و خونریزی بیمار را از پا درمی آورد و خیلی سریع گسترش مییابد.
ابولا نام نوعی ویروس است. تب خونریزی دهنده ابولا، یک بیماری شدید و کشنده است که نخستین بار در سال ۱۹۷۶میلادی شناخته شد.

نام ویروس این بیماری از یکی از رودخانه های کشور زئیر، که امروزه جمهوری دموکراتیک کنگو نام دارد، گرفته شده. این بیماری برای اولین بار در کشور کنگو دیده شد.

پژوهشگران بر این باورند که ویروس ابولا از طریق حیوانات به انسان سرایت میکند و معمولا در بدن جانوری زندگی میکند که در قاره آفریقا سکونت دارد.
اکثر افرادی که ابتلای آنان به بیماری ابولا تاکنون تأیید شده اهل کشورهای آفریقایی بوده اند.تب خونریزی دهنده ابولا معمولا به صورت شیوع ناگهانی بروز میکند و شیوع آن هم از یک بیمارستان یا درمانگاه آغاز میشود.

 

به دلیل خاصیت سرایت بالای این بیماری پرسنل بهداشتی ناگزیر از رعایت شدید و دقیق اصول بهداشتی برای پیگیری از انتشار بیماری و ابتلای خود هستند.
آنها برای پوشش کامل بدن از لباس، دستکش و پوتینهایی استفاده میکنند که پس از استفاده باید نابود شود.

 

با وجودی که تعدادی از روستاهای استان کاسای در قرنطینه به سر میبرند، اما سازمان جهانی بهداشت اعلام کرده فعلا نیازی به اعمال محدودیت در روابط تجاری و سفر به کنگو وجود ندارد.
کارشناسان محلی دائما در حال فرستادن پیامهایی از طریق رادیو و تلویزیون هستند که به مردم آموزش میدهد چگونه از آلوده شدن به این ویروس پیشگیری کنند.
این خطر به ویژه در مراسم تدفین قربانیان ابولا و با تماس نزدیک افراد با جسد قربانیان وجود دارد.

 

خطر کشندگی ویروس ابولا که تاکنون درمانی برای آن پیدا نشده، بین ۵۰ تا ۹۰درصد است.
طی چند سالی که از هجوم بیماری ابولا می گذرد، کارهای زیادی برای تشخیص اپیدمیولوژی و نحوه سرایت ابولا صورت گرفته است ، ولی هنوز راه و نحوه دقیق سرایت آن مشخص نشده و تنها می توان گفت که احتمالا ابولا از طریق تماس با خون یا دیگر مایعات بدن و همچنین ترشحاتی همچون خلط افراد آلوده به این ویروس به افراد سالم منتقل می شود؛ مثلا میزان بیماری در مرده شورهای قبرستان ها که تماس مستقیم با بدن قربانیان ابولا داشتند، بسیار بالا بوده.

 

پزشکان ، پرستاران و بهیارانی که مشغول درمان مبتلایان ابولا بودند هم بکرات در حین انجام وظیفه خود به این بیماری دچار شدند، که علت آن عدم رعایت مسائل بهداشتی و مراقبتی لازم و عدم آگاهی از نحوه انتقال در سالهای اول شناسایی این بیماری بود.به هر حال ، این ویروس به هر شکلی که به بدن وارد شود، بعد از ۲تا ۲۱روز علایم آن ظاهر می شود.

 

بیمار با بروز ناگهانی تب ، ضعف شدید، درد عضلانی ، سردرد و گلودرد به پزشک مراجعه می کند.معمولا بعد از مدت کوتاهی ، تهوع ، استفراغ ، اسهال ، بثورات پوستی ، اختلال عملکرد کبد و کلیه و حتی در بعضی موارد خونریزی داخلی و خارجی نیز به دنبال علایم و نشانه های اولیه بروز خواهند کرد و وضعیت بیمار بشدت رو به وخامت می رود.

 

نتایج آزمایش ها افت تعداد گلبول های سفید و پلاکت ها و افزایش آنزیم های کبدی را نشان می دهند. برعکس سالهای نخست ، تشخیص بیماری آسان تر شده است.تست های تشخیص اختصاصی به صورت تشخیص آنتی ژن ها و یا ژنهای ویروسی در خون یا دیگر مایعات بدن در دسترس هستند.اخیرا کشت سلولی این ویروس نیز مقدور شده و حتی می توان آنتی بادی های تشکیل شده علیه این ویروس را در بدن بیماران تعیین کرد.

 

به هر حال ، اگر چه روشهایی که گفته شد تشخیص بیماری را تسهیل کرده اند، اما خطر انتقال بیماری به پرسنل آزمایشگاه بسیار بالاست و در خین انجام چنین آزمایش هایی باید بشدت مراقب بود. روز پنجم همین ماه می بود که یک محقق زن روسی در یکی از آزمایشگاه های بشدت محافظت شده در سیبری به دلیل وارد شدن سرنگ حاوی ویروس ابولا به دستش بیمار شد و ۲هفته بعد جان سپرد.این آزمایشگاه یکی از دو نقطه روی زمین است که واکسن آبله در آن نگهداری می شود.

 

درمان ابولا در موارد وخیم ، مانند بیمارانی که بشدت دهیدراته هستند، بیمار باید به بخش مراقبت های ویژه انتقال یابد.تاکنون هیچ گونه درمان اختصاصی یا حتی واکسنی برای ابولا کشف نشده و تمام داروها و واکسن هایی که فعلا پیشنهاد می شوند به سالها تحقیق برای رسیدن به مرحله بالینی احتیاج دارند.

 

نشانه های بیماری ابولا,تشخیص بیماری ابولا

در بعضی موارد خونریزی داخلی و خارجی نیز به دنبال علایم و نشانه های اولیه بروز خواهند کرد

 

با وجود این ، چند نکته را می توان توصیه کرد.
۱- بیماران مشکوک باید قرنطینه شوند و به پرستارانی که از این بیماران مراقبت می کنند توصیه شود مراقبت های لازم را برای محدود کردن تماس ها و کنترل دقیق ترشحات بدن بیمار به انجام برسانند.انجام اقدامات تهاجمی یا حتی اقداماتی مثل گذاشتن سوند، گرفتن نمونه هایی از ترشحات بدن بیماران ، رگ گیری و انجام ساکشن و در کل تمام اقدامات پرستاری باید تحت مراقبت کامل و کنترل دقیق انجام گیرد.پرستاران و پرسنل بیمارستان که با بیماران در تماس هستند باید به کمک دستکش ، ماسک و روپوش های مناسب محافظت شوند.

 

۲- افراد خانواده و دیگر افرادی که با چنین بیمارانی تماس داشته اند باید تحت پیگیری کامل قرار گیرند.این پیگیری شامل تعیین و اندازه گیری درجه دمای بدن ۲بار در روز و بستری بیمار در بیمارستان و قرنطینه دادن تمام افراد مشکوک به ابتلا به این بیماری در بیمارستان (بلافاصله پس از بروز تب) است.

 

●  ابولا چیست؟
ابولا در واقع نام نوعی ویروس است. تب خونریزی دهنده ابولا، یک بیماری شدید و کشنده است که نخستین بار در سال ۱۹۷۶میلادی شناخته شد.
نام ویروس این بیماری از یکی از رودخانه های کشور زئیر، که امروزه جمهوری دموکراتیک کنگو نام دارد، گرفته شده. این بیماری برای اولین بار در کشور کنگو دیده شد.

 

پژوهشگران بر این باورند که ویروس ابولا از طریق حیوانات به انسان سرایت میکند و معمولا در بدن جانوری زندگی میکند که در قاره آفریقا سکونت دارد.
اکثر افرادی که ابتلای آنان به ابولا تا کنون تأیید شده اهل کشورهای آفریقایی بودهاند.

 

تب خونریزی دهنده ابولا معمولا به صورت شیوع ناگهانی بروز میکند و شیوع آن هم از یک بیمارستان یا درمانگاه آغاز میشود.

●  چگونه منتشر میشود؟
تب خونریزی دهنده ابولا از بیماریهای مشترک بین انسان و دام به شمار میرود.
این بیماری فقط انسان، میمون و شامپانزه را مبتلا میکند.
محل زندگی ویروس ابولا احتمالا در بدن گروهی از همین حیوانات است.
انسانها ناقل ویروس نیستند و بهطور تصادفی به ویروس آلوده میشوند.
اینکه چگونه ویروس ابولا از بدن حیوانات به بدن انسان وارد میشود بهطور کامل مشخص نیست.
پس از آنکه فردی به این ویروس آلوده شد، انسانهای دیگر را آلوده میکند.
یکی از راههای انتقال عفونت بین انسانها، تماس مستقیم با خون و ترشحات بدن فرد آلوده است که معمولا در بین اطرافیان بیمار که سعی در نگهداری و پرستاری او دارند، رخ میدهد.
یکی دیگر از راههای شایع گسترش این ویروس انتقال آن در بین بیماران و کارکنان یک بیمارستان یا درمانگاه است.

 

پیشگیری از ابولا ,انتشار بیماری ابولا

از راههای انتقال عفونت بین انسانها، تماس مستقیم با خون و ترشحات بدن فرد آلوده است

 

●  بیماری ابولا چه علایمی دارد؟
علایم این بیماری در همه بیماران یکسان نیست.
پژوهشگران هنوز نمیدانند چرا تعدادی از افراد پس از ابتلا به این بیماری بهبود مییابند و برخی دیگر کشته میشوند.
به هر حال میتوان گفت پاسخ ایمنی بیمارانی که در اثر ویروس ابولا کشته میشوند، چندان قوی نیست.
در چند روز اولی که انسان به ویروس آلوده میشود، تب بالا، سردرد، درد عضلات، دل درد، اسهال و خستگی بروز میکند.
بعضی از بیماران در این مرحله دچار گلودرد، سکسکه، قرمزی و خارش چشم، بثورات پوستی، اسهال خونی و استفراغ خونی میشوند.
با گذشت یک هفته از آلودگی، درد قفسه سینه، شوک و مرگ اتفاق میافتد. بعضی از بیماران در این مرحله کور شده و خونریزی میکنند.

 

تشخیص و درمان
تشخیص زودرس تب خونریزی دهنده ابولا دشوار است چرا که علایم اولیه آن مثل خارش و قرمزی چشم و بثورات پوستی، در بیماریهای دیگری که شایعتر هستند نیز دیده میشود.
ما اگر پزشک به این بیماری مشکوک شود، باید فورا از بیمار آزمایش خون به عمل آورد. اگر بیمار اسهال خونی نیز داشته باشد، مدفوع او هم مورد آزمایش قرار میگیرد.


برای درمان این بیماری ویروسی هیچ درمان مشخصی وجود ندارد. در حال حاضر اکثر درمانهایی که به بیماران داده میشود، درمانهای تقویتی هستند.
این درمانها شامل کمک به حفظ فشار خون بیمار، حفظ مایعات بدن و نیز کمک به تنفس بیمار هستند.
چند سال پیش در شیوع ابولا در کیکویت، پزشکان راه جدیدی را برای درمان بیماران امتحان کردند.


آنها به ۸ نفر از بیماران، خون افرادی را که به ابولا مبتلا شده و از آن جان سالم بهدر برده بودند، تزریق کردند. نتیجه رضایت بخش بود.
۷ نفر از بیماران زنده ماندند.
هر چند این نتیجه امیدوار کننده است اما چون پژوهش مذکور فقط روی ۸ نفر انجام شد، نمیتوان آن را برای درمان همه بیماران تعمیم داد!

 

●  چگونه میتوان پیشگیری کرد؟
پیشگیری از بیماری تب خونریزی دهنده ابولا در آفریقا با دشواریهای چندانی روبهروست.
به دلیل آنکه هویت و محل زندگی حیواناتی که مخزن ابولا هستند ناشناخته است، تنها چند راه ابتدایی برای پیشگیری از بیماری پیشنهاد شده. اصل مهم در پیشگیری از آلوده شدن پرهیز از تماس مستقیم با بیمار است.
اگر مواردی از بیماری مشاهده شود، اولین کسانی که باید بسیار مراقب خطر باشند، کارکنان مراکز بهداشتی- درمانی هستند.


این افراد باید از پوشش کامل، ماسک، دستکش و عینک استفاده کنند. هدف از این کار ممانعت از آلوده شدن با خون و ترشحات بدن فرد مبتلاست. همچنین اگر بیمار بمیرد، باید از تماس با بدن مرده نیز خودداری کرد.



:: برچسب‌ها: سامرند شریفی,
نويسنده : ...


ایا می دانستید

ختاپوس سه قلب دارد.

قلب میگو در مغز آن است.

مورچه ها هرگز نمی خوابند.

حلزون ها می توانند تا سه سال بخوابند و در این مدت هیچ غذایی نخورند.

موریانه ها وقتی به موسیقی هوی متال گوش می دهند چوب را با سرعت دو برابر می خورند.

مقاومت موش صحرایی در برابر بی آبی بیشتر از شتر است.

صدای نهنگ آبی بلندترین صدایی است که یک موجود زنده می تواند تولید کند.

وقتی ملکه زنبور عسلوارد کندو می شود، آواز خاصی را زمزمه می کند، به این منظور که زنبورهای کارگر را تحریک کرده تا اگر ملکه دیگری وجود دارد به خاطر وی بجنگند.

خرس های قطبی می توانند تا ۲۵ مایل در ساعت (معادل تقریبا ۴۰ کیلومتر در ساعت) دویده و تا ۶ پا (۱٫۸۲ متر) در ارتفاع بپرند و همچنین با توجه به جنس موی بدنشان، توسط دوربین های مادون قرمز قابل تشخیص نیستند.

یک اسب در طول یک سال ۷ برابر وزن بدن خود غذا مصرف می کند.

یک خرس قادر است با سرعت یک اسب بدود.

کانگارو ها قادرند ۳ متر به سمت بالا و ۸ متر به سمت جلو بپرند.

گونه ای از خرگوش قادر است ۱۲ ساعت پس از تولد جفت گیری کند.

دارکوب ها قادرند ۲۰ بار در ثانیه به تنه درخت ضربه بزنند.

موریانه ها قادرند تا ۲ روز زیر آب زنده بمانند.

فیل ها قادرند روزانه ۶۰ گالن آب ۲۵۰ کیلو گرم یونجه مصرف کنند.

جغدها قادر به حرکت دادن چشمان خود در کاسه چشم نمی باشند.

موش های صحرائی سالانه ۱/۳ منابع و ذخائر غذائی جهان را نابود می سازند.

عمر سنجاقک ها تنها ۲۴ ساعت است.

پلنگ ها قادرند تا ارتفاع ۵ متر به بالا بپرند.

اغلب مار ها دارای ۶ ردیف دندان می باشند.

نود درصد سم مار ها از پروتئین تشکیل شده است.

تمساح ها قادرند آرواره های خود را با نیرو ی ۱۳۰۰ کیلو گرم ببندند.

تمام قو های کشور انگلیس جزو دارایی های ملکه انگلیس می باشد


:: برچسب‌ها: سامرند شریفی,
نويسنده : ...


حیوانات اهلی

نسان، حیوانی که از موهبت شعور برخوردار است در ابتدای خلقت در طبیعت و در میان دیگر جانداران زندگی میکرد. با گذشت زمان و رشد تمدن بشری، دوری انسانها از طبیعت و نیازهای فطریشان تبعات بسیار ناگواری را بدنبال داشته است. براستی هیچگاه به تفاوت نیازمندیهای ما با انسانهای نخستین اندیشیده اید؟ انسان اولیه در دامان طبیعت و کوه و دشت زندگی میکرد و نیازهای خود را از دو طریق عمده شکار و کشاورزی رفع مینمود. فرزندان او بدون دغدغه خاطر تا سن بلوغ رشد میکردند و بمرور وارد عرصه زندگی میشدند اما بشر امروزی در دنیای صنعتی با نیازهای گسترده ای که برای خود ایجاد کرده است باعث فشارهای عصبی و روانی برای خود و اطرافیان گردیده است. نگرانی از آینده از همان اوان کودکی شروع میشود. والدین با صرف هزینه های گزاف کودک را برای آموزش به مهد کودک، پیش دبستانی، مدرسه، راهنمائی و دبیرستان و . . . . می فرستند و بدنبال آن زندگی اجتماعی با قوانین پیچیده و گسترده خود آغاز میشود. حجم بالای اطلاعات مورد نیاز برای ادامه زندگی باعث شده است تا وجود ابزارهای پیشرفته اطلاع رسانی و ذخیره اطلاعات نیز نتواند این نیاز را بطور کامل برآورده سازد. در گذشته اگر گفته میشد هر کتابی ارزش یکبار خواندن را دارد امروزه میبایست کتابی را یافت که ارزش یکبار خواندن داشته باشد. انسانها از محیط زیست طبیعی خود دور شده و مجبور به زندگی در محیطی با انواع آلودگی های هوا، صوت و حتی بصری شده اند. در این شرایط لازم است تمهیدات کافی برای ادامه زندگی با کیفیت مطلوب اندیشیده شود. در غیر اینصورت زندگی به زنده بودن و تلاش برای معاش و آنهم آکنده از التهاب و نگرانی و تشویش تبدیل خواهد شد.

جامعه شناسان و اندیشمندان غربی با شناخت این نیاز دست به اقدامات گسترده ای زده و تلاش زیادی برای ارضای نیاز معنوی انسانها در کنار قبول یک جامعه صنعتی نموده اند. این جنبش نزدیک به یک قرن است که ادامه یافته و در قالب سیاست های ملی و NGO ها ادامه یافته است. حفظ محیط زیست و توسعه مواهب آن از بارزترین این اقدامات است که منافع عمومی و انسانی وسیعی را بدنبال داشته است. در جائی خوانده بودم که بسیاری از مردم آمریکا ماشین هایشان را دوست خود می دانند و با آنها حرف می زنند. آنها در واقع میل دوست داشتن را در دست ساخته های خود جست وجو می کنند.

در این میان حیوانات بعنوان موجوداتی که از نظر آفرینش نزدیکترین آفریده ها به ما انسانها هستند میتوانند نقش اساسی و مهمی را ایفا نمایند. در دنیای غرب از این موهبت الهی کمال استفاده بعمل آمده است. نگهداری از حیوانات ضمن ایجاد یک سرگرمی سالم و مفرح، باعث تلطیف روحیات و احساسات شده و مهربانی را گسترش میدهد و این یک نیاز مبرم برای جوامع صنعتی و در حال رشد مانند جامعه ما می باشد.

به دلیل اعتقادات مذهبی و بر مبنای نجس بودن بعضی از حیوانات، نگهداری از آنها در جامعه ما رواج نیافته است. این موضوع حتی در مورد حیواناتی که پاک هم تلقی شده اند وجود دارد. با توجه به پیشرفت های گسترده در مورد بهداشت حیوانات و بررسی های بیماری زائی آنها بجاست متولیان این حوزه نسبت به بازنگری این موضوع اقدامی سریع داشته باشند. بعنوان مثال همستر که حیوانی کوچک و شبیه موش است ناقل هیچگونه بیماری به انسان نیست و از تمیزی بسیار بالائی برخوردار است در حالیکه اغلب مردم آنرا با موش اشتباه گرفته و بعنوان حیوانی نجس به آن می نگرند. در مورد پرندگان وضعیت تا حدی بهتر است اگرچه خرید و فروش آنها بصورتی سنتی و اغلب در شرایط غیر بهداشتی انجام می گیرد.

حیوانات برای شفا

مانند بعضی از غذاها که اثر شفادهنده و درمان کننده دارند تماس داشتن با بسیاری از جانوران و حیوانات نیز می تواند تاثیر خوبی را به دنبال داشته باشد و این موضوع ارتباطی با طبیعت پرستی ندارد. حیوانات بخشنده اند و به سرعت فراموش می کنند. شاید خداوند حضور آنها را به ما بخشیده است تا عشق بدون شرط را درک و تجربه کنیم. علاوه بر همه آنچه که درباره عشق نوشته شده است میلیون ها انسان وجود دارند که تا به حال عبارت "دوستت دارم" را به کار نبرده اند. میلیون ها انسان دیگر وجود دارند که هرگز این عبارت پرانرژی را نشنیده اند و خیلی بیشترند کسانی که هرگز عشق را حس نکرده اند. دکتر دین اورنیش در کتاب عشق و بقا می گوید بقای ما به قدرت شفادهی عشق، صمیمیت و روابطمان بستگی دارد. قدرت شفادهی عشق، به عشق میان انسان ها محدود نمی شود. امروزه دانشمندان در تحقیقات خود و بررسی روابط بین حیوانات هم به این نتایج رسیده اند.

نمونه های بسیاری از توانمندی حیوانات در تاثیرات درمانی و شفادهی و روابط عاطفی که با بسیاری از انسانها برقرار می کنند مشاهده شده است. لاری دوسی از یک مطالعه که در دانشگاه دوک انجام شده نمونه مستندی را ارائه می دهد. پسر جوانی به نام هوف در خانه اش تعدادی کبوتر را نگهداری می کرد. او به پای هر پرنده یک نشانه به صورت یک شماره وصل می کرد تا بتواند آنها را تشخیص دهد. روزی یک کبوتر زخمی را در باغ پیدا کرد. به کبوتر کمک کرد و تا زمانی که خوب شد از او نگهداری نمود. زمستان آن سال هوف به شدت بیمار شد و برای عمل جراحی به بیمارستانی در دویست مایل دورتر رفت. یک شب بسیار سرد و برفی او صدای آرامی را از پشت پنجره اتاقش در بیمارستان شنید. وقتی که پرستار پنجره را باز کرد یک کبوتر به درون اتاق پرید و روی سینه هوف نشست. پس از بررسی پای کبوتر هوف نشانه خودش را دید. یکی از همان کبوترهای خانگی بود. به نظر بسیار بعید می رسید که کبوتر این همه راه را پرواز کرده باشد اما به هرحال او جایی رفته بود که دوستش به عشق و درمان نیاز داشت.

حیوانات خانگی و طول عمر بیشتر

دکتر مایکل روزین معتقد است کسانی که از حیوانات و پرندگان خانگی نگهداری می کنند جوانتر از هم سن و سالان خود باقی می مانند. او در کتابی با همین عنوان به این نتیجه رسیده است که در مورد حمله قلبی آنها که از حیوانات خانگی نگهداری می کرده اند ۴۹ درصد جان سالم بدر برده اند اما از بین آنهایی که هیچ حیوانی را در خانه نداشته اند تنها ۲۷ درصد زنده مانده اند. اگر گیاه یا حیوان به صورت متناسب و هماهنگ انتخاب شوند انتظار چنین تاثیراتی بیشتر است. در بیشتر موارد دوستداران حیوانات معتقدند که حضور حیوانات در زندگی آنها تاثیرات عمیق و ژرفی داشته است. شاید یکی از دلایل طول عمر و سلامت بیشتر روستاییان مربوط به ارتباط بیشتر آنان با حیوانات باشد.

آیا می توان گفت که خداوند حضور حیوانات کوچک خانگی را به ما عطا کرده تا معنی عشق بدون شرط را بفهمیم؟ می توانیم حیواناتمان را سرزنش و تنبیه کرده و آنها را زمانی که مطابق میل ما رفتار نمی کنند، در جایی حبس کنیم. اما زمانی که به سوی آنها برمی گردیم تنها چند دقیقه طول می کشد تا آنها دوباره صورت خود را به پاهایمان بمالند و مشتاقانه گوشه های لباس ما را بکشند و بازی کنند. شاید آنها برای این در زندگی ما هستند تا نوع خاصی از دوست داشتن را تجربه کنیم، دوست داشتنی که در مقیاس روابط پر از شرط و شروط بسیاری از انسانها نمی گنجد.اگر می توانستیم مانند آنها ببخشیم و دوست بداریم، با همان خلوص و با همان سرعت، چه مردمان سالم و خوشبختی بودیم.

قدرت شفادهی حیوانات

لیم هونگ آن به شدت افسرده بود. مردی حدودا چهل ساله و مبتلا به شیزوفرنی. دکتر ماهادیوان، رییس بیمارستانی که او به مدت طولانی در آنجا بستری بود، تصمیم گرفت تا بیماران را به دیدن مزرعه پرورش اسب که در همسایگی بیمارستان بود، ببرد و از فضای آنجا لذت ببرند. لیم، ابتدا هیچ تمایلی برای ترک شبانه روزی نداشت، اما سرانجام شروع کرد به قدم زدن در بین مزرعه، آب دادن به اسب ها و گاهی مراقبت های بسیار ساده از بعضی از آنها. بعد از مدتی ارتباط دوجانبه ای بین او و اسب ها برقرار شد. این دوستی و رفت و آمد به میان اسب ها، او را برای ارتباط با مردم آماده کرد و لیم برای اولین بار با کارمندان شبانه روزی صحبت کرد و پس از مدت کوتاهی با کمک دکتر ماهادیوان توانست شغل ساده ای پیدا کند. دکتر ماهادیوان میگوید.

طبیعت، درمانگاه و دانشگاه

بسیاری از الگوهای پویای کیهانی و کدهای تعلیمی آسمان، در جانداران نقشه بسته است و با نگاهی عمیق به آنها می توان آنها را استخراج نمود. "برگرفته از مقدمه کتاب تاثیر حیوانات بر سرنوشت ما". طی ۵۰ سال گذشته، دانشمندان در سراسر جهان نوعی درمان براساس همنشینی با حیوانات را بنا نهاده اند. در دانشگاه کمبریج در انگلستان، محققان کشف کرده اند که اغلب کسانی که به مدت حداقل یک ماه حیوانی خانگی را در خانه خود نگهداری می کرده اند دردهای مزمنشان به طور محسوس و مشخصی کاهش یافته است. موسسه تحقیقاتی پزشکی بیکر در ملبورن استرالیا در یک بررسی نشان داده است که از بین ۶۰۰۰ بیمار مورد مطالعه، آنهایی که حیوان خانگی نگهداری می کرده اند، فشار خون کمتر، کلسترول کمتر و حمله قلبی کمتری داشته اند. محققان آمریکایی هم به این نتیجه رسیده اند آنهایی که پرندگان را نگهداری می کنند و دچار حمله قلبی می شوند، اغلب به مدت طولانی تری بعد از حمله قلبی زنده می مانند. رییس بخش روانشناسی بیمارستان توکیو معتقد است که حیوانات می توانند برای از بین بردن حس تنهایی به ما کمک کنند. آنها با ایجاد یک رابطه حسی که عمدتا براساس نیاز طبیعی آنهاست، ما راتشویق به ایجاد یک رابطه متقابل می کنند. زمانی که زلزله ویرانگر کوبه در سال ۱۹۵۵ همه شهر را ویران کرد بسیاری از مردم در سالن های عمومی اسکان داده شده بودند. با وجود آنکه طبق قانون، حضور حیوانات در مراکز عمومی ممنوع بود مسئولین این اجازه را به مردم دادند تا حیوانات خود را به اماکن اسکان موقت ببرند. به دنبال اتخاذ این تصمیم، تجربه بسیار موفقی به دست آمد. دکتر جین کاتو رییس انجمن بیمارستان های دامپزشکی ژاپن می گوید: مردمی که حیوانات خود را به همراه داشتند به وضوح شادتر بوده و بسیار بهتر با بحران مقابله کردند. جسم انسان انرژی یا امواجی از خود ساطع می کند که دارای بسامدی به خصوص است. اکثر نقایص ارتعاشی زمانی رخ می دهد که امواج ناهماهنگ با امواج ما، احاطه مان کنند که در این صورت حیوانات خانگی می توانند مانند فیلتری عمل کرده و با تصفیه امواج پیرامون ما زندگی سالم تری را برایمان به ارمغان بیاورند. شاید به همین دلیل است که در زمان های قدیم که فاصله بین انسان و طبیعت کمتر بود بیماریها هم کمتر از انواع امروزی بود. امروزه هم با توجه به تحقیقات و تجارب متعدد، نمی توان تاثیر حیوانات را بر زندگی انسان انکار نمود. این تاثیرات به خصوص در جوامعی که روابط انسانی تضعیف شده است (مانند جوامع غربی) نقش موثرتری دارد و در واقع ابزاری برای تجربه و یادآوری روابط دوستانه و به دور از معامله گری است.

می توان دل نگران سلامت معنوی انسان بود و به اهمیت معنوی طبیعت توجه نکرد.

بازار حیوانات خانگی در ایران

بازار خرید و فروش حیوانات خانگی از جمله بازارهای پررونق و پرطرفدار درخارج از کشور است که با گردش پول فراوان نقش اساسی در پویایی اقتصاد این کشورها داشته است و امروزه کشورهای آلمان، فرانسه، آمریکا و انگلیس تبدیل به ابرقدرت های خرید و فروش حیوانات خانگی شده و بازارهای جهانی این کالاها را به دست گرفته اند.

در کشور ما نیز به رغم این که ایرانیان اولین کسانی بودند که حیوانات وحشی را رام کرده واز آن ها در خانه نگهداری کرده اند همچنان به علت شرایط فرهنگی و مذهبی بازار خرید و فروش حیوانات خانگی ناشناخته و گمنام مانده است و فقط طی چند سال اخیر و آغاز دهه ۸۰، این بازار رونق کمی داشته است. برخی حیوانات خانگی ایرانی با بیش از ۱۰ برابر قیمت در بازارهای جهانی به فروش میرسند .

امروزه علاوه بر پرندگان که از دیرباز مورد توجه خریداران بوده اند حیواناتی مثل سگ، گربه، سنجاب، همستر، میمون، خوکچه های هندی، موش، مار، لاک پشت و خرگوش نیز طرفداران خاص خود را پیدا کرده اند.

پرندگان

خانواده پرندگان بزرگترین گروه از حیوانات هستند که به خاطر زیبایی، تنوع رنگ و صدایشان مورد توجه انسان قرار گرفته اند. خانواده پرندگان خانگی را میتوان به انواعی چون قناری، بلبل، طوطی، فهره، مرغ عشق، مرغ مینا، فنچ، هفت رنگ و طرقه تقسیم کرد و در این میان قناری ها بیشتر مورد توجه و علاقه مردم هستند که خود به گونه های مختلفی چون رسمی، جی بر، جی بس، یورک شایر، هلندی، سوپر، رسمی بلند و . . . تقسیم می شوند.

در میان این حیوانات، پرندگانی که رنگ های روشنتری دارند بیشتر مورد استقبال قرار میگیرند به گونه ای که در حال حاضر رنگ های سفید، طلایی، سرخ، ابلق و ابلق طلایی پرطرفدارترین رنگ ها در بازار پرنده فروشان هستند. پرندگانی که نژاد اصیل تری دارند گران تر از پرندگان دیگر بوده و نرها به خاطر قدرت آواز دو برابر ماده ها قیمت دارند.

بازار خرید و فروش پرندگان از نوسان قیمت بسیاری برخوردار است به طوری که انواع پرندگان موجود در این بازار با قیمت هایی از ۱۵۰۰ تا بیش از ۱۰ میلیون تومان به فروش میرسند. بنابراین کسانی که می خواهند پرنده بخرند باید قبل از هرگونه اقدامی برای خرید، اطلاعاتی در مورد انواع پرندگان و نگهداری آنها داشته باشند. بیشتر پرندگانی که در بازار پرندگان به فروش می رسند متعلق به کشورهای اسپانیا، آلمان، انگلیس، ایتالیا و نیز پرندگان بومی ایران هستند.

قناری های رسمی قیمتی بین هفت تا ۴۰ هزار تومان دارند و نوع کشیده و سوپر قناری ها به ترتیب با قیمت هایی بین ۵۰۰۸۰ هزار تومان و ۲۵۰۶۰ هزار تومان فروخته میشوند. قناری های جی بر و جی بس نیز به ترتیب با قیمت ۵۰۰۲۵۰ هزار تومان و ۲۵۰۷۰ هزار تومان به فروش میرسند.

در میان طوطی ها، طوطی کاسکو با بیشترین استقبال روبه رو است و علت این استقبال، مهارت این پرنده در تقلید صداست به طوری که (کاسکو) به راحتی می تواند صدای آهنگ موبایل را تقلید کند. به طور متوسط عمر طوطی ۴۰ سال است و انواع طوطی که در ایران به فروش می رسد طوطی های هندی و آفریقایی و ایرانی هستند که در این میان طوطیان آفریقایی بیش ترین قیمت را دارند. هرچه طوطی بتواند تعداد کلمات بیش تری را بیان کند قیمت آن بالاتر می رود. در حال حاضر طوطی هایی که در ایران هستند قیمتی بین ۲۵۰ هزار تا ۱۰ میلیون تومان دارند.

هر جفت مرغ عشق ۲۵۰۰ تا ۱۵۰ هزار تومان و هر جفت فنچ ۱۵۰۰ تا ۵۰۰۰۰ تومان به فروش می رسد. هر جفت هفت رنگ با قیمتی بین ۷تا ۸۰ هزار تومان به فروش می رسد و قیمت هر جفت طرقه بین ۱۰ تا ۵۰ هزار تومان است. همچنین بلبل ها نیز با قیتی بین ۱۰ هزار تا دو میلیون تومان به فروش می رسند و انواع سهره وحشی با قیمتی بین پنج تا ۶۰ هزار تومان فروخته میشوند.

کاهش ۳۰ تا ۴۰ درصدی قیمت پرندگان

طی یکی دو سال اخیر نقل و انتقالات پرندگان کاهش چشم گیری پیدا کرده است. علت این امر شیوع آنفلوآنزای پرندگان است. با شیوع این بیماری قیمت پرندگان بین ۳۰ تا ۴۰ درصد کاهش یافت به طوری که بسیاری از فروشندگان و تولیدکنندگان مجبور شدند پرندگان خود را بسیار ارزان بفروشند. به عنوان مثال در این دوران یک قناری ۵۰ هزار تومانی تا ۱۵ هزار تومان به فروش می رفت.

گربه

"پرشین کت" (Persian Cat) یا همان گربه ایرانی، گران ترین و زیباترین گربه جهان است که بزرگتر از گربه های معمولی بوده و صورتی فرورفته داشته و سفید و پشمالوست به طوری که طول پشم آن به بیش از ۱۵ سانتی متر هم می رسد. پرشین کت در ایران با قیتی بین ۳۵۰ هزار تا سه میلیون تومان فروخته میشود اما در خارج از کشور قیمت آن به بیش از ۱۰ میلیون تومان هم می رسد. . نگهداری از گربه بیشتر دربین دخترانی که هنوز به سن بلوغ نرسیده اند و زنهای تنها متداول است . اما پسرها بیشتر به سگ علاقه دارند. هم اکنون بسیاری از مراکز امنیتی وامدادی کشور از سگهای تربیت شده برای مقاصد خود استفاده می کنند.

تفاوت قیمت گربه ایرانی در خارج و داخل کشور، باعث شده تا آلمانی ها و فرانسوی ها این گربه را در دنیای تجارت خویش وارد کرده و نوزاد گربه را از ایران با قیمت خیلی پایین خریداری و پس از بزرگ شدن به قیمت های بالا بفروشند.

با این که گرانترین گربه جهان متعلق به ایران است اما در حال حاضر کشورهای فرانسه و هندوستان خاستگاه این گربه شده و تبدیل به بزرگ ترین کشورها در نگهداری و تولید گربه ایرانی گردیده اند. گربه های سیامی معمولی بین ۷۰ تا ۶۰۰ هزار تومان و گربه های سفارشی معمولاً قیمت هایی بالاتر از ۶۰۰ هزار تومان دارند.

قیمت گربه سیامی ۲۰۰ هزار تومان و نوع مصری آن بین ۴۰۰ تا ۷۰۰ هزار تومان است. هزینه نگهداری گربه بالاتر از قیمت آن است و گربه ها غذای خام نمی خورند و غذای مورد علاقه آن ها مرغ، ماهی، گوشت و ... است. علاوه بر غذای نام برده کنسرو غذای گربه هم وجود دارد که پرفروش ترین آن Nativy pad نام دارد که به دو صورت کنسرو شده و پولکی است و قیمت آن از ۷۰۰ تا ۲۰۰۰ تومان نوسان دارد.

سگ

از دیر باز سگ بعنوان بهترین دوست انسان همواره در خدمت او بوده و با توانایی های خود آدمی را شیفته ی خود نموده است. امروزه در تمامی کشورها جهان ازجمله در ایران هر روز به تعداد دوستداران این حیوان افزوده میشود و علاوه بر نگهداری از آن بعنوان یک دوست خوب، در بسیاری از موارد جهت نگهبانی و حافظت از آن بهره گیری میشود. سگهای پلیس و امداد همواره در مواقع ضروری کارایی خود را بسیار دقیق و منظم نشان داده و توانسته اند جایگاه خاصی را بدست آورند. در صورتی که شما نیز قصد دارید به جرگه ی این افراد بپیوندید بهتر است نکات مربوطه را مطالعه فرمائید.

از بین ۱۳۲ نژاد شناخته شده سگ تنها ۱۷ نژاد آن در ایران وجود دارند و بیشترین سگ های موجود در بازار داخل مربوط به کشورهای آلمان، ارمنستان، ترکیه، لهستان، بلژیک، انگلیس، استرالیا، چین و مالزی هستند. از معروف ترین نژادهای سگی که در بازار خرید و فروش میشود می توان به شین لو، بول داگ، دوبرمن، تری یر، ژرمن شفرد و شارپی اشاره کرد.

سگ ها تنها حیواناتی هستند که خیلی زود و سریع ارتباط خوبی با انسان برقرار می کنند و انسان را به عنوان ارباب خود می شناسند به همین خاطر از دیرباز انسان برای حفظ جان و مال خود از سگ کمک می گرفته است.

سگ ها را می توان به دو دسته سگ های نگهبان و سگ های آپارتمانی (زینتی) تقسیم کرد که قیمت های آن ها با توجه به کارایی شان متفاوت است. به عنوان مثال ژرمن شفرد که یک سگ نگهبان است قیمتی بین ۵۰ تا ۲۰۰ هزار تومان دارد و قیمت تری یر آپارتمانی بین ۴۰ تا ۱۵۰ هزار تومان است.

علت گرایش جوانان به نگهداری از سگ های آپارتمانی طی چند سال اخیر یک تفاوت بزرگ بین مردم ما و دیگر کشورها است و آن این که در ایران مردم برای کلاس گذاشتن، متفاوت بودن، شیک بودن و ارضای حس تنوع طلبی خود اقدام به حفظ و نگهداری حیوانات میکنند اما در غرب این گونه نیست و حیوانات به عنوان یک همدم و مونس تنهایی مورد نگهداری قرار می گیرند.

در ایران خرید و فروش سگ های آپارتمانی ممنوع است و مجلس در سال گذشته عبور و مرور و تردد با سگ را در خیابان و اتومبیل جرم اعلام کرده اما با وجود این ممنوعیت، جوانان همچنان با علاقه به دنبال سگ های کوچک تر و گرانتر میگردند. تفاوت عجیب و بالای قیمت برخی از حیوانات مخصوصاً سگ و گربه در خارج از کشور وجود دارد. برخی از حیوانات در بازارهای خارج از کشور به ۱۰ برابر قیمت به فروش میرسند. به عنوان مثال، توله گریت دین در داخل کشور قیمتی بین ۳۰۰ تا ۵۰۰ هزار تومان دارد اما همین حیوان در خارج از کشور بین سه تا شش میلیون تومان قیمت می خورد.

بول داگ نیز از جمله پرطرفدارترین سگ هاست که قیمتی بین یک میلیون و ۲۰۰ هزار تا دو میلیون تومان دارد. سگ های شارپی نیز با قیمتی حدودی یک میلیون و ۶۰۰ هزار تومان فروخته میشوند. قیمت برخی از سگ های نگهبان آلمانی به بیش از ۵۰ میلیون تومان هم میرسد.

باکسر سگی شجاع و چالاک است. بدن آن سراسر عضله ای و ورزیده است . معمولا در دو رنگ حنایی و مشکی وجود دارد و روی سینه و پنجه هایش از رنگ سفید پوشیده شده است. پوزه ی کوتاه و بینی آن مسطح میباشد . فک پایین کمی جلوتر از فک بالا و لوچه های او آویزان است. بهترین بازدهی این نژاد در حافظت است . باکسر بسیار عاطفی و حساس است و رابطه او با کودکان متین و آرام میباشد. این سگ زندگی در داخل منزل را بیشتر ترجیح میدهد و در واقع دوست دارد که کنار صاحبش بماند. فک باکسر بسیار قوی و موهایش کوتاه است.

سگهایی که نگهداری میشوند شناسنامه دارند و مشخصات آنها از قبیل نژاد، سن، جنس، تاریخ تولد، رنگ، اسم صاحب و واکسن هایی که تاکنون زده است در آن نوشته میشود.

سنجاب

سنجاب ها حیواناتی هستند که سخت رام میشوند و برای رام شدنشان باید صبر و حوصله زیادی داشت. به طور متوسط مدت زمان رام کردن این حیوان به شش ماه تا یک سال میرسد. سنجاب های آموزش ندیده (وحشی) قیمتی بین هفت تا ۳۰ هزار تومان و سنجاب های دست آموز قیمتی بین ۴۰۰ هزار تا دو میلیون تومان دارند.

سنجاب هایی که در ایران وجود دارند معمولاً ایرانی بوده و توسط شکارچیان غیرمجاز فروخته میشوند و دلالان از شکار سنجاب و قاچاق آن به روسیه و ترکیه سود زیادی میبرند. برای شناخت سنجاب اصیل از سنجاب های معمولی باید به دم آن توجه کرد. هر چه دم سنجاب پشمالوتر باشد نژاد آن اصیل تر است.

همستر

همستر حیوانی است شبیه موش که دندان هایی بلند داشته و فاقد دم است. زادگاه این حیوان کشورهای کویری و خشک مثل سوریه و مصر است. همستر طلایی بیشترین استقبال را در میان سایر نژادهای این حیوان دارد. قیمت انواع همستر بین سه تا ۱۰ هزار تومان نوسان دارد.

این جونده بی آزار و سرگرم کننده نیز مدت زیادی نیست که برای خود در بین افراد خانواده خصوصا کودکان جایی برای خود باز کرده است . همستر شدت ترس کودکان و خانمها از موش را تاحد چشمگیری کاهش داده است . این حیوان زیبا و جذاب با حرکات خود به هنگام بازی بیننده را مجذوب خویش نموده و قدرت فراگیری خوبی خصوصا جهت پیدا کردن غذا در لابلای اشیا دارد. بیماری خاصی که انسان را تهدید کند ندارد و عموما یاد میگیرد که فقط در یک مکان دفع فضولات نماید.

میمون

میمون نیز از دیگر حیواناتی است که فوق العاده باهوش بوده و طرفداران خاص خود را دارد و زود دست آموز میشود ولی در بازار فروش زیادی نداشته و بیشتر سفارشی است و با قیمتی بین ۸۰ هزار تومان تا یک میلیون تومان به فروش می رسد



:: برچسب‌ها: سامرند شریفی,
نويسنده : ...


زمان تاسیس

تأسیس باشگاه فوتبال بارسلونا (۱۹۲۲–۱۸۹۹)

اعضای تیم در سال ۱۹۰۳

در ۲۲ اکتبر سال ۱۸۹۹ میلادی، هانس گمپر تمایل خود را به صورت آگهی در لوس دپورتس برای تأسیس باشگاه فوتبال اعلام کرد. در ۲۹ نوامبر همان سال در جلسهٔ خیمناسیو سوله نتایج مثبتی حاصل شد و در نهایت یازده بازیکن شامل واتر وایلد، لوئیس دی اوسو، بارتومئو ترادس، اوتو کونزله، اوته مه یر، انریک دوکال، پره کبوت، کارلس پوجول، جوزپ لوبت، جانپارسونز و ویلیام پارسونز جذب شدند و باشگاه فوتبال بارسلونا متولد شد.[۱] بارسلونا شروع موفقیت آمیزی در مسابقات ملی و منطقه‌ای نظیر مسابقات فوتبال کاتالونیا و کوپا دل ری داشت. در ۱۹۰۲ میلادی باشگاه اولین جام خود، کوپا ماکایا را بالای سر برد و نیز در همان سال در فینال اولین دوره کوپا دل ری به مصاف بیزکایا رفت که ۱ – ۲ مغلوب شد.[۲] در ۱۹۰۸ میلادی، درحالی که باشگاه در شرایط مالی سختی قرار داشت و جز قهرمانی در مسابقات فوتبال کاتالونیا در ۱۹۰۵ میلادی تا آن زمان نتوانسته بود پیروزی دیگری به دست آورد، خوان گمپر به عنوان ریاست باشگاه برگزیده شد. گمپر در ۵ دوره متفاوت، در بین سال‌های ۱۹۰۸ تا ۱۹۲۵، ریاست باشگاه را بر عهده داشت، و مجموعاً حدود ۲۵ سال را در خدمت باشگاه گذراند. از مهمترین دستاوردهای وی می‌توان کمک به بارسا برای به دست آوردن ورزشگاه اختصاصی را خاطر نشان کرد.[۳]

در ۱۴ مارس ۱۹۰۹ میلادی، بارسلونا به ورزشگاه اینداستریا که بزرگتر بود و ۸٬۰۰۰ نفر گنجایش داشت، نقل مکان کرد. از ۱۹۱۰ تا ۱۹۱۴ میلادی، بارسلونا در جام پیرنه شرکت کرد و به عنوان بهترین تیم لانگیدوک، میدی، ناحیه آکیتن، باسک و کاتالونیا انتخاب شد. در آن زمان شرکت کردن در این رقابت‌های آزاد برای تیم بسیار مفید بود.[۴][۵] در همین دوره زبان رسمی باشگاه از کاستیلن به کاتالونیایی تغییر کرد و تیم به‌تدریج به یکی از نمادهای مهم کاتالونیا تبدیل شد، تاجایی که برای بسیاری از طرفداران، حمایت از تیم بیشتر به واسطهٔ جایگاه اجتماعی آن و نه بازی خود تیم اهمیت داشت.[۶]

گمپر، جک گرینول را به عنوان اولین مربی تمام وقت بارسلونا انتخاب کرد. وی همچنین تلاش‌هایی برای افزایش تعداد اعضای باشگاه انجام داد، به طوری که در سال ۱۹۲۲ میلادی، تعداد اعضای باشگاه به بیش از ۲۰٬۰۰۰ نفر افزایش یافت. این افزایش اعضا به لحاظ مالی تیم را قادر به تهیه ورزشگاه جدید ساخت. در نهایت باشگاه به ورزشگاه لس کورتس که در همان سال افتتاح شده بود، نقل مکان کرد.[۷] ورزشگاه جدید ۲۲٬۰۰۰ نفر گنجایش داشت که بعدها به ۶۰٬۰۰۰ نفر هم رسید.[۸] در دوران گمپر، تیم فوتبال بارسلونا موفق شد یازده بار مسابقات فوتبال کاتالونیا، شش بار کوپا دل ری و چهار بار کوپا دی پیرنه را فتح کرده و نخستین «عصر طلایی» خود را تجربه کند.[۲][۳]

ریورا٬ جمهوری خواهی و جنگ داخلی (۱۹۵۷–۱۹۲۳)

تصویر سیاه و سفید از بالا، دود انفجار بمب قابل مشاهده است.
بمباران هوایی بارسلون در ۱۹۳۸

در ۱۴ ژوئن ۱۹۲۵، جمعیت حاضر در یکی از مسابقه در حرکتی خودجوش برای اعتراض به دیکتاتوری میگوئل پریمو ده ریورا سرود ملی را هو کردند که در پی آن حکومت در واکنش به این عمل ورزشگاه را شش ماه تعطیل کرد و گمپر نیز مجبور به کناره‌گیری از ریاست باشگاه شد.[۹] همزمان با حرکت حرفه‌ای شدن باشگاه‌ها، در ۱۹۲۶ مدیران بارسلونا برای اولین بار حرکت بارسلونا را درجهت حرفه‌ای شدن اعلام کردند.[۷] در ۱۹۲۸، بارسلونا پیروز جام اسپانیا شد، در مراسم اهدای جام ترانهٔ اودا اِ پلاکتو از رافائا آلبرتی یکی از اعضای اصلی گروه «نسل ۲۷» در وصف عملکرد قهرمانانه دروازه بان بارسا خوانده شد.[۱۰] در ۳۰ ژوئیه ۱۹۳۰، بنیان گذار باشگاه، خوان گمپر، بعد از دوره‌ای افسردگی به واسطهٔ مشکلات شخصی و اقتصادی اقدام به خودکشی کرد.[۳]

اگرچه بارسلونا با بازیکن سرشناسی چون جوزپ اسکولا به کار خود ادامه می‌داد، باشگاه به دلیل کشمکش‌های سیاسی که جامعه ورزشی را به کلی تحت شعاع قرار داده بود، وارد دوره‌ای از افت شد.[۱۱] باوجود کسب قهرمانی در سال‌های ۱۹۳۰، ۱۹۳۱، ۱۹۳۲، ۱۹۳۴، ۱۹۳۶ و ۱۹۳۸[۲] در مسابقات کاتالونیا، بارسلونا هیچ موفقیتی در سطح ملی (بجز عنوان بحث برانگیز ۱۹۳۷) به دست نیاورده بود. یک ماه پس از شروع جنگ داخلی اسپانیا در سال ۱۹۳۶، برخی از بازیکنان بارسلونا و اتلتیک بیلبائو داوطلب خدمت سربازی در جمع افرادی شدند که در مقابل شورشیان نظامی می‌جنگیدند.[۱۲] در ۶ اکتبر همین سال جوزپ سانیول مدیر باشگاه و از اعضای حامی حزب سیاسی استقلال طلب، توسط سربازان فالانژ در نزدیکی گواداراما به قتل رسید.[۱۳] در تابستان ۱۹۳۷، تیم به اردوی مکزیک و ایالات متحده رفت. این اردو اگرچه به لحاظ مالی باشگاه را در امان نگه می‌داشت، اما نیمی از تیم به دنبال پناهندگی در کشورهای فرانسه و مکزیک بودند. در ۱۶ مارس ۱۹۳۸، بارسلونا مورد بمباران هوایی قرار گرفت که به کشته شدن ۳۰۰۰ تن انجامید و دفتر باشگاه نیز از این بمباران در امان نماند.[۱۴] کاتالونیا چند ماه بعد به تصرف در آمد. باشگاه به نماد نافرمانی کاتالانیسم تبدیل شد و در پی‌محدودیت‌های ایجاد شده اعضای آن به ۳٬۴۸۶ نفر کاهش یافت.[۱۵] پس از جنگ داخلی، پرچم کاتالونیا ممنوع اعلام شد و تیم‌ها از استفاده از نام‌های غیراسپانیایی نیز منبع شدند. این اقدام باشگاه را مجبور به تغییر نام به (به اسپانیایی: Club de Fútbol Barcelona) و حذف پرچم کاتالونیا از لباس تیم کرد.[۸]

در ۱۹۴۳، بارسلونا در نیمه نهایی مسابقات کوپا دل جنرالیسمه به مصاف رئال مادرید رفت. دیدار رفت دو تیم در لس کورتس با نتیجه ۳–۰ به نفع بارسلونا پایان یافت. پیش از بازی برگشت، اعضای تیم بارسلونا با رئیس امنیت دولت فرانسیسکو فرانکو دیدار داشتند و او به آن‌ها یادآوری کرد که تنها به علت سخاوتمندی رژیم آن‌ها امکان بازی کردن را دارند. در بازی برگشت رئال مادرید با نتیجه ۱۱–۱ بارسلونا را شکست داد.[۱۶] علی‌رغم فشارهای سیاسی آن زمان، بارسلونا در ده ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ توانست موفقیت‌های قابل توجهی را کسب کند. بارسا با مربیگری جوزپ سامیتیر و بازیکنانی چون سزار، آنتونی رامالتس و خوان ولاسکو در سال ۱۹۲۹ توانست برای اولین بار قهرمان لا لیگا شود. این عنوان را توانست در سال‌های ۱۹۴۸ و ۱۹۴۹ نیز به دست آورد. همچنین در سال ۱۹۴۹ توانست برای اولین بار کوپا لاتین را فتح کند. در ژوئن ۱۹۵۰ باشگاه قرار دادی با لادیسلائو کوبالا بست، او یکی از افراد تاثیر گذار در بارسلونا بود.

در یکشنبه بارانی سال ۱۹۵۱، انبوهی از جمعیت پس از پیروزی ۲–۱ در برابر سانتاندر، ورزشگاه لس کورتس را بدون استفاده از تراموا ترک کردند که شگفتی مسئولین حکومتی را برانگیخت. در آن زمان در بارسلون کارکنان تراموا اعتصاب کرده بودند و این حمایت از جانب طرفداران بارسلون از حرکت آنان صورت گرفت. رویدادهایی از این قبیل چهره‌ای متفاوت از باشگاه یا تعلق آن به فراتر از کاتالونیا را نشان می‌داد. برخی اسپانیایی‌های تندرو باشگاه را مدافع حقوق بشر و آزادی می‌دانستند.[۱۷][۱۸]

بارسلونا توانست با مربیگری فردیناند دائوییک و بازی لادیسلائو کوبالا در سال ۱۹۵۲ پنج عنوان قهرمانی مختلف شامل لا لیگا، کوپا دل جنرالیسمه (یا همان کوپا دل ری)، کوپا لاتین و کوپا اوا دوارته و کوپا مارتینی روسی را بالای سر ببرد. همچنین در ۱۹۵۳ نیز توانست مجدداً لا لیگا و کوپا دل جنرالیسمه را فتح کند.[۸]

باشگاه فوتبال بارسلونا (۱۹۷۸–۱۹۵۷)

ورزشگاه باشگاه بارسلونا، نیوکمپ که با حمایت‌های مالی هواداران در سال ۱۹۵۷ ساخته شد.

بارسلونا با مربیگری هلنیو هررا و لوییز سوارز جوان (بازیکن سال فوتبال اروپا در ۱۹۶۰) و دو بازیکن مجارستانی به توصیه کوبالا با نام‌های ساندور کوچیس و زولتان زیبور توانست دو عنوان ملی دیگر در سال ۱۹۵۹ و لا لیگا و را در ۱۹۶۰ کسب کند. در ۱۹۶۱ بارسلونا اولین باشگاهی بود که توانست رئال مادرید را در رقابت‌های لیگ قهرمانان اروپا شکست دهد، اما در فینال با نتیجه ۳–۲ مغلوب بنفیکا شد.[۱۹][۲۰][۲۱]

کار ساخت ورزشگاه نیوکمپ در سال ۱۹۵۷ به پایان رسید و این بدین معنا بود که باشگاه مقداری پول برای خرید بازیکنان جدید داشت. دهه ۱۹۶۰ موفقیت‌های کمتری برای باشگاه به همراه داشت و لا لیگا کاملاً در دست رئال مادرید بود.[۲۱] از جنبه‌های مثبت دهه شصت می‌توان به ظهور بازیکنانی چون جوزپ فوسته و کارلس رکساچ و پیروزی باشگاه در کوپا دل جنرالیسمه در ۱۹۶۳ و جام بین شهری در ۱۹۶۶ اشاره کرد. همچنین بارسلونا توانست رئال مادرید را در فینال کوپا دل جنرالیسمه در ورزشگاه برنابئو در حالی که فرانکو بازی را تماشا می‌کرد، شکست دهد و بخشی از اقتدار سابق خود را به نمایش بگذارد. با پایان یافتن دوره دیکتاتوری فرانکو در ۱۹۷۴، نام باشگاه به نام اصلیش تغییر کرد، طراحی تاج آن به شکل اولیه‌اش برگردانده شد و دوباره حروف اصلیش را به دست آورد.[۲۲]

فصل ۱۹۷۳–۱۹۷۴ شاهد حضور یوهان کرایف بود که برای ثبت یک رکورد جهانی به مبلغ ۹۲۰ هزار پوند از آژاکس خریداری شد.[۲۳] یوهان کرایف در مصاحبه‌ای با یکی از خبرگزاری‌های اروپا گفت:«من بارسلونا را به رئال مادرید ترجیح دادم زیرا نمی‌توانم برای تیمی بازی کنم که با فرانکو ارتباط دارد.» و این مصاحبه خیلی سریع او را به چهره محبوب هواداران بارسا تبدیل کرد و زمانی که وی نام فرزندش را یوردی، یک نام محلی کاتالانی گذاشت، بر میزان این محبوبیت افزوده شد.[۲۴] یوهان کرایف به همراه بازیکنان خوب دیگری چون خوان مانوئل آسنسی، کارلس رکساچ و هوگو سوتیل به باشگاه کمک کردند تا بتواند بعد از دهه ۱۹۶۰ با شکست ۵–۰ رئال مادرید در سال ۱۹۷۴ قهرمان لالیگا شود.[۲۵] یوهان کرایف در ۱۹۷۳ در اولین دوره حضورش در بارسا به عنوان بهترین بازیکن سال اروپا برای بار دوم انتخاب شد، او در سال ۱۹۷۱، زمانی که برای آژاکس بازی می‌کرد توانسته بود این عنوان برای اولین بار کسب کند، همچنین برای بار سوم در سال ۱۹۷۴ درحالی که همچنان برای بارسلونا بازی می‌کرد مجدداً این عنوان را تصاحب کرد.[۲۶]

نونیز و ثبات در مدیریت (۲۰۰۰–۱۹۷۸)

فینال جام‌ملت‌های اروپا در سال۱۹۹۲

در سال ۱۹۷۸ جوزپ لوییس نونیز در انتخاباتی توسط اعضای باشگاه به عنوان مدیر جدید انتخاب شد. این تصمیم بسیار نزدیک و متصل به گذار اسپانیا در مسیر دموکراسی و پایان یافتن دیکتاتوری فرانکو در سال ۱۹۷۴ بود. هدف اصلی نونیز ارتقا دادن بارسا به سطح یک باشگاه جهانی از طریق ثبات بخشیدن به آن در زمین و خارج از آن بود. وی به توصیه کرایف، آکادمی جوانان بارسلونا، لا ماسیا را در ۲۰ اکتبر ۱۹۷۹ تأسیس کرد.[۲۷] دوره ریاست او ۲۲ سال به طول انجامید و بر بارسلونا تاثیر بسازایی گذاشت. از زمان نونیز سیاست‌های سختگیرانه‌ای برای دستمزد و نظم و انضباط به جا مانده است.[۲۸][۲۹]

در ۱۶ مه ۱۹۷۹ بارسلونا با شکست ۴–۳ فورتونا دوسلدورف در مقابل بیش از ۳۰٬۰۰۰ طرفدار بارسلونایی که برای دیدن بازی به بازل سوئیس آمده بودند، توانست برای اولین بار جام در جام اروپا فتح کند. در ۱۹۸۲ مارادونا با قراردی به مبلغ ۵ میلیون پوند از بوکا جونیورز خریده شد و دهمین رکورد جهان از حیث مبلغ قرار داد رقم خورد.[۳۰] در پایان فصل ۱۹۸۳–۱۹۸۲ بارسلونا توانست با مربیگری منوتی، رئال مادرید را شکست دهد و قهرمان کوپا دل ری شود. حضور مارادونا در بارسا دیری نپایید و او بارسلونا را برای پیوستن به ناپولی ترک کرد. در آغاز فصل ۱۹۸۵–۱۹۸۴ تری وینابلز به عنوان مربی انتخاب شد و توانست لا لیگا را با هافبک برجستهٔ آلمانی، برند شوستر فتح کند. در فصل بعدی او تیم را به مرحله فینال جام باشگاه‌های اروپا برد که در ضربات پنالتی بارسا مغلوب استوا بخارست شد و عنوان نایب قهرمانی را کسب کرد.[۲۸]

پس از جام جهانی فوتبال ۱۹۸۶ باشگاه گری لینکر آقای گل آن رقابت‌ها را از باشگاه اورتون خرید و با دروازه‌بان آندونی زوبیزارتا قرار دادی طولانی بست. اما تیم در حالی که شوستر در محرومیت به سر می‌برد نتوانست موفقیت‌های زیادی کسب کند. وینابلز در آغاز فصل ۱۹۸۸–۱۹۸۷ از بارسا اخراج و لوییس آراگونز جانشین او شد. تمرد بازیکنان از نونیز در رویدادی که به هسپریا موتینی شهرت دارد در همین فصل رخ داد و این فصل با پیروزی ۱–۰ در مقابل رئال سوسیداد در فینال کوپا دل ری به پایان رسید.[۲۸]

photo of Johan Cruyff
یوهان کرایف برنده چهار عنوان قهرمانی لا لیگا با بارسلونا در سمت مربی

در سال ۱۹۸۸ کرایف به عنوان سرمربی به باشگاه بازگشت و به زبان ساده‌تر یک تیم رویایی جمع کرد. در حالی که باشگاه با ستاره‌های بین‌المللی چون روماریو، رونالد کومان، میشل لادروپ و هریستو استویچکوف قرار داد داشت، او ترکیبی از بازیکنان اسپانیایی چون خوزه ماری باکرو، جوزپ گواردیولا و تکسیکی بگیریستین را به زمین می‌برد.[۳۱] بارسا زیر نظر یوهان کرایف توانست چهار عنوان قهرمانی لالیگا را بین سال‌های ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۴ پی در پی کسب کند. در رقابت‌های اروپایی نیز با شکست سمپدوریا در فینال جام در جام اروپا ۱۹۸۹ و لیگ قهرمانان اروپا ۱۹۹۲ هر دو عنوان قهرمانی را به دست آورد. همچنین بارسا کوپا دل ری در سال ۱۹۹۰، سوپر جام اروپا در سال ۱۹۹۲ و سه سوپر جام اسپانیا را نیز ازآن خود کرد. یوهان کرایف با ۱۱ عنوان قهرمانی، موفق‌ترین مربی باشگاه تا به امروز بوده و با ۸ سال مربیگری پی در پی بیشترین مدت باقی‌ماندن در سمت مربیگری باشگاه را داراست.[۳۲] بخت یوهان کرایف در فینال دو فصل آخر مربیگریش برگشت و کسب نتایج ضعیف اسباب اخراج او توسط نونیز را فراهم کرد.[۲۸]

بابی رابسون جایگزین کرایف شد و تنها در فصل ۱۹۹۷–۱۹۹۶ در این سمت باقی‌ماند. او رونالدو را از پی‌اس‌وی خرید و توانست سه جام کوپا دل ری، سوپر جام اسپانیا و جام در جام اروپا را برای باشگاه به ارمغان آورد. حضور رابسون تنها یک راه حل کوتاه مدت بود تا لوئیس فن خال بتواند به باشگاه بپیوندد.[۳۳] رونالدو نیز چون مارادونا برای مدت کوتاهی در باشگاه ماند و سپس به اینتر میلان پیوست. به هرشکل ستارگان تازه‌ای چون لوییس فیگو، پاتریک کلایورت، لوئیس انریکه و ریوالدو در باشگاه ظاهر شدند و بارسا هر دو جام کوپا دل ری و لا لیگا را در سال ۱۹۹۸ بالای سر برد. در ۱۹۹۹ ریوالدو به عنوان چهارمین بازیکن بارسلونا توانست عنوان بهترین بازیکن فوتبال سال اروپا را کسب کند. علی‌رغم تمام این موفقیت‌ها داخلی، عدم پیروزی بارسا در فینال لا لیگا ۲۰۰۰ که سبب قهرمانی رئال مادرید شد، استعفای نونیز و فن خال را در پی داشت.[۳۳]

رفتن نونیز و آمدن لاپورتا (۲۰۱۰–۲۰۰۰)

فینال لیگ قهرمانان اروپا در سال۲۰۰۶
buck-teethed footballer
تصویر رونالدینیو، بازیکنی که بخش بازاریابی باشگاه، استراتژی خود را بر پایه محبوبیت وی بازتعریف کرده بود.[۳۴]

رفتن نونیز و فن خال از باشگاه قابل مقایسه با پیوستن لوییس فیگو به رئال مادرید نبود، فیگو نه تنها کاپیتان دوم تیم بلکه به عنوان قهرمانی قابل ستایش نزد هواداران بارسا شناخته می‌شد، تاجایی که بسیاری از کاتالونیایی‌ها او را از خودشان می‌دانستند. هواداران بارسا که از تصمیم پیوستن فیگو به رقیب دیرینه خود بسیار ناراحت بودند، این ناراحتی را با استقبال خشم‌آلود خود از حضور فیگو در نیوکمپ نشان می‌دادند، حتی در اولین حضور او در نیوکمپ به سمتش یک کله خوک و شیشه پر ویسکی پرتاب کردند.[۳۵] در سال ۲۰۰۰ خوان گسپارت جایگزین نونیز شد و به مدت سه سال در این سمت باقی‌ماند. در این مدت باشگاه شاهد رفت‌وآمد مربیان بود. در نهایت فن خال برای بار دوم به باشگاه بازگشت ولی از آنجایی که نتیجه مثبتی حاصل نشد، فن خال و گسپارت هر دو استعفا دادند.[۳۶]

پس از دوران ناموفق گسپارت، باشگاه با ترکیبی از مسئولین جوان به اوج بازگشت. خوان لاپورتا جایگزین گسپارت شد و فرانک ریکارد بازیکن سابق تیم ملی فوتبال هلند به عنوان مربی بارسا انتخاب شد. تاثیر بازیکنان بین‌المللی و ترکیب آن‌ها با بازیکنان اسپانیایی تیم را به سمت کسب موفقیت مجدد سوق داد. بارسا توانست در سال ۲۰۰۵–۲۰۰۴ لا لیگا و سوپر جام اسپانیا را فتح کند و قرار دادی با رونالدینیو، بازیکن سال فوتبال جهان ۲۰۰۶ ببندد.[۳۷]

در فصل ۲۰۰۶–۲۰۰۵ بارسا مجدداً قهرمان لا لیگا و سوپر جام اسپانیا شد. در فینال لیگ قهرمانان بارسلونا در مقابل آرسنال قرار گرفت، درحالی که آرسنال تا پیش از ۱۵ دقیقه پایان بازی با ۱۰ بازیکن پیروز میدان بود، بارسا توانست نتیجه بازی را ۲–۱ به نفع خود تغییر دهد و جام را بعد از ۱۴ سال بالای سر بگیرد.[۳۸] در همان سال بارسلونا در جام باشگاه‌های جهان نیز شرکت کرد و در فینال با گل دقیقه ۸۲ حریف برزیلی خود، مغلوب اینترناسیونال شد.[۳۹][۴۰] اگرچه بارسلونا فصل ۲۰۰۷–۲۰۰۶ را با قدرت شروع کرد، اما در پایان بدون کسب هیچ عنوانی فصل را به پایان رساند. بعدها اردوی پیش از فصل در ایالات متحده که منجر به مصدومیت ساموئل اتوئو و لیونل مسی شد، به عنوان دلیل عدم موفقیت باشگاه اعلام شد.[۴۱][۴۲]

در لا لیگا که بارسا در بیشتر فصل‌ها در جایگاه اول قرار داشت، در سال جدید بی‌ثباتی باشگاه فرصتی برای پیشی گرفتن رئال مادرید و قهرمانی آنان شد. فصل ۲۰۰۸–۲۰۰۷ برخلاف سال‌های گذشته موفقیتی برای باشگاه به همراه نداشت و در پی آن جوزپ گواردیولا مربی بارسلونا بی در پایان فصل جایگزین ریکارد شد.[۴۳]

بارسا در فینال کوپا دل ری ۲۰۰۹ با شکست ۴–۱ اتلتیک بیلبائو برای ۲۵امین بار قهرمان این رقابت‌ها شد. سه روز پس از آن شکست رئال مادرید در رقابت‌های لالیگا جام را برای بارسلونا در فصل ۲۰۰۹–۲۰۰۸ به ارمغان آورد. بارسا در حالی فصل را به پایان رساند که در ورزشگاه المپیک رم، منچستر یونایتد فاتح سال قبل جام باشگاه‌ها را با نتیجه ۲–۰ شکست داد و سومین عنوان قهرمانی جام باشگاه‌ها را فتح کرد. در نتیجه برای اولین بار در اسپانیا اولین سه‌گانه را به دست آورد.[۴۴][۴۵][۴۶] بارسا با شکست مجدد اتلتیک بیلبائو در فینال سوپر جام اسپانیا ۲۰۰۹ و پیروزی در مقابل شاختار دونتسک در فینال سوپر جام اروپا ۲۰۰۹ دو جام دیگر را نیز بالای سر برد.[۴۷] در دسامبر ۲۰۰۹، بارسا جام باشگاه‌های جهان ۲۰۰۹[۴۸] را نیز فتح کرد و اولین تیم تاریخ فوتبال شد که شش‌گانه جام‌ها را توانست کسب کند.[۴۹] همچنین بارسلونا با فتح لالیگا با ۹۰ امتیاز و فتح سوپر جام برای ۹امین بار توانست دو رکورد تازه در فوتبال اسپانیا به ثبت برساند.[۵۰][۵۱]

پیراهن‌های باشگاه

Kit body bluehalf.png
Team colours
Team colours
Team colours
Team colours
پیراهن اول ۱۹۱۰-۱۸۹۹
Kit left arm redshoulders.png
Kit body Barca1.png
Team colours
Kit right arm redshoulders.png
Team colours
Team colours
Team colours
پیراهن اول ۱۹۱۲-۱۹۱۱
Kit left arm redshoulders.png
Kit body bluestripes2.png
Team colours
Kit right arm redshoulders.png
Team colours
Team colours
Team colours
پیراهن اول ۱۹۳۴-۱۹۱۳
Kit left arm redshoulders.png
Kit body Barca1.png
Team colours
Kit right arm redshoulders.png
Team colours
Team colours
Team colours
پیراهن اول ۱۹۴۹-۱۹۳۵
Team colours
Team colours
Team colours
Team colours
۱۹۵۵
Kit left arm redshoulders.png
Kit body Barca1.png
Team colours
Kit right arm redshoulders.png
Team colours
Team colours
Team colours
پیراهن اول ۱۹۹۱-۱۹۵۰
Kit body blueredstripe.png
Team colours
Team colours
Team colours
Team colours
پیراهن دوم ۱۹۸۹-۱۹۸۲
 
Kit body blueredstripe.png
Team colours
Team colours
Team colours
Team colours
پیراهن سوم ۱۹۸۹-۱۹۸۵
Kit body blueredstripe.png
Team colours
Team colours
Team colours
Team colours
پیراهن چهارم ۱۹۸۹-۱۹۸۵
Kit left arm redshoulders.png
Kit body redstripes.png
Team colours
Kit right arm redshoulders.png
Team colours
Team colours
Team colours
پیراهن اول ۱۹۹۲-۱۹۹۱
Kit left arm blueshoulders.png
Team colours
Kit right arm redshoulders.png
Team colours
Team colours
Team colours
پیراهن دوم ۱۹۹۲-۱۹۹۱
Kit left arm redshoulders.png
Kit body halfbluestripes.png
Team colours
Kit right arm redshoulders.png
Team colours
Team colours
Team colours
پیراهن اول ۱۹۹۳-۱۹۹۲
Kit left arm blueshoulders.png
Kit body halfbluestripes.png
Team colours
Kit right arm blueshoulders.png
Team colours
Team colours
Team colours
پیراهن اول ۱۹۹۵-۱۹۹۳
Kit left arm redshoulders.png
Kit body redstripes.png
Team colours
Kit right arm redshoulders.png
Team colours
Team colours
Team colours
پیراهن اول ۱۹۹۷-۱۹۹۵
 
Kit left arm redshoulders.png
Kit body redstripes.png
Team colours
Kit right arm redshoulders.png
Team colours
Team colours
Team colours
پیراهن اول ۱۹۹۸-۱۹۹۷
Kit body bluehalf.png
Team colours
Team colours
Team colours
Team colours
پیراهن اول ۱۹۹۹-۱۹۹۸
Kit body bluestripes2.png
Team colours
Team colours
Team colours
Team colours
پیراهن اول ۲۰۰۰-۱۹۹۹
Kit left arm thinblackborder.png
Team colours
Kit right arm thinblackborder.png
Team colours
Team colours
Team colours
پیراهن دوم ۲۰۰۰-۱۹۹۹
Kit left arm thinblackborder.png
Kit body Barca1.png
Team colours
Kit right arm thinblackborder.png
Team colours
Team colours
Team colours
پیراهن اول ۲۰۰۲-۲۰۰۱
Kit left arm fcbarcelona.png
Kit body fcbarcelona.png
Team colours
Kit right arm fcbarcelona.png
Team colours
Team colours
Team colours
پیراهن اول ۲۰۰۵-۲۰۰۴
Team colours
Team colours
Team colours
Team colours
پیراهن دوم ۲۰۰۵-۲۰۰۴
 
Kit left arm blue stripes.png
Kit body bluestripes.png
Team colours
Kit right arm blue stripes.png
Team colours
Team colours
Team colours
پیراهن اول ۲۰۰۶-۲۰۰۵
Kit body blueshoulders.png
Team colours
Team colours
Team colours
Team colours
پیراهن دوم ۲۰۰۶-۲۰۰۵
Kit body halfbluestripes.png
Team colours
Team colours
Team colours
Team colours
پیراهن اول ۲۰۰۷-۲۰۰۶
Team colours
Team colours
Team colours
Team colours
پیراهن دوم ۲۰۰۷-۲۰۰۶
Kit left arm left nike Baca.png
Kit body Barca1.png
Team colours
Kit right arm right nike Baca.png
Team colours
Team colours
Team colours
پیراهن اول ۲۰۰۸-۲۰۰۷
Kit body lightbluestripes.png
Team colours
Team colours
Team colours
Team colours
پیراهن دوم ۲۰۰۸-۲۰۰۷
Kit body redhalf2.png
Team colours
Team colours
Team colours
Team colours
پیراهن اول ۲۰۰۹-۲۰۰۸
 
Kit left arm thinblackborder.png
Kit body barca0809away.png
Team colours
Kit right arm thinblackborder.png
Team colours
Team colours
Team colours
پیراهن دوم ۲۰۰۹-۲۰۰۸
Kit left arm yellowborder.png
Kit body Barca2.png
Team colours
Kit right arm yellowborder.png
Team colours
Team colours
Team colours
پیراهن سوم ۲۰۰۹-۲۰۰۸
Kit left arm fcbarcelona0910h.png
Kit body fcbarcelona0910h.png
Team colours
Kit right arm fcbarcelona0910h.png
Team colours
Team colours
Kit socks fcbarcelona0910h.png
Team colours
پیراهن اول ۲۰۱۰-۲۰۰۹
Kit left arm fcbarcelona0910a.png
Kit body fcbarcelona0910a.png
Team colours
Kit right arm fcbarcelona0910a.png
Team colours
Team colours
Team colours
پیراهن دوم ۲۰۱۰-۲۰۰۹


:: برچسب‌ها: سامرند شریفی,
نويسنده : ...


خیام

حکیم عمر بن ابراهیم خیام نیشابوری ، فیلسوف ، منجم ، ریاضی دان و شاعر ایرانی ، در قرن پنجم تا اوایل قرن ششم هجری می زیست . نظامی عروضی وفات او را ۱۴ سال پیش از سال ۵۳۰  می داند پس تا حوالی سالهای ۵۱۶ و ۵۱۷ می زیسته است . شوربختانه از زندگی او اطلاعات چندانی در دست نیست . او در زمان ملکشاه و آلب ارسلان سلجوقی زندگی می کرد و می گویند در دوران طفولیت با نظام الملک و حسن صباح هم درس بود . ولی مورخان این قول را معجول دانسته و آن  را قبول ندارند و قدر مسلم این است که او اهل سیاست نبود و مانند اغلب فلاسفه در حال انزوا می زیست و تراژدی غم انگیز زندگی را از بیرون گود تماشا می کرد .

    بیشتر خیام را به عنوان منجم و فلسوف در جهان می شناسند . القفطی در باره او می نویسد : او به تدریس فلسفه یونان می پرداخت و در حکمت و نجوم بی مانند بود . زکریا بن محمد قزوینی در باره منجم بودن او می نویسد : عمر خیام در عصر ملکشاه می زیست و این سلطان اموال فراوانی به وی داد تا آلات رصد و کواکب را خریداری کند ولی به زودی سلطان به رحمت ایزدی پیوست و این مهم انجام نیافت . شهروزی در مورد قدرت حافظه ی خیام می گوید : وی کتابی را در اصفهان ۷ بار مرور کرد و چون به نیشابور بازگشت از بر خواند و وقتی مقایسه کردند بین گفته ی او متن کتاب تفاوتی در میان نبود . شایستگی وی در نجوم به حدی بود که وقتی ملکشاه خواست تقویم را تصیح کند او یکی از ۸ مصصح  بود و نتیجه ی این اصلاح تاریخ جلالی است . به علاوه خیام یک جدول نجومی به نام زیج ملکشاهی تصنیف کرد بعدها شهرت بسیاری یافت و مورد استفاده دانشمندان قرار گرفت . او هچنین مسائل بسیاری در ریاضی مطرح کرد که یکی از معروفترین آنها در پایان جستار  به زبان ساده ی امروزی نقل خواهد شد .

قدیمی ترین کتابی که از خیام نامی به میان می آورد ،((چهارمقاله)) تالیف نظامی عروضی است که خیام را در ردیف منجمان می شمارد . در (( تاریخ بیهقی )) و (( تتمه صوان الحکمه )) نگارش ابولحسن بیهقی  در سنه ی ۵۶۲ تالیف شده  نیز از خیام سخن رفته است . از این اثر معلوم می شود که خیام علاوه بر ریاضیات و نجوم و طب در لغت و فقه و تاریخ نیز دست داشته است .

گویا ترانه های  خیام در زمان حیاتش به واسطه ی تعصب مردم مخفی بودن و تنها یک دسته از دوستان همرنگش از ترانه های او باخبر بوده اند .

  نخستین کتابی که در آن از خیام شاعر سخن گفته می شود ، (( خریده القصر)) تالیف عمادالدین کاتب اصفهانی به زبان عربی است که سال ۵۷۲ هجری یعنی ۵۰ سال پس از مرگ او نوشته شده است .

   کتاب دیگری که خیام را تحت عنوان شاعر مطالعه کرده است (( مرصادالعباد )) تالیف نجم الدین رازی است که در سنه ی ۶۲۰-۶۲۱ تالیف شده و نویسنده از دید صوفی و متعصب خویش خیام را نیش زبان و دشنام خود آسوده نگذارده است . در این کتاب گفته شده : ( ... که ثمره ی نظر ایمانست و ثمره ی قدم عرفان . فلسفی و دهری و طبایعی از این دو مقام محرومند و سرگشته و گم گشته اند . یکی از فضلا که به نزد نابینایان به فضل و حکمت و کیاست معروف و مشهور است و آن عمر خیام است ، از غایت حیرت و ضلالت این بیت را می گوید :

در دایره ای کامدن و رفتن ماست

آن را نه بدایت ، نه نهایت پیداست

کس می نزد دمی در ین عالم راست

کین آمدن از کجا و رفتن به کجاست )

قضاوت این شخص در شناسانیدن اندیشه های خیام نقش به سزایی دارد چرا که از نظر زمانی نیز نزدیک به خیام است .

  دوران عمر خیام دوران پر آشوبی بود . استبداد حکومت سلاجقه و نا بسامانی اوضاع اجتماعی ، عده ای را وادار به کناره گیری از دستگاه قدرت سلجوقی کرده بود و برخی هم مانند حسن صباح انقلابی و شورشی بودند . عده ای هم مانند امام محمد غزالی وجدان خویش را فروخته و در خدمت سلاجقه بود ولی در میان اشخاص مشهور آن زمان خیام گوشه گیر و منزوی بود .او در عمر خویش هرگز ازدواج نکرد و در کمال قناعت زندگی می کرد می گویند درآمد سالیانه او ۱۲۰۰ مثقال طلا بود . او همواره به تحقیق و تفحص مشغول بود . بیهقی می گوید در دوران طفولیت در مجلس درس او حاضر می شده  :( دستور ، فلسوف و حجه الحق نامیده می شده ! پدران او همه نیشابوری بوده اند . در علوم و حکمت تالی ابوعلی بود و شخصا آدمی بود خشک ، بدخلق و کم حوصله . ) او هچنین مردی قانع ، شجاع ، منیع الطبع و راستگو بوده و بر خلاف بسیاری از شاعران قلم خود را به تملق آلوده نکرده است . او تزویر ، ریاکاری و دروغ به شدت بیزار است و سرشت آزاده اش در سراسر اشعارش به آن خرده گرفته است :

شیخی به زنی فاحشه گفتا مستی

هر روز به دام دگری پا بستی

گفتا شیخا هر آنچه گویی هستم

اما تو چنانچه می نمایی هستی؟

   یکی از بارزترین خصوصیت خیام نیش زبان و مزاح اوست یکی از روایات در مورد مزاح او این است که :

در نیشابور مدرسه ای قدیمی بود که  به تعمیر آن می پرداختند و الاغان برای آنجا آجر می آوردند . روزی خیام با شاگردانش در مدرسه بود و الاغی از وارد شدن خودداری می کرد . حکیم که این منظره را دید تبسمی کرد و فرمود :

ای رفته و باز آمده بلهم گشته

نامت ز میان مردمان گم گشته

ناخن همه جمع آمده سم گشته

ریشت ز عقب در آمده دم گشته

و الاغ ناگهان داخل شد . وقتی دلیلش را پرسیدند گفت روح یکی از مدرسان سابق این مدرسه در الاغ حلول کرده و از آن جهت وارد نمی شد که مبادا همکارانش او را باز شناسند .  ولی چون ملتفت شد او را شناخته اند ناچار شد وارد شود .

آثار خیام :

۱/رساله فی الاحتیال بمعرفه مقدار الذهب و الفضه فی جسم مرکب منها (درباره شناختن مقدار زر و سیم موجود در جسمی که مرکب از طلا و نقره است . )

۲/ رساله فی الجبر و المقابله (به زبان عربیست و در زمان خود از بزرگترین کتابهای ریاضی بوده است .)

۳/رساله فی شرح ما الشکل من مصادرات کتاب اقلیدس (درباره ی هندسه اقلیدسی )

۴/در طبیعیات

۵/لوازم الامکنه (در مورد تغییرات آب و هوا و فصول در شهرهای مختلف )

۶/روضه القلوب( بهترین کتاب فلسفی برای شناختن فلسفه خیام است .)

۷/نوروز نامه (یکی از معتبرترین کتابها در مورد آداب روسوم ایرانی )

۸/رباعیات خیام

۹/زیج ملکشاهی

و همچنین خیام دو بیتی هایی نیز به زبان عربی دارد .

    خیام سرانجام در سال ۱۱۲۳ میلادی در نیشابور چشم از جهان فروبست و در نیشابور به خاک سپرده شد .آرامگاه خیام



:: برچسب‌ها: سامرند شریفی,
نويسنده : ...


معما

مامی بازیکنان تیم اصلی بارسلونا یک برنامه ویژه برای تعطیلات تابستانی خود دریافت کرده اند که به وسیله تمرین دهنده ها و پزشکان باشگاه طرح ریزی شده است. این برنامه جزئیات اطلاعات عمومی درباره تمریناتی که باید در خلال تعطیلات انجام شود را در بر دارد و همچنین شامل برنامه شخصی برای هر بازیکن می شود.
● برنامه اجرایی
در ۳ هفته ابتدایی پیش از آغاز تمرینات رسمی انتظار می رود بازیکنان از تجربه خود استفاده نموده، قدرت بدنی خود را با تمریناتی چون دویدن و پرش افزایش دهند و در عین حال که بر روی کاهش وزن خود کار می کنند.
● نوبت های تمرینی
این برنامه ۳ بار در هفته انجام می شود که به تدریج با نزدیک شدن به ایام تمرینات رسمی، تعداد آنها به ۴ و سپس ۵ نوبت در هفته افزایش می یابد.
● مرحله نخست
پیش از آغاز تمرینات، از بازیکنان انتظار می رود زمانی را برای استراحت و بازسازی نیروی از دست رفته اختصاص دهند. به آنها توصیه شده با پرداختن به ورزش هایی چون والیبال ساحلی و گلف، از تعطیلات لذت ببرند.
● خریدهای جدید

معمای ریاضی خیام :

سه دوست با نفری ۱۰۰ دینار  برای خرید راهی بازار شدند . در حجره ای قندانی را دیدند و چون قیمت را از شاگرد حجره پرسیدند دانستند که ۳۰۰ دینار است . پس سکه های خود را روی هم گذاشتند و قندان را خریدند . پس از رفتن آنها شاگرد حجره به صاحب حجره گفت : من این قندان ۲۵۰ دیناری را به ۳۰۰ دینار فروخته ام تا سود بیشتری بکنیم . صاحب حجره خشمگین شده و دستور داد ۵۰ دینار را به صاحبانش بازگرداند . شاگرد به دنبال آنها رفت و در راه  ۲۰ دینار از آن سکه ها را دزدید و چون آنها را باز یافت از ۳۰ دینار باقی مانده نفری ۱۰ دینار به هر کدامشان پس داد . بدین ترتیب آن سه نفر ، نفری ۹۰ دینار بابت قندان پرداخت کردند . ۳ تا ۹۰ دینار می شود ۲۷۰ دینار + ۲۰ دینار دزدیده شده = ۲۹۰ دینار . ۱۰ دینار از ۳۰۰ دینار اولیه چه شد؟

۳ خرید جدید بارسا در تابستان نیز دستور العمل های خود را برای فصل در پیش رو دریافت کرده اند. آنری، یایا توره و آبیدال در این زمان ۳ هفته ای، خود را برای آغاز تمرینات آماده کنند.

 
 
 
 
 
«جان لوکا زامبروتا» بازیکن ایتالیایی بارسلونا روزگار خوبی را در این تیم سپری می‌کند. او پس از قهرمانی در جام جهانی آلمان با بارسلونا، یکی از بهترین باشگاه‌های دنیا قرارداد بست. او به همه اهدافش در سال گذشته دست یافته است و اکنون «قهرمانی‌های» دیگری را در سر دارد؛ قهرمانی با بارسلونا اسپانیا در لالیگا، لیگ قهرمانان اروپا و جام باشگاه‌های جهان در دسامبر آینده در ژاپن. این بازیکن خط دفاعی که تا کنون با بهترین مربیان دنیا کار کرده است، اکنون زیر نظر فرانک ریکارد هلندی کار می‌کند. او در بارسلونا توانسته است توانایی‌هایش را به رخ سرمربی باشگاه بزرگ کاتالان برساند. او در گفت‌وگو با سایت FIFA درباره‌ی تیم جدیدش و شهر بارسلونا صحبت کرده است. متن این گفت‌وگو در زیر می‌آید:

* آقای زامبروتا، از حضور در محیط تازه‌ زندگی‌تان چه احساسی دارید؟
من اینک در یکی از بهترین تیم‌های دنیا بازی می‌کنم و البته در یکی از زیباترین شهرهای دنیا زندگی می‌کنم. سطح زندگی در بارسلونا بسیار بالاست. آنقدر بالا که می‌توان در اینجا به خوبی زندگی کرد. به علاوه بازی در این چنین تیمی با این همه ستاره بسیار لذتبخش است.

* چه تفاوتی میان یوونتوس، باشگاه پیشین شما و بارسلونا وجود دارد؟
- مهم‌ترین تفاوت میان این دو باشگاه و البته فوتبال این دو کشور (اسپانیا و ایتالیا) در این است که در این جا با توپ بیشتر بازی می‌شود. در ایتالیا بر خلاف اسپانیا فشار و تاکید بیشتری روی عناصر و بازی فیزیکی می‌شود، که بالطبع کارهای بدنی بیشتری را نیز طلب می‌کند. در اسپانیا توپ بیش از بازیکنان در حرکت است. هر دو تیم از بازیکنان بین‌المللی بزرگی برخوردار هستند، البته با ذهنیت‌های گوناگون.

* شما بازی و حضور یوونتوس در سری B را نمی‌پسندید؟
- در واقع هیچ موقعیت خوشایندی نیست. نه برای تیم و نه برای هواداران. با توجه به شرایط کنونی به نظرم می‌رسد که یووه می‌تواند بدون دردسر این بازی‌های را هم پشت سر بگذارد و سال آینده بار دیگر در سری A حاضر باشد.

* آیا هنوز هم به عنوان قهرمانی در جام جهانی 2006 آلمان فکر می‌کنید؟
- البته. هر کسی که چنین چیزی را تجربه کرده است، هرگز آن را فراموش نخواهد کرد. البته این رقابت‌ها سپری شده است. اکنون برای من اندیشیدن به بارسلونا در اولویت قرار دارد و باید خاطرات خوبم را به کناری بگذارم.

* در این فصل از رقابت‌ها "فرانک ریکارد" یک سیستم چرخشی را در بارسلونا به اجرا گذاشته است که در آن به نظر می‌رسد هیچ بازیکنی جایگاهی ثابت در ترکیب تیم ندارد. آیا این موضوع برای شما شگفت‌انگیز نیست؟
- پیش از آن که به بارسلونا بیایم، می‌دانستم که حضور در ترکیب ثابت این تیم کار چندان ساده‌ای نخواهد بود. چرا که بازیکنان زبده‌ی بسیاری در این تیم حضور دارند. از همین رو این نوع شیوه بازی برای من چندان تعجب‌برانگیز نبود. من از عملکردم در بازی‌های لالیگا بسیار راضی هستم.

* تیم شما اکنون در رقابت‌های لیگ قهرمانان اروپا در موقعیت دشواری قرار گرفته است. دو بازی دشوار و مهم برابر لفسکی صوفیه و وردربرمن را در پیش دارید. آیا می‌توانید از عنوان قهرمانی فصل پیش دوباره دفاع کنید؟
- ابتدا باید در هر دو دیدار پیروز شویم تا بتوانیم در ادامه‌ی رقابت‌ها باقی بمانیم. هر دوی این بازی‌ها، حساس و کلیدی هستند و برای همین هم پیش شرط‌های لازم برای قهرمانی به خوبی روشن است. ما ابتدا باید به این دو بازی نظر داشته باشیم. چنانچه هر دوی این رقابت‌ها را ببریم، آن گاه به گمان من تیم می‌تواند از عنوان قهرمانی‌اش دفاع کند.

* در دسامبر آینده رقابت‌های جام باشگاه‌های جهان را در پیش رو دارید. آیا بارسلونا برای این رقابت‌ها اهمیت زیادی قائل است؟
- بله، این بازی‌ها برای ما رقابت‌های مهمی به شمار می‌آیند که می‌خواهیم فاتح آن باشیم. این هدف ماست چرا که دوست داریم یک عنوان دیگر به مجموع عنوان‌های پیشین باشگاه بیفزاییم.

* آیا تیم‌های حریف‌تان را در این رقابت‌ها می‌شناسید؟
- پیش از زمان حضورم در بارسلونا برابر «آمریکا» مکزیک بازی کرده‌ام. آن یک رقابت سرگرم کننده و در عین حال دشوار بود. اما، از دیگر تیم‌ها هیچ شناختی ندارم. البته هنوز هم تا آن رقابت‌ها زمان داریم.

مامی بازیکنان تیم اصلی بارسلونا یک برنامه ویژه برای تعطیلات تابستانی خود دریافت کرده اند که به وسیله تمرین دهنده ها و پزشکان باشگاه طرح ریزی شده است. این برنامه جزئیات اطلاعات عمومی درباره تمریناتی که باید در خلال تعطیلات انجام شود را در بر دارد و همچنین شامل برنامه شخصی برای هر بازیکن می شود.
● برنامه اجرایی
در ۳ هفته ابتدایی پیش از آغاز تمرینات رسمی انتظار می رود بازیکنان از تجربه خود استفاده نموده، قدرت بدنی خود را با تمریناتی چون دویدن و پرش افزایش دهند و در عین حال که بر روی کاهش وزن خود کار می کنند.
● نوبت های تمرینی
این برنامه ۳ بار در هفته انجام می شود که به تدریج با نزدیک شدن به ایام تمرینات رسمی، تعداد آنها به ۴ و سپس ۵ نوبت در هفته افزایش می یابد.
● مرحله نخست
پیش از آغاز تمرینات، از بازیکنان انتظار می رود زمانی را برای استراحت و بازسازی نیروی از دست رفته اختصاص دهند. به آنها توصیه شده با پرداختن به ورزش هایی چون والیبال ساحلی و گلف، از تعطیلات لذت ببرند.
● خریدهای جدید
۳ خرید جدید بارسا در تابستان نیز دستور العمل های خود را برای فصل در پیش رو دریافت کرده اند. آنری، یایا توره و آبیدال در این زمان ۳ هفته ای، خود را برای آغاز تمرینات آماده کنند.
 
 
 
 
 
«جان لوکا زامبروتا» بازیکن ایتالیایی بارسلونا روزگار خوبی را در این تیم سپری می‌کند. او پس از قهرمانی در جام جهانی آلمان با بارسلونا، یکی از بهترین باشگاه‌های دنیا قرارداد بست. او به همه اهدافش در سال گذشته دست یافته است و اکنون «قهرمانی‌های» دیگری را در سر دارد؛ قهرمانی با بارسلونا اسپانیا در لالیگا، لیگ قهرمانان اروپا و جام باشگاه‌های جهان در دسامبر آینده در ژاپن. این بازیکن خط دفاعی که تا کنون با بهترین مربیان دنیا کار کرده است، اکنون زیر نظر فرانک ریکارد هلندی کار می‌کند. او در بارسلونا توانسته است توانایی‌هایش را به رخ سرمربی باشگاه بزرگ کاتالان برساند. او در گفت‌وگو با سایت FIFA درباره‌ی تیم جدیدش و شهر بارسلونا صحبت کرده است. متن این گفت‌وگو در زیر می‌آید:

* آقای زامبروتا، از حضور در محیط تازه‌ زندگی‌تان چه احساسی دارید؟
من اینک در یکی از بهترین تیم‌های دنیا بازی می‌کنم و البته در یکی از زیباترین شهرهای دنیا زندگی می‌کنم. سطح زندگی در بارسلونا بسیار بالاست. آنقدر بالا که می‌توان در اینجا به خوبی زندگی کرد. به علاوه بازی در این چنین تیمی با این همه ستاره بسیار لذتبخش است.

* چه تفاوتی میان یوونتوس، باشگاه پیشین شما و بارسلونا وجود دارد؟
- مهم‌ترین تفاوت میان این دو باشگاه و البته فوتبال این دو کشور (اسپانیا و ایتالیا) در این است که در این جا با توپ بیشتر بازی می‌شود. در ایتالیا بر خلاف اسپانیا فشار و تاکید بیشتری روی عناصر و بازی فیزیکی می‌شود، که بالطبع کارهای بدنی بیشتری را نیز طلب می‌کند. در اسپانیا توپ بیش از بازیکنان در حرکت است. هر دو تیم از بازیکنان بین‌المللی بزرگی برخوردار هستند، البته با ذهنیت‌های گوناگون.

* شما بازی و حضور یوونتوس در سری B را نمی‌پسندید؟
- در واقع هیچ موقعیت خوشایندی نیست. نه برای تیم و نه برای هواداران. با توجه به شرایط کنونی به نظرم می‌رسد که یووه می‌تواند بدون دردسر این بازی‌های را هم پشت سر بگذارد و سال آینده بار دیگر در سری A حاضر باشد.

* آیا هنوز هم به عنوان قهرمانی در جام جهانی 2006 آلمان فکر می‌کنید؟
- البته. هر کسی که چنین چیزی را تجربه کرده است، هرگز آن را فراموش نخواهد کرد. البته این رقابت‌ها سپری شده است. اکنون برای من اندیشیدن به بارسلونا در اولویت قرار دارد و باید خاطرات خوبم را به کناری بگذارم.

* در این فصل از رقابت‌ها "فرانک ریکارد" یک سیستم چرخشی را در بارسلونا به اجرا گذاشته است که در آن به نظر می‌رسد هیچ بازیکنی جایگاهی ثابت در ترکیب تیم ندارد. آیا این موضوع برای شما شگفت‌انگیز نیست؟
- پیش از آن که به بارسلونا بیایم، می‌دانستم که حضور در ترکیب ثابت این تیم کار چندان ساده‌ای نخواهد بود. چرا که بازیکنان زبده‌ی بسیاری در این تیم حضور دارند. از همین رو این نوع شیوه بازی برای من چندان تعجب‌برانگیز نبود. من از عملکردم در بازی‌های لالیگا بسیار راضی هستم.

* تیم شما اکنون در رقابت‌های لیگ قهرمانان اروپا در موقعیت دشواری قرار گرفته است. دو بازی دشوار و مهم برابر لفسکی صوفیه و وردربرمن را در پیش دارید. آیا می‌توانید از عنوان قهرمانی فصل پیش دوباره دفاع کنید؟
- ابتدا باید در هر دو دیدار پیروز شویم تا بتوانیم در ادامه‌ی رقابت‌ها باقی بمانیم. هر دوی این بازی‌ها، حساس و کلیدی هستند و برای همین هم پیش شرط‌های لازم برای قهرمانی به خوبی روشن است. ما ابتدا باید به این دو بازی نظر داشته باشیم. چنانچه هر دوی این رقابت‌ها را ببریم، آن گاه به گمان من تیم می‌تواند از عنوان قهرمانی‌اش دفاع کند.

* در دسامبر آینده رقابت‌های جام باشگاه‌های جهان را در پیش رو دارید. آیا بارسلونا برای این رقابت‌ها اهمیت زیادی قائل است؟
- بله، این بازی‌ها برای ما رقابت‌های مهمی به شمار می‌آیند که می‌خواهیم فاتح آن باشیم. این هدف ماست چرا که دوست داریم یک عنوان دیگر به مجموع عنوان‌های پیشین باشگاه بیفزاییم.

* آیا تیم‌های حریف‌تان را در این رقابت‌ها می‌شناسید؟
- پیش از زمان حضورم در بارسلونا برابر «آمریکا» مکزیک بازی کرده‌ام. آن یک رقابت سرگرم کننده و در عین حال دشوار بود. اما، از دیگر تیم‌ها هیچ شناختی ندارم. البته هنوز هم تا آن رقابت‌ها زمان داریم.

* در دوران بازیگری‌تان شما در کنار بازیکنان بزرگ زیادی بازی کرده‌اید. به نظر شما در حال حاضر بهترین بازیکن دنیا کیست؟
- در واقع همه ستارگانی که با آنها بازی کردم، بازیکنانی فوق‌العاده بودند. در بارسلونا، رونالدینیو و ساموئل اتوئو بازیکنانی استثنایی و کامل هستند. به نظر من لیونل مسی هم یکی از بهترین‌هاست. او هنوز هم جوان است. با توجه به سن و سالش استعدادی بی‌نظیر دارد. او در عین حال جوانی خوش برخورد و صمیمی است.

* و در خط دفاعی تیم‌تان هم بازیکنانی چون کارلس پویول، رافائل مارکس و لیلیان تورام را دارید؟
- در یوونتوس هم بسیار راحت بودم. چرا که در کنار بازیکنانی مانند تورام، کاناوارو و بوفون بودم. در آن زمان یووه بهترین خط دفاعی دنیا را داشت. به گمانم هر دو خط دفاعی بسیار عالی بودند.

* شما فراموش کردید از «زامبروتا» یاد کنید.
- (لبخند زنان) و البته زامبروتا!

* در دوران بازیگری‌تان شما در کنار بازیکنان بزرگ زیادی بازی کرده‌اید. به نظر شما در حال حاضر بهترین بازیکن دنیا کیست؟
- در واقع همه ستارگانی که با آنها بازی کردم، بازیکنانی فوق‌العاده
مامی بازیکنان تیم اصلی بارسلونا یک برنامه ویژه برای تعطیلات تابستانی خود دریافت کرده اند که به وسیله تمرین دهنده ها و پزشکان باشگاه طرح ریزی شده است. این برنامه جزئیات اطلاعات عمومی درباره تمریناتی که باید در خلال تعطیلات انجام شود را در بر دارد و همچنین شامل برنامه شخصی برای هر بازیکن می شود.
● برنامه اجرایی
در ۳ هفته ابتدایی پیش از آغاز تمرینات رسمی انتظار می رود بازیکنان از تجربه خود استفاده نموده، قدرت بدنی خود را با تمریناتی چون دویدن و پرش افزایش دهند و در عین حال که بر روی کاهش وزن خود کار می کنند.
● نوبت های تمرینی
این برنامه ۳ بار در هفته انجام می شود که به تدریج با نزدیک شدن به ایام تمرینات رسمی، تعداد آنها به ۴ و سپس ۵ نوبت در هفته افزایش می یابد.
● مرحله نخست
پیش از آغاز تمرینات، از بازیکنان انتظار می رود زمانی را برای استراحت و بازسازی نیروی از دست رفته اختصاص دهند. به آنها توصیه شده با پرداختن به ورزش هایی چون والیبال ساحلی و گلف، از تعطیلات لذت ببرند.
● خریدهای جدید
۳ خرید جدید بارسا در تابستان نیز دستور العمل های خود را برای فصل در پیش رو دریافت کرده اند. آنری، یایا توره و آبیدال در این زمان ۳ هفته ای، خود را برای آغاز تمرینات آماده کنند.
 
 
 
 
 
«جان لوکا زامبروتا» بازیکن ایتالیایی بارسلونا روزگار خوبی را در این تیم سپری می‌کند. او پس از قهرمانی در جام جهانی آلمان با بارسلونا، یکی از بهترین باشگاه‌های دنیا قرارداد بست. او به همه اهدافش در سال گذشته دست یافته است و اکنون «قهرمانی‌های» دیگری را در سر دارد؛ قهرمانی با بارسلونا اسپانیا در لالیگا، لیگ قهرمانان اروپا و جام باشگاه‌های جهان در دسامبر آینده در ژاپن. این بازیکن خط دفاعی که تا کنون با بهترین مربیان دنیا کار کرده است، اکنون زیر نظر فرانک ریکارد هلندی کار می‌کند. او در بارسلونا توانسته است توانایی‌هایش را به رخ سرمربی باشگاه بزرگ کاتالان برساند. او در گفت‌وگو با سایت FIFA درباره‌ی تیم جدیدش و شهر بارسلونا صحبت کرده است. متن این گفت‌وگو در زیر می‌آید:

* آقای زامبروتا، از حضور در محیط تازه‌ زندگی‌تان چه احساسی دارید؟
من اینک در یکی از بهترین تیم‌های دنیا بازی می‌کنم و البته در یکی از زیباترین شهرهای دنیا زندگی می‌کنم. سطح زندگی در بارسلونا بسیار بالاست. آنقدر بالا که می‌توان در اینجا به خوبی زندگی کرد. به علاوه بازی در این چنین تیمی با این همه ستاره بسیار لذتبخش است.

* چه تفاوتی میان یوونتوس، باشگاه پیشین شما و بارسلونا وجود دارد؟
- مهم‌ترین تفاوت میان این دو باشگاه و البته فوتبال این دو کشور (اسپانیا و ایتالیا) در این است که در این جا با توپ بیشتر بازی می‌شود. در ایتالیا بر خلاف اسپانیا فشار و تاکید بیشتری روی عناصر و بازی فیزیکی می‌شود، که بالطبع کارهای بدنی بیشتری را نیز طلب می‌کند. در اسپانیا توپ بیش از بازیکنان در حرکت است. هر دو تیم از بازیکنان بین‌المللی بزرگی برخوردار هستند، البته با ذهنیت‌های گوناگون.

* شما بازی و حضور یوونتوس در سری B را نمی‌پسندید؟
- در واقع هیچ موقعیت خوشایندی نیست. نه برای تیم و نه برای هواداران. با توجه به شرایط کنونی به نظرم می‌رسد که یووه می‌تواند بدون دردسر این بازی‌های را هم پشت سر بگذارد و سال آینده بار دیگر در سری A حاضر باشد.

* آیا هنوز هم به عنوان قهرمانی در جام جهانی 2006 آلمان فکر می‌کنید؟
- البته. هر کسی که چنین چیزی را تجربه کرده است، هرگز آن را فراموش نخواهد کرد. البته این رقابت‌ها سپری شده است. اکنون برای من اندیشیدن به بارسلونا در اولویت قرار دارد و باید خاطرات خوبم را به کناری بگذارم.

* در این فصل از رقابت‌ها "فرانک ریکارد" یک سیستم چرخشی را در بارسلونا به اجرا گذاشته است که در آن به نظر می‌رسد هیچ بازیکنی جایگاهی ثابت در ترکیب تیم ندارد. آیا این موضوع برای شما شگفت‌انگیز نیست؟
- پیش از آن که به بارسلونا بیایم، می‌دانستم که حضور در ترکیب ثابت این تیم کار چندان ساده‌ای نخواهد بود. چرا که بازیکنان زبده‌ی بسیاری در این تیم حضور دارند. از همین رو این نوع شیوه بازی برای من چندان تعجب‌برانگیز نبود. من از عملکردم در بازی‌های لالیگا بسیار راضی هستم.

* تیم شما اکنون در رقابت‌های لیگ قهرمانان اروپا در موقعیت دشواری قرار گرفته است. دو بازی دشوار و مهم برابر لفسکی صوفیه و وردربرمن را در پیش دارید. آیا می‌توانید از عنوان قهرمانی فصل پیش دوباره دفاع کنید؟
- ابتدا باید در هر دو دیدار پیروز شویم تا بتوانیم در ادامه‌ی رقابت‌ها باقی بمانیم. هر دوی این بازی‌ها، حساس و کلیدی هستند و برای همین هم پیش شرط‌های لازم برای قهرمانی به خوبی روشن است. ما ابتدا باید به این دو بازی نظر داشته باشیم. چنانچه هر دوی این رقابت‌ها را ببریم، آن گاه به گمان من تیم می‌تواند از عنوان قهرمانی‌اش دفاع کند.

* در دسامبر آینده رقابت‌های جام باشگاه‌های جهان را در پیش رو دارید. آیا بارسلونا برای این رقابت‌ها اهمیت زیادی قائل است؟
- بله، این بازی‌ها برای ما رقابت‌های مهمی به شمار می‌آیند که می‌خواهیم فاتح آن باشیم. این هدف ماست چرا که دوست داریم یک عنوان دیگر به مجموع عنوان‌های پیشین باشگاه بیفزاییم.

* آیا تیم‌های حریف‌تان را در این رقابت‌ها می‌شناسید؟
- پیش از زمان حضورم در بارسلونا برابر «آمریکا» مکزیک بازی کرده‌ام. آن یک رقابت سرگرم کننده و در عین حال دشوار بود. اما، از دیگر تیم‌ها هیچ شناختی ندارم. البته هنوز هم تا آن رقابت‌ها زمان داریم.

* در دوران بازیگری‌تان شما در کنار بازیکنان بزرگ زیادی بازی کرده‌اید. به نظر شما در حال حاضر بهترین بازیکن دنیا کیست؟
- در واقع همه ستارگانی که با آنها بازی کردم، بازیکنانی فوق‌العاده بودند. در بارسلونا، رونالدینیو و ساموئل اتوئو بازیکنانی استثنایی و کامل هستند. به نظر من لیونل مسی هم یکی از بهترین‌هاست. او هنوز هم جوان است. با توجه به سن و سالش استعدادی بی‌نظیر دارد. او در عین حال جوانی خوش برخورد و صمیمی است.

* و در خط دفاعی تیم‌تان هم بازیکنانی چون کارلس پویول، رافائل مارکس و لیلیان تورام را دارید؟
- در یوونتوس هم بسیار راحت بودم. چرا که در کنار بازیکنانی مانند تورام، کاناوارو و بوفون بودم. در آن زمان یووه بهترین خط دفاعی دنیا را داشت. به گمانم هر دو خط دفاعی بسیار عالی بودند.

* شما فراموش کردید از «زامبروتا» یاد کنید.
- (لبخند زنان) و البته زامبروتا!
بودند. در بارسلونا، رونالدینیو و ساموئل اتوئو بازیکنانی استثنایی و کامل هستند. به نظر من لیونل مسی هم یکی از بهترین‌هاست. او هنوز هم جوان است. با توجه به سن و سالش استعدادی بی‌نظیر دارد. او در عین حال جوانی خوش برخورد و صمیمی است.

* و در خط دفاعی تیم‌تان هم بازیکنانی چون کارلس پویول، رافائل مارکس و لیلیان تورام را دارید؟
- در یوونتوس هم بسیار راحت بودم. چرا که در کنار بازیکنانی مانند تورام، کاناوارو و بوفون بودم. در آن زمان یووه بهترین خط دفاعی دنیا را داشت. به گمانم هر دو خط دفاعی بسیار عالی بودند.

* شما فراموش کردید از «زامبروتا» یاد کنید.
- (لبخند زنان) و البته زامبروتا!


:: برچسب‌ها: سامرند شریفی,
نويسنده : ...